#علاقهیپرهوس ♨️
#پارت_22 😍
ظهر شد و وقت اومدن آرتا..رو مبل نشسته بودم سرم تو گوشی و پاهامو باز گذاشته بودم رو به در..تپلیه بهشتم خودشو از رو شورتم نشون میداد..
زنگ در خورد از جام تکون نخوردم تا کلید بندازه..کلیدو انداختو اومد داخل..
+ سلامممم خانومممههه
و یهو چشمش بهم افتادو یه نگاه قدی از بالا تا پایین بم انداخت و نگاش لای پام قفل شد و دهنش بسته..
لبخند ریز شیطانی عی زدم..با لحن لوسی شروع کردم..
- سلام آقاعه خوبی عسیسم؟
حرفی نزد..
- عه به چیزی نگاه میکنی عزیزم؟ میخوای بیا جلوتر از نزدیک ببین..
کیفش از دستش افتاد..کتشو دم در آویزون کرد و کمربندشو درآورد..
مست و خمارم شده بود آروم اومد سمتمو جلوی پاهام زانو زدو پامو باز کرد..
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨
#پارت_22 😍
ظهر شد و وقت اومدن آرتا..رو مبل نشسته بودم سرم تو گوشی و پاهامو باز گذاشته بودم رو به در..تپلیه بهشتم خودشو از رو شورتم نشون میداد..
زنگ در خورد از جام تکون نخوردم تا کلید بندازه..کلیدو انداختو اومد داخل..
+ سلامممم خانومممههه
و یهو چشمش بهم افتادو یه نگاه قدی از بالا تا پایین بم انداخت و نگاش لای پام قفل شد و دهنش بسته..
لبخند ریز شیطانی عی زدم..با لحن لوسی شروع کردم..
- سلام آقاعه خوبی عسیسم؟
حرفی نزد..
- عه به چیزی نگاه میکنی عزیزم؟ میخوای بیا جلوتر از نزدیک ببین..
کیفش از دستش افتاد..کتشو دم در آویزون کرد و کمربندشو درآورد..
مست و خمارم شده بود آروم اومد سمتمو جلوی پاهام زانو زدو پامو باز کرد..
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