"𝙎𝙝𝙚

───────
میدونی لو، از تو نوشتن سخته.
اینکه بخوام تمام خاطراتی که ۹ ساله با تو داشتم رو دوباره مرور کنم و گوشه به گوشه‌ش رو روی کاغذ پیاده کنم، هم سخته هم یه کتابِ چندین هزار صفحه‌ای میشه چون همین الانش هم اشکهام سرازیر شده و قلبم میسوزه. من نمیدونم چطوری برای تو بنویسم وقتی که کلماتم حتی لیاقت تو رو ندارن. بزار از اونجایی شروع کنم که شدی فردِ قهرمانم. تو برای من جای همه‌ی قهرمانهای مارول و زندگیم رو گرفتی. تو شروع کننده‌ی روزهای خوبِ من بودی و هستی. صدای تو، خنده‌های تو، صمیمیتِ تو، حرکاتِ بدنت، سیگار کشیدن، راه رفتنت، آغوش‌های بی‌نظیرت و خلاصه هر چیزی که به تو مربوط میشه، منو در حسرتِ از نزدیک دیدن‌شون گذاشته. حتی سخته فکر کردن به اینکه نمیتونم در آغوش بگیرمت و سرمو روی قلبت بزارم، بینی‌مو توی لباست فرو کنم و عطرت رو نفس بکشم. بگم نمیدونستی که من هر ثانیه به وجودت، به تمام کارهایی که کردی، میکنی و خواهی کرد، به خاطر این استوار بودنت در این ۹ سال، افتخار میکنم. چه شبهایی که با ترس سر به بالشت گذاشتم و صدای تو روشناییِ تاریکی‌های من شد. درست همونطور که هری میگه تو طلایی هستی. حقیقتاً اون بهتر از هر کسی میدونه که تو خورشیدِ این جهانی! نوری که از تو به من میتابه، قلبم رو گرم میکنه. تاملینسونِ عزیزم؛ اینها حرفهای کلیشه‌ای نیست. اینها حرفهاییِ که ذهنِ من رو چندین ماه درگیرِ خودش کرده. اوه مرد! خدای من. همین الانش هم این برگه‌ی لعنتی با اشکهای من خیسِ خیس شده ولی پارادوکسِ عجیبیِ این لبخندی که تلفیق شده با گریه که هر دو برای توست. ضمیمه کنم، با اینکه هیچکس شبیه تو نیست، اینجا درست کنار من، توی سینه‌م، سمتِ چپِ بدنم، داخلِ قلبم، کسی قرار گرفته که درست کپی شده‌ی خودِ توعه. اگه هری، لویی داره من هم لوییِ خودمو دارم (و حالا وی اشکهایش شدت گرفته) . اون بی‌نهایت به تو شباهت داره. هر چند که رنگِ چشمهای تو، جوهرهای بوسیدنیِ تو و آهنگهای امیدبخشِ لالایی گونه‌ی تو رو نداره اما، حلالِ نگاهش، انگشتها و قلبِ بوسیدنیش و صدایِ نرم و خنده‌های شیرینش برای منی که هریِ اون باشم، بهترین موسیقیِ جهانِ و من رو ببخش که بین صدای تو و اون، صدای اون رو انتخاب میکنم هر چند که تو محبوبِ منی! حال گذشته از این حرفها که تولدِ توعه اما من رو اگه ول کنن میلادت رو یادم میره و تا صبح از لوییِ خودم مینویسم، تولدت مبارک خورشید من، نجات دهنده من، کسی که هر روز لبخندی بر لبام می‌نشونه. تو که همیشه با خنده یا حتی لبخند کوچیکت روز منو روشن میکنی. از تو ممنونم که به من کمک کردی تا سخت‌ترین دوران زندگیم رو پشت سر بگذارم. ممنون که به من یاد دادی چطور قوی باشم و من همیشه سپاسگزارِ هر کاری که برای من انجام دادی، بودم، هستم و خواهم بود.

﹙ʙʟᴜᴇ ᴀɴɢᴇʟ ʜᴀᴘᴘʏ ʙɪʀᴛʜᴅᴀʏ ᴛᴏ ᴀʟʟ ᴏғ ᴜs﹚
𝐒𝐢𝐧𝐜𝐞𝐫𝐞𝐥𝐲, 𝐃𝐞𝐚𝐫 𝐋𝐨𝐮𝐢𝐬 𝐖𝐢𝐥𝐥𝐢𝐚𝐦 𝐓𝐨𝐦𝐥𝐢𝐧𝐬𝐨𝐧 𓄳   ๋࣭٬  .

اونقدر اینجا با بچه‌ها خوش میگذره.
یکی توی بغلمه داره شیر میخوره!
یکی رو دارم بهش درس میدم!
یکی هم داره باهام حرف میزنه!
" بهشتِ من بعد از بغلِ تی، اینان "

برگه پاره و مچاله کردم.
خط خطی کردم و کلی مداد سر و عوض کردم!
غلط گیر گرفتم و رنگهای خودکارها را تغییر دادم.
اما هیچکدام لیاقت اسمت را نداشتند.

– Hediye Styles

بیشتر از هر چیز دلم می‌خواست می‌توانستم تمام روحم را در چشمانم بگذارم و تا ابد، تا هنگام مرگم، به تو نگاه کنم.

- آلبرکامو

سرِ هممممم*
گاد گاد گاد گاد!
چشمام همه چی رو آدم فضایی میبینه.

سه بار گفتم مهم نیست
مراقب خودت باش فقط

یعنی من اونقدر کار ریخته سرم که همه چی رو دو تا میبینم!
الانم دارم کار میکنم پشت تایمر میزارم.
شقیقه‌هام نبض میزنه و کمرم تیر میکشه!
از همه؛
مخصوصاً تیِ عزیزم عذر میخوام که نمیتونم جوابشون بدم :")❤️‍🩹

خوبیه مو فر اینه که همیشه خرابش درسته! 💚🖖🏼

ولی اگه یه روز از نزدیک ببینمت، مثل بچه‌ای که خیلی وقته مامانشو گم کرده بوده بغلت میکنم. اونقدر محکم که هیچوقت از پیشم نری.

تو تغییر نور را در آسمان تماشا می‌‌کنی!
من چشمهای تو را.

– اولگا بروماس

آهنگهایی که هری نوشته، یه دنیای دیگه‌س!

زمزمه کردم: "ببین مرا."
صورتش را در دست گرفتم. شستم را روی صورتش کشیدم که به لطافت یک پارچۀ گران‌ قیمت بود. "من تو را دوست دارم." به نرمی بوسیدمش، بعد پیشانی‌ام را به پیشانی‌اش چسباندم. "تو را."

– کری لانزدیل

𝟢𝟦:𝟥𝟤
𝗔𝗹𝘄𝗮𝘆𝘀 𝗬𝗼𝘂