⚡️(Novel) ⚡️


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


کانال اول @AVAHACK
کانال دوم گیفامون @giiiif_lovee
اینجا فقط رمان قرار میدهیم

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


https://t.me/joinchat/GGoPZRVKYP5FNQ3F

لینک گروهمون دوست داشتین بیاین بحرفیم 😁❤️


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_25 😍

سرشو آروم از توم درآورد رفت یکم عقب تا تهشو توم کنه..خم شد اروم لب گوشم شروع کرد به حرف زدن..

+ نکنه تسلیم شدی عزیزم؟

- آرههه من تسلیم شدم تو بکننن

+ بگو کم آوردم تا بفرستمش توت

- کممم آوردممم کممم

+ خب باشه قبول میکنم ولی هنو مونده تا بره توت عزیزممم

اینو گفتو زبونشو گذاشت روی لبام شروع کرد لیص زدنش..باز قصد روانی کردنمو داشت..

آروم زبونشو از لبامو تا گردنم کشید و شروع کرد محکم مکیدن گردنم..چند تا گاز ریز ازش گرفدو زبونشو تا لای سینه هام برد..

با دستاش محکم سینه هامو فشار میدادو میمالید..نوکشو با دستش گرفتو گذاشت تو دهنش..شروع کرد وحشی و تند تند مکیدن لیص زدن نوک سینه هام..

لای پام خیص خیص شده بودو نوک سینه هام سفت..تند تند میخوردشونو غرق لذت به خودم میپیچیدم..

یه دستشو آروم روی بدنم کشید و از روی سینه هام تا لای پام برد..دستشو روی بهشتم گذاشت و شروع کرد مالیدنش..

پاهام شل شده بودو بازشون کرده بودم..تند تند ک.صمو میمالیدو سینه هامو میخورد..زبونشو برداشت و اروم رو بدنم کشیدو اومد پایین تا بالای ک.صم..

@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_24 😍

شلوارشو درآوردو اومد روم..کلفتشو آروم گذاشت لای پام رو بهشتم..آروم روش لیز دادو روم خیمه زد..

با دستاش محکم چنگ زد به سینه هام..خم شد گردنمو گاز گرفتو اومد در گوشیم با صدای خمارش..

یه لیز دیگه رو چوچولم داد کلفتشو و در گوشم شروع کرد حرف زدن..

+ خب بره داخل مارال خانوم یا شما هنوزم اجازه نمیدی؟

بدجوری حشری شده بودم تا اومدم بگم بکننن توشش لب تر کرد..

+ آها پس اجازه نمیدی؟ باشه چشم اسراری نیست..

زده بودم بالا و هیچی حالیم نبود..برگشت ک بره یهو دستشو گرفتم..

- ببخشیددد عاقاعه میشه منو بکنییی؟

لحن حرفام انگار داغش کرده بود..برگشت سمتمو دوباره خم شد روم..

+ چشم عزیزم جرت میدم

خشن حرف زدناشم جذاب بود..خیمه زد شروع کرد وحشی مکیدم لبامو مالیدن سینه هام..با دستش کلفتشو گرفتو اروم سرشو داخلم کرد..

- آآآه آروم ترررر عزیزممم

+ این ک تازه سرش بود هنوز مونده تا جر بخوری خانومهه
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨




#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_23 😍

تو دلم اروم میخندیدم که تسلیم شده و تحریک شده الان میخورتش..خم شد بین پامو دستشو کرد زیر مبل..

+ ای بابا کلیدم اینجام نیست که ط ندیدیش؟

همینطور خمار نگاش میکردم منتظر ولی خورد تو پرممم

+ عا نکنه فکر کردی میخوام کار دیگه ای کنم این پایین؟ نه دیگه خودت گفتی نکنم

فقط حرص میخورم و زبونم گاز میگرفتم همونطور که رو پاش نشسته بود پرتش کرد رو زمین و تا میخورد فوشش دادم

خب پس که اینطوریه آرتا جان؟ باشه عزیزم بچرخ تا بچرخیم..

ناهارو خوردیمو رفتم دوباره حموم..بعد نیم ساعت ک دوش گرفتم صداش کردم و لخت درو باز کردمو بدنم خیص و براق منتظر تا بیاد..

