انقلاب 57 بر پایهی بدآمدن یا تنفر از سرمایهداری غربی بوجود آمد که شاه و دربار نماد و نمایندهی آن در داخل ایران محسوب میشدند.
انقلابیون جوان در دههی اول حکومتشان رویکردشان به شرق و بویژه اروپای شرقی بود. اروپای شرقی توان اقتصادی بالایی نداشت لذا آنها را سرخورده کرد.
در دههی دوم انقلاب هاشمی رفسنجانی بر سرکار آمد. تجارب گوناگون به او و بقیهی سردمداران فهمانده بود که عصر عصر سرمایهداری است. مرحوم هاشمی به عنوان یکی از پایهگذاران انقلاب 57 فرمان را به سمت غرب سرمایهداری منحرف کرد. پایههای ساخت بعد از انقلاب در دورهی او گذاشته شد. بسیاری از تاسیسات زیربنایی بعد از انقلاب که امروز کشور از آنها برخوردار است متعلق به همان دوره است.
دههی سوم دههی تغییر دکترین ایران در منطقه بود. محمد خاتمی تا جایی که توانست تنشزدایی و گفتگو کرد. اما خاتمی مدل مقبول انقلاب نبود. خاتمی نماد اصلاحات بود. اصلاحطلبی با انقلابیگری دو مقولهی سرتاپا متفاوت است.
معهذا اصلاحات شکست خورد و انقلاب پیروز شد. ملت همیشه در صحنه هلهلهکنان به پای صندوق رای رفتند و 17 میلیون نفر به نماد انقلاب که خود را شهید رجایی تازه میدانست رای دادند. هاشمی با 10 میلیون رای شکست خورد. احمدینژاد انقلابیتر از هر انقلابی که تاکنون دیدهایم بپاخاست تا جهان را مدیریت کند. اما ماحصل مدیریتش این بود که همهی پلهای ایران و غرب را با مواد منفجره نابود کند. و آنها هم هفت قطعنامه برعلیه ایران صادر کنند.
دوباره نگاه حکومت ما رویکرد به شرق بود. نه اروپای شرقی که دیگر وجود نداشت که چین و روسیهی کمونیست و البته هند. همان چین و روسیهای که پای هفت قطعنامهی سابق جوهر امضایشان خشک نشده بود.
در اوج درآمدهای سرشار دلاریِ ما، این سه کشور تا توانستند ما را دوشیدند و سرمایهی نقد ما را بلعیدند یا بلوکه کردند. یا اجناس بنجل و مزخرفشان را بوسیلهی دلالان و قاچاقچیان وطن فروش و خائن به ایران صادر کردند. و بخش زیادی هم بوسیلهی دورزنندگان تحریم دزدیده شد.
اکنون شیطان بزرگ(ترامپ) از برجام خارج شده است. و بدبختانه دوباره از داخل حکومت ندای رویکرد به شرق بلند شده است.
در دههی پنجم انقلاب.
چرا در اینهمه سال یکبار نگاه رویکرد به مردم بیان نشد و اگر بیان شد در حد شعار باقی ماند؟ رویکرد واقعی به مردم. رویکردی مبتنی بر لوازم و شرایط آن.
در طول این چهار دهه یک پول نفت وجود داشت و یک رویکرد به خارج. همهاش یا نگاه به غرب یا نگاه به شرق یا انتظار ازینکه روسیه قیم ما بشود یا واهمه از فلان حاکم عرب وجود داشته باشد.
رویکرد به مردم یعنی حکمرانی برپایهی نظرات مردم. یعنی اصلاح حکومت مبتنی بر رای واقعی و غیراستصوابی مردم. یعنی اعلان شفاف و شیشهای سرنوشت پولها و دارایی این مملکت که به دست چه کسانی میافتد. از کجا میآید و به کجا میرود. یعنی اجازه دهند که این ملت در استادیوم فوتبال ببینند. یعنی اگر نسبت به حکم دادگاه اعتراض دارند دستکم آن حکم را به احترام مردم(که سابقا ولینعمت نامیده میشدند) به عقب بیندازند.
حکومتی که بتواند برپایهی رای و نظر مردم بچرخد، به جای آنکه کاسهی گدایی و حقارت را بردارد و شرق و غرب را دقالباب کند، جهان را غلام همت خود خواهد کرد و آسوده خواهد زیست. جهان خود به سمت او خواهد آمد.