- آقاییی میشع حولمو بیاری من یادم رفته..

حوله به دست اومد جلو در حموم ک رسید چشمش افتاد بدنمو شروع کرد اروم جلو اومدن تا بیاد تو..

حولرو از دستش گرفتم اروم با نازو وقتی اومد لای در، درو محکم بستم..برق از چشاش پرید..

- آخی عزیزم لای در موندی؟ حواستو جمع کن دیگه..
- عااا راسی کلیدتو پیدا کردی؟

هیچی نمیگفت فقط ضایععع شده بودو میخندیدممم بهش..

یهو دستمو کشیدو بغلم کرد همونطوری لخت از حموم ورم داشت انداخت رو کاناپه و اومد روم..
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_22 😍

ظهر شد و وقت اومدن آرتا..رو مبل نشسته بودم سرم تو گوشی و پاهامو باز گذاشته بودم رو به در..تپلیه بهشتم خودشو از رو شورتم نشون میداد..

زنگ در خورد از جام تکون نخوردم تا کلید بندازه..کلیدو انداختو اومد داخل..

+ سلامممم خانومممههه

و یهو چشمش بهم افتادو یه نگاه قدی از بالا تا پایین بم انداخت و نگاش لای پام قفل شد و دهنش بسته..

لبخند ریز شیطانی عی زدم..با لحن لوسی شروع کردم..

- سلام آقاعه خوبی عسیسم؟

حرفی نزد..

- عه به چیزی نگاه میکنی عزیزم؟ میخوای بیا جلوتر از نزدیک ببین..

کیفش از دستش افتاد..کتشو دم در آویزون کرد و کمربندشو درآورد..

مست و خمارم شده بود آروم اومد سمتمو جلوی پاهام زانو زدو پامو باز کرد..
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_21 😍

از خواب پاشدمو مثل هر روز صبح شاسخینم بغلم بودو رفته بود سرکار..بلند شدم آبی به صورتم زدمو که تلفنم زنگ خورد..

آرتا بودش..با لحن خوابالودم برداشتم..

- سلام آقای مقاوممم

+ سلام خانومه عوضی صبت بخیر
+ خوابیا هنوززز

- آره خب دیشب شب پرررکاری داشتیم بایدم خسته باشم خوابم بیاد

+ حالا ایشالله امشب اگ خواهش التماسممم کنی میکنمت اونم فقط یدور

- جیغغغغ گمشوووو عمرنننن

اینو گفتمو تلفنو قطع کردم که فکرای شیطانی زد به سرم..

پاشدم دستی به خونه کشیدمو ناهارمو بار گذاشتم..اوم حالا نوبته اینه به خودم برسم..

رفتم حمومو بدنمو کامل تمیز کردم..اومدم سر کشوی لباسا اوممم خب چی بپوشممم..

یه دست سوتین شورت ست سیاه برداشتم که توری بودش..با یه دامن کوتاه و یه نیم تنه کوتاه تر..

یه آرایش ریز کردم با یه رژ قرمززز بعدم موهامو صاف کردمو بازشون گذاشتم..

آروم زیرلب زمزمه میکردم خب حالا منتظرم برسی تا ببینم بازم تحمل داری یا نه..
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_20 😍

+ لطفنن انقددد تکوننن نخور خانوم من خوابممم

- عه؟ باشع دیگه باشع ط بالاخره دوقلو خوشمزه و تپل و و اینا میخوای دیگه؟ اون موقع که خورد تو پرت میفهمییی..

یکم مِنو مِن کرد و با لحن شک داری گفت :

+ عوممم بچرخ تا بچرخیممم مارال خانوممم

- میدونی که من لج کنم دیگه برنمیگردم از لجمااا..

+ باشه برنگرد شب خوششش

پشتمو بهش کردم و چشامو بستم..آروم یکم قمبلشون کردمو و یه آه ریز کشیدم..

- عوم من حواسم نیست به چیزی که نگاه نمیکنی یوقت؟

+ عا نه نه بخابیم شب خوش..

دیوث زل زده بود به کونم ولی بازم کم نمیاورد.. باشه بچرخ تا بچرخیم..چشامو بستمو خابیدیم..
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_19 😍

آروم اومد در گوشمو با لحن آرومه سکسی ای شروع کرد حرف زدن...

+ بت گفته بودم میم مالکیتات غوغا میکنه این دلو یا نه؟

خنده ریزی زدمو دوباره صداش کردم...

- آخاییییممم...آرتاممموم...

عشوه اومدم براشو اروم زمزمه کردم با لحن آروم...

- منظورت اینجوری بود؟ ام ام داغ که نکردی؟

+یچیزی بیشتر از داغ میدونی چی میشه دیگه؟

دلم قیلی ویلی میرفت که بیفتم روشو یه شب رویایی رقم بزنیم اما کرمم نمیزاشت...

- اممم نه نه امشبو محرومی تا آدم بشییی...

با لحن شوخی آمیزی گفتم اما انگار بهش برخورد...دراز کشید دوباره رو تختو چشم بندشو زد که بخوابه...

+ خواستی بخوابی برقم خاموش کن شب خوش

خورد تو پرام...فکر کردم الان نازمو میکشه مثل همیشه...اما انگار حالش خوب نبودو بد موقع ناز کردم...دلم کرم داشت خو اههه...

کرمم گل کردو سرمو گذاشتم رو سینش و آروم رو بدنشو دست کشیدم...سرمو یکم بردم بالاتر...

شروع کردم آروم بوسیدن گردنش...آروم آروم رو گردنش بوسه میزدم...

+ بگیر بخواب حال ندارم امشبمم محرومم شب خوششش...

لحن تیکه دارش حالمو گرفته بود اما کرمم هنوز وول میخورد...

یه لیص رو گردنشو کشیدم...شروع کردم آروم مکیدن گردنش و مهر کردنش...

+ کبود شه میکنمت دیوث بگیر بخاب اه...

تهدید کردناشم سسکی بود...

- اوففف تو فقط بکن

+ گمشو بخاب گفتم...

کم نیاوردم و آروم زبونمو بالاتر کشیدم و رو لبشو لیص زدم...اممم حالا نوبت لباته جون جون...

لبامو اروم لای لباش جا دادم...هیچ مکی نمیزدم و فقط لبام لای لباش بود...انقدر تکون دادم تا یه مکشی از طرفش حس کنم اما کاری نمیکرد...

دستمو رو بدنش کشیدم و بردم سمت لای پاش...یهو دستمو گذاشتم رو کلفتش و چنگ زدم بهش...

+ آه

- عهههه پس بیداری هنو اوف اوففف

یکم راست شده بود و این حشری ترم میکرد...آروم از رو شلوارش میمالیدمش و لباشو آروم بوسه میزدم و میمکیدم...

ناله هام تو لباش خفه میشد...تند تند میمکیدمش و شورتم خیص خیص شده بود...اه چقد بی جنبه شدممم...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_18 😍

هر‌ چی زنگ میزدم گوشیش خاموش بود...چشمم دوخته شده بود به ساعت تا اینکه 12 شب شدو هنوز نیومده بود...

نمیدونستم از کارم عصبی باشم یا نگرانش باشم...از رفتارم ناراحت باشم یا دلتنگش بشم...

تو فکر بودم که در کلید خورد...بی هیچ صدایی و هیچ حرفی رفت سمت اتاقش...

لحنمو آروم کردمو و با صدایی پر از خواهشو التماس سکوتو شیکستم...

- آ...شام نمیخوری آرتا...؟

جواب نداد...

- آرتا شام میخوری من نخوردم منتظر تو بودم...

+ خوردم بخور...

اشتهام کور شد...رفتم دم در اتاقش به در تکیه دادمو نگاش میکردم...رو تخت افتاده بودو سرش تو گوشی بود...

- خوبی؟ چیزیت که نشده؟

- با تو عم الان که چی جواب نمیدی؟

+ خوبم

- منم خوبم انقد حالمو نپرس خجالت میکشم.

سرشو از تو گوشی درآورد...نگاه خشنی کرد و دوباره رفت تو گوشی...رفتم کنارش نشستم...

- سرتو بزار رو پام ببینم چی داری تو گوشیت...

+ فکر نکنم به تو مربوط بشه...

سرشو برداشتمو گذاشتم رو پام...دستمو کردم تو موهاشو و شروع کردم باهاشون ور رفتن...میدونستم آرومش میکنه...

- آقامون چطوره؟

- با تو اما..

+ آها منو میگی؟ خوبم مرسی..

آروم سرمو بردم لای گردنش و یه بوسه مهر کردمش...لاله گوششو مکیدمو شهوتی صداش کردم...

- اممم آرتاممم...مگه من آقایی جز تو هم دارممم؟

از رو پام بلند شدو و دستامو گرفتو تو چشام زل زد...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_17 😍

+ ببخشید..

- میشه از بری بیرون؟ میخوام تنها باشم..

عصبی بودم و از خونه ای که برای جفتمون مونده بود بیرونش کردم..

+ چشم..

دلم سوخت براش اما غرورم نمیزاشت جلوشو بگیرم..

- لطفا تا شبم برنگرد..

+ چشم..

چشم گفتناش دلمو به رحم آورد..دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم دستشو گرفتم وایسادم جلوشو محکم بغلش کردم..

از بغلم دراومدو رفت سمت در..

+ مزاحم نمیشم دیگه

- آرتا

+ هیس..خوش بگذره..

رفت بیرونو درو کوبید..عصبی شده بود از دستم..حقم داشت ولی منم حالم بده درک نکرد ولی..

بعد از یکی دو ساعت که کل خونرو متر کردم گوشیم از طرف الیاس پیام اومد..

+ به اون داداش عوضیت بگو پیداش کنم زندش نمیزارم..

ترس کل بدنمو برداشت و زیر استرس عرق میریختم..فکرم هزار راه رفتو سریع آرتارو گرفتم..

بوق بوق و قطع کرد..جوابمو نمیداد چرا..داشتم نگران میشدم کم کم..پیامش دادم..

- مرگ مارال جواب بده باشه؟

دو دیقه نشد که تماسش رو گوشیم افتاد..سریع جواب دادم..

- چیکار کردی با خودت دیوونه؟ خوبی؟

صدای عصبیش میومد که میگف..

+ هیچ خوبم..

- با دایی چیکا کردی؟

+ یکم ادم بودنو یادش دادم به تو ربطی نداره خدافظ

- نه قطع نکن واسا..

قطع کرد..ینی رفته داییرو زده؟ حس خوبی به احساس ترسم غلبه کرد..پیامش دادم..

- آرتا ببخشید تروخدا بیا خونه خودتو تو دردسر انداختی به خاطر من ببخشید مرگ مارال بیا خونه شرمنده..
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_16 😍

درو باز کردو پر انرژی سلام کرد...

+ سلامممم خوشگلهههه

- سلام

+ خوبی توله خانوم؟

- خوبم مرسی.

+ خوب نیسیا ولی انگار..

- نه خوبم مرسی..

اومد پشت صندلیم واساد و سرمو بوسید و دست تو موهام کرد..آروم نازشون کرد..

موهامو زد کنارو پشت گردنمو مهر کرد..

آروم لاله گوشمو بوسید و با صدای خمارش حرف زد..

+ نه مثل اینکه خانوم دلش یه جا دیگس که دیگه با ما راه نمیاد..

اه تیکه مینداختو اعصابم خورد میشد..

+ من میرم دوش بگیرم پس دلبر ببینم تحملت چقد سرجاش میمونه..

حرفش حالمو عوض کرد..اما امشب نه نه نه..پاشدم سفره رو چیدم..

همه چیو حاضر کردم تا هم اومد بخوره و فکر دیگه ای نکنه..

در حموم باز شد..ناخواسته برگشتم که نگاه کنم..حولشو دور کمرش بسته بود و بدن رو فرمش جلوه خاصی داشت..

موهای خیصش که نامرتب رو صورتش ریخته بود سسکی ترش کرده بود..

تو یه نگاه هزار تا فکر کردم تا اینکه لب تر کرد..

+ خب پسند خانوم شدم امشب کارشو بسازم یا نه؟

برگشتمو نگامو از روش برداشتم لحنمو عوض کردمو زدم تو پراش..

- هعییی چنگی به دل نمیزنه برو لباسات بپوش بیا شام سرد شد گشنمه..

با همون حوله اومدو نشست پای سفره..زل زد تو چشام..با لحن شوخی آمیزی گفت..

+ یکم دیگه فکر کن شاید پسند کردیااا

- گمشو عوضی

+ رفتی پیش دایی بی ادب شدیا..

جوابی بش ندادمو لقمممو تو دهنم گذاشتم..

+ ببخشید گلم نمیخواستم ناراحتت کنم..

- نه مهم نیست..

+ تقصیر تو نبوده عیب نداره عزیزم کاریه که شده..

عصبی بودم نمیدونستم چی بگم..

- آره برای تو فرقی نداره منم که زن شدم..
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_15 😍

صبح شدو تو بغلش بیدار شدم...هنوز خواب بود...پا شدم لباسامو پوشیدمو راهی خونه شدم...

رسیدم یه دوش گرفتم و لباسامو عوض کردم و ولو شدم رو تخت تا یکم استراحت کنم...

گوشیمو برداشتم دو تا پیام داشتم اولیش الیاس بود...

+ کجا رفتی سر صبحی بودی حالا؟

حوصلشو نداشتم عوضیو الکلی...پیام بعدیم آرتا بودش...

+ مواظب خودت باش...

تاریخشو نگاه کردم برای دیروز بود که ندیده بودم...

- مرسی ببخشید الان خوندم پیامتو...

نوشتمو براش ارسال کردم...بعد چند دیقه باز پیام داد...

+ خوبی خانومی؟

- باید یکم استراحت کنم حالم خوب نیست باید به خودم بیام...

گوشیو انداختم یه گوشه...کصم درد میکرد و گاهی هم تیر میکشید اروم دست روش گذاشتم...

آه تو دو روز با دو نفر...حس بدی داشتم هر چند تقصیر من نبود...

پا شدم لباسامو عوض کنم دوباره...از کمد یه بلیز و شلوار گشاد برداشتمو کش موهامم باز کردم که یکم کنس باشم آرتا چیزی به کلش نزنه...

حوصله نداشتم فکر کنم باید یه چند روزی دوری کنم از هر چی مرد و پسره...

غذارو درست کردم و منتظر آرتا نشسته بودم ک بالاخره کلید تو در انداختو رسید...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_14 😍

کیرشو درآورد و روی تپلم گذاشت...چن بار روش لیز دادو بالا پایین کرد...پاهامو باز کرد و با دستش محکم نگه داشته بود...

- اوففف بسههه دیوونه شدم بکن توششش

سرشو رو سوراخم گذاشت...آروم فشار دادو سرشو توش کرد...آه و نالم اتاقو پر کرده بود...

- آهههه آییییییی

کلاهکشو درآوردو دوباره توم کرد...درد داشتم...دردی که پر از لذت شده بود...

یهو وحشی شدو محکم توم فشار داد...یهو درد عجیبی حس کردم و خون راهی شد از کصم...

- آخخخخ الیاس درد دارممم

اما گوش نمیکرد به حرفام انگار کر شده بود...خون کصمو لیز تر کرده بود...بیشتر فشار داد تا اینکه کل کیرشو تو کصم جا داد...

- آههههه عوضییی اوففف درد دارممم

کیرشو درآورد یکم با دست تمیز کرد و دوباره تا ته توم فشار داد...

- اوفففف میخوامممم.

روم خم شدو خیمه زد...چنگ زده به سینه هامو دو دستی محکم میمالیدشون...لباشو لای لبام قفل کردو وحشی میمکید و گاز میگرفت...

ناله هام تو دهنش خفه میشد...یهو کیرشو تا ته کرد تو کصم...آهههه...آروم عقب جلو میکرد...

+ اوف چقدر تنگی تو عوضی

- آههههه

آروم توم جلو عقب میکرد و تلنبه میزد...سوراخم گشاد شده بود با کیر کلفتش...سرعت تلنبه زدنو بالا برد...

- آخخخخخ اوفففف

وحشی شد و محکم لبامو میمکید و چنگ به سینه هام میزد...کیرش تو سوراخم تند تند عقب جلو میشدو غرق درد و لذت بودم...

تند تند توم میکوبید...دستشو گذاشت بالای سوراخمو شروع کرد مالیدن...

- آهههه همینهههه

یهو ارضا شدمو کل آبم پاشید روش...طولی نکشید که یهو...

+ آهههه داره میادددد

- چی الیاس؟

- الیاسسسس چی داره میاددد

- نه نکن توم نریزی الیاس نریزییی

یهو رحمم پر شد از آب کیرش و روم ولو شد...