@MohammadHossein_Ghiasi
انقلابیون جوان در دههی اول حکومتشان رویکردشان به شرق و بویژه اروپای شرقی بود. اروپای شرقی توان اقتصادی بالایی نداشت لذا آنها را سرخورده کرد.
در دههی دوم انقلاب هاشمی رفسنجانی بر سرکار آمد. تجارب گوناگون به او و بقیهی سردمداران فهمانده بود که عصر عصر سرمایهداری است. مرحوم هاشمی به عنوان یکی از پایهگذاران انقلاب 57 فرمان را به سمت غرب سرمایهداری منحرف کرد. پایههای ساخت بعد از انقلاب در دورهی او گذاشته شد. بسیاری از تاسیسات زیربنایی بعد از انقلاب که امروز کشور از آنها برخوردار است متعلق به همان دوره است.
دههی سوم دههی تغییر دکترین ایران در منطقه بود. محمد خاتمی تا جایی که توانست تنشزدایی و گفتگو کرد. اما خاتمی مدل مقبول انقلاب نبود. خاتمی نماد اصلاحات بود. اصلاحطلبی با انقلابیگری دو مقولهی سرتاپا متفاوت است.
معهذا اصلاحات شکست خورد و انقلاب پیروز شد. ملت همیشه در صحنه هلهلهکنان به پای صندوق رای رفتند و 17 میلیون نفر به نماد انقلاب که خود را شهید رجایی تازه میدانست رای دادند. هاشمی با 10 میلیون رای شکست خورد. احمدینژاد انقلابیتر از هر انقلابی که تاکنون دیدهایم بپاخاست تا جهان را مدیریت کند. اما ماحصل مدیریتش این بود که همهی پلهای ایران و غرب را با مواد منفجره نابود کند. و آنها هم هفت قطعنامه برعلیه ایران صادر کنند.
دوباره نگاه حکومت ما رویکرد به شرق بود. نه اروپای شرقی که دیگر وجود نداشت که چین و روسیهی کمونیست و البته هند. همان چین و روسیهای که پای هفت قطعنامهی سابق جوهر امضایشان خشک نشده بود.
در اوج درآمدهای سرشار دلاریِ ما، این سه کشور تا توانستند ما را دوشیدند و سرمایهی نقد ما را بلعیدند یا بلوکه کردند. یا اجناس بنجل و مزخرفشان را بوسیلهی دلالان و قاچاقچیان وطن فروش و خائن به ایران صادر کردند. و بخش زیادی هم بوسیلهی دورزنندگان تحریم دزدیده شد.
اکنون شیطان بزرگ(ترامپ) از برجام خارج شده است. و بدبختانه دوباره از داخل حکومت ندای رویکرد به شرق بلند شده است.
در دههی پنجم انقلاب.
چرا در اینهمه سال یکبار نگاه رویکرد به مردم بیان نشد و اگر بیان شد در حد شعار باقی ماند؟ رویکرد واقعی به مردم. رویکردی مبتنی بر لوازم و شرایط آن.
در طول این چهار دهه یک پول نفت وجود داشت و یک رویکرد به خارج. همهاش یا نگاه به غرب یا نگاه به شرق یا انتظار ازینکه روسیه قیم ما بشود یا واهمه از فلان حاکم عرب وجود داشته باشد.
رویکرد به مردم یعنی حکمرانی برپایهی نظرات مردم. یعنی اصلاح حکومت مبتنی بر رای واقعی و غیراستصوابی مردم. یعنی اعلان شفاف و شیشهای سرنوشت پولها و دارایی این مملکت که به دست چه کسانی میافتد. از کجا میآید و به کجا میرود. یعنی اجازه دهند که این ملت در استادیوم فوتبال ببینند. یعنی اگر نسبت به حکم دادگاه اعتراض دارند دستکم آن حکم را به احترام مردم(که سابقا ولینعمت نامیده میشدند) به عقب بیندازند.
حکومتی که بتواند برپایهی رای و نظر مردم بچرخد، به جای آنکه کاسهی گدایی و حقارت را بردارد و شرق و غرب را دقالباب کند، جهان را غلام همت خود خواهد کرد و آسوده خواهد زیست. جهان خود به سمت او خواهد آمد.
@MohammadHossein_Ghiasi