- چیکار کردی عوضییی؟ باردار میشم ازت دیوث میفهمی؟

+ انقد داد بیداد نکن قرص ضد بارداری تو کشو هست بردار بخور...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_13 😍

چشام باز خمار شده بودو هر لحظه مست تر میشدم...پشتم وایساده بودو تو بغلش ولو شده بودم...

بلندم کردو انداخت رو دوشش و برد اتاقش...درو بست و روی تخت درازم کرد...

داشت میومد روم که متوجه چیزی شد...تا یکم اونور تر رفت یچیزی روی میز گذاشت و برگشت بالاسرم...

+ خانوم حالش چطوره؟

- میخواممم میخواممم.

+ ام چی میخواییی؟

- کلفتتو عوضی میخوامششش.

+ اوممم مونده حالا تا نوبت اون بشه.

لخت جلوش افتاده بودمو بالا سرم بود...الیاس هم لباساشو دراورد و فق شورتش پاش بود...برجستگی بیشتری از روی شورتش معلوم بود...

دستاشو برد پشت کمرمو بند سوتینمو باز کرد...خم شد و نوکشونو گذاشت روشو محکم میمکید...

داغ بودمو هر لحظه داغ تر میشدم...شورتم شروع کرده بود خیص شدن...

همینطوری که سینه هامو میمکید آروم دستشو برد پایین و گذاشت روی شورتم...

- اوففف جووون بمالششش

+ برا خیص شدن زوده ها؟ الان خیص کردی تا صبح آبشار میشه تپلت...


حرفاش داغ ترم میکرد...زبونشو لای سینه هام گذاشت و شروع کرد تا پایین لیصیدن...رسید به شورتمو کصم شروع کرد به نبض زدن...

زبونشو رو شورتم گذاشو و شروع کرد شورت خیصمو لیص زدن...

- آههه میخواممم بخورششش بخوررر

آروم شورتمو یکم کار زدو یه لیص رو کصمو زد...کل تنم یه حالی شده و غرق لذت شدم...

شورتمو کنار زدو شروع کرد محکم لیصیدن کصم...تند تند روشو لیص میزد و میمکید...کل آب قورت دادو تند تند میلیصید کصمو...

زبونشو اروم لوله کرد و توی سوراخم فشار داد...غرق لذت بودم حشریه حشرییی...یهو وحشی شدو پا شد شورتمو جر دادو لباسشو کندو اومد بالا سرم...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_12 😍

سینه های گرد و سفیدمو بازیچه ی دستاش کرده بودو وحشی میمالیدشون...

آروم نوک جفتشونو بوسید و از وسط سینه هام تا روی شورتمو لیص کشید...

- آههه بخورششش برام بخورششش

سرشو آورد بالا...آروم روی شورتمو دست کشیدو شورتمو یکم زد کنار و دستشو روی کصم گذاشت...

- اوفففف

+ حیف این کص تمیز نبود که میخواستی به اون کص ندیده بدی؟

یاد آرتا افتادم...یه لحظه تنم لرزید و استرس خاصی وجودمو گرفت اما زود رفتش و نمیفهمیدم چیشده...مست مست الیاس بودم...

چنگ به کلفتش که برجستگیش از رو شلوارش معلوم بود...

- اوفففف میخوامممم

+ اوه اوه زدی بالاهااا...هیس هیس اون برا شبه...

تحملم تموم شده بود...آروم دست رو کصم کشید و سرمو بوسید...بغلم کرد و برد گذاشت رو تخت اتاقش...

چشامو با دستش بست و خوابم برد...

ساعت طرفای ۷ غروب بود که بیدار شدم...تازه داشت تک تک کارایی که کردم یادم میفتاد...

فقط یه شورت پام بود و سوتینم بغلم افتاده بود...سوتینمو پوشیدمو از اتاق رفتم بیرون الیاس روی کاناپه نشسته بود...

+ به به خانومه حشریه خودم...خوب خوابیدی؟

- اه. ساکت بابا خانومه خودم خانوم خودم. حشریم خودتی اه.

+ آ من بودم گفتم بزاریم برا شبو بت رحم کردما...تو که له له میزدی

- گمشو معلوم نیست چی به خوردم دادی عوضی.

+ چیز اصلیو که امشب میدم بخوریششش...الکل که پیش غذاس...

بالشتو برداشتم پرت کردم سمتش...اه عوضی...

- لباسای من کو؟

+ خوبع که لباسات الان بیشتر بپوشی که چی بشه؟ تازه همینام اضافس...

+ تا یچیزی بخوری منم یه دوش میگیرم میام سراغت بیبی...

ضعف کرده بودم...رفتم سمت یخچال یکم غذا بود خوردم...

- جز آب چیز دیگه نداری نه؟ نوشابه دلستر؟

لبخند ریزی زد که معنیشو نفهمیدم...

+ تو یخچال هست بگرد...

رفتم سمت یخچال درشو باز کردم که بگردم یهو از پشت چسبوند بم...

دستاشو از جلو دورم حلقه کرد و لیوانو گرفت جلوم...یه بطری شیشه ای مشکی برداشت و لیوانو برام پر کرد...

- باز چه کوفتیه عوضی نوشابه خواستم؟

+ بخور چیز بدی نیست...

- گمشو اه قبلیم همینو...

داشتم حرف میزدم که گرفت جلو دهنم و مجبور به خوردنم کرد...خوشمزه بودو تا تشو سر کشیدم...

یهو چشام خمار شدو افتادم تو بغلش...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_11 😍

+ آ فکر کنم اینجوری نمیشه

دستشو دراز کرد و از یکم اونورتر یه بطری برداشت یه ته استکان ریختو داد دستم...

- این چیه عوضی؟

+ بخور چیزی بدی نیست...

لحن خشنش اجبار تو خوردن اون لیوانو میرسوند...خوردم تا تهشو و لیوان گذاشتم یه گوشه...

آروم چشام خمار شد و مست مست شدم...

- اوففف بکن تومممم

دیگه حرفام دست خودم نبود...کارامم همینطور...

بعد از شلوارم نوبت تابم بود...آروم تابمو در آورد و مثل شلوارم پرت کرد یه گوشه...

دستشو گذاشت رو سینه هامو چنگ زدو میمالید...کنترلمو از دست دادم بی حال شدم تو بغلش ولو شدم...

+ اوففف چه دوقلو های جذابی...

- آه بمالشوننن بماللل

یه دستشو رو بدنم کشیدو تا روی شورتم برد...گذاشت رو شورتم و کصمو لمس کرد...

- آهههه بکن توششش

تمام بدنم داغ کرده بود... وقتی اومدم میخواستم سکسو کوفتش کنم اما دیوث کارشو بلد بود...

دیگه هیچی دست من نبود...مست مست تو بغل یه مرد هیز...


شورتم خیص خیص شده بودو هر لحظه داغ تر میشدم...آروم با سینه هام ور میرفتو کصمو میمالید...

صورتشو گذاشت رو شونم...آروم گردنمو بوسیدو دستشو برد پشت کمرم...

+ وقتشه لباساش مزاحمو بکنیم مگه نه مارال خانوم؟

- اوففف بکن درش بیاررر

لبخند ریزی زد...مست و حشری شده بودم و دست خودم نبود دیگه هیچی...

سوتینمو درآورد...

+ الحق که خوب کصی هستی با این ممه های سفید سر بالات لنتی...

تعریفاش بیشتر حشریم میکرد...

- بسههه دیگه بکننن توممم

+ هیس...من خودم بیشتر برای کردنت عجله دارم ولی حالا که مست شدی بزار یکم دیوونت کنم...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_10 😍

رفتم سمت در خونه، در باز کردمو رفتم تو...خونش خیلی بزرگتر و بهم ریخته تر از ما بود...

رفتم سمت آشپزخونش و چایی دم گذاشتم...برگشتم که بیام از آشپزخونه بیرون داییم پشتم بود...

- آخ دایییی...ترسیدم اه...

+ میتونی الیاس صدام کنی...

آروم اومد جلو و لبامو بوسید...واکنشی نشون ندادم رفت که لباساشو عوض کنه...

+ مانتو شلوارتو در بیار تا من بیام...

آروم مانتومو در آوردم و تابم زیرش بود اما شلوارمو روم نمیشد...هر چی سعی کردم نتونستم درش بیارم...

داییم داشت اومد چن متر دور تر ازم وایساد و نگام کرد...لحنش عصبی شد...

+ مگه نگفتم شلوارتو در بیار؟

+ ااا نکنه خانوم زوری خشن دوس داره؟

اومد سمتم و جلوم وایساد صورتش چسبیده بود به صورتم و نفسای داغش حس میشد...

- نمیتونم روم نمیشه آقا الیاس...

آروم میومد جلو و منم هی عقب عقبکی راه میرفتم تا این که پشتم خورد به اپن آشپزخونه...

+ پس که روت نمیشه مارال خانوم؟

نفسام به زور بالا میومد...چشاش نمای خشنی درست کرده بود...روم نمیشه خب اه چیکار کنم...

از زیر پاهام بغلم کرد و نشوندم روی اپن...رو به روم وایساد و پاهام که از اپن آویزون بودو باز کرد و بینش وایساد...

دست گذاشت دور کمرمو شلوارمو پایین کشید...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_9 😍

رفته بود سرکار...بازم دلم خواب میخواس...سعی کردم چشامو ببندمو فک کنم آرتا تو بغلمه...

محکم شاسخینمو بغل کردم...اما خوابم نمیبرد...پاشدم رفتم یخچالو باز کردم یه صبونه مختصر اوردمو نشستم خوردم...

امشب باید برم خونه دایی...نمیدونستم چیکار کنم...ترس برم داشته بود...ولی چاره ای نداشتم...

پاشدم رفتم حموم و تمیز کردم خودمو...حولمو دور خوردم پیچیدمو اومدم دیدم گوشیم پیام اومده...

+ سلام. آماده باش یه ساعت دیگه میام دنبالت ببرمت خونم...

داییم بود...یه ساعت دیگه؟ مگه قرار نبود شب برم خونش...

- باشه

ارسال کردم و گوشیو عصبی پرت کردم رو مبل...

رفتم سراغ کشوم...یه سوتین و شورت ست سیاه برداشتم...یه تاب سفید و شلوار مشکی جذب پوشیدم و مانتومو روش پوشیدم...

موهامو سشوار و اتو کشیدم صافشون کردم...گوش به زنگ نشسته بودم...

زنگ در خورد...بدون اینکه باز کنم رفتم سمت در...تو ماشین نشسته بود...

کت شلوار سرمه ای خوشگلی تنش بود با پیرهن سفید زیرش و یه کروات مردونه جذاب شده بود...

درو باز کردمو سوار ماشینش شدم...با حرص سلام کردم...

- سلام دایی جان...

+ خخخ...دایی؟

- نکنه انتظار داری عاقام صدات کنم؟

لخند ریزی زد...

+ اولن که داییت نیسم دایی ناتنیم...دومن امشب دایی ناتنیتم نیسم یچی دیگم...

تو فکر فرو رفتمو نفهمیدم کی رسیدیم...کلید خونرو گذاشت تو دستم...

+ پیاده شو...تا چایی بزاری ماشینو پارک میکنمو میام سراغت...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨


#علاقه‌ی‌پر‌هوس ♨️
#پارت_8 😍

انتظار این حرفو نداشتم...سرم رو سینش خشک شد...محکم بغلش کردم...

- من ط رو میخوام...

آروم سرمو به سینش چسبوندو و موهامو بوسید...

+ مارال...

- جونم...

هیچی نگفت سرمو آورد بالا زل زد تو چشامو آروم لبمو بوسید...

تو صورتم آروم نفس میکشید...نفسای داغش صورتمو گرم کرده بود...

چشامو اروم بوسید و با دستش بستشون...تو بغلش جفت شدم...شب لذت بخش غمگینی بود...

سکوت خاصی بود که اعصابمو خورد میکرد اما تو بغلش آروم بودم...آروم در گوشم زمزمه کرد

+ بخوابیم مارالم؟

م مالکیت رو اسمم گذاشته بود...خیلی حس خوبی داشت...حسابی حالمو خوب کرد...شهوتی تو گوشش جواب دادم...

- بخوابیم آرتام...تو بغلت خوابم آرامش بخشه:)

چشام بسته بود اما تو فکر بودم...فکر امشب قشنگ...فکر فردای نحس...

میترسیدم از فردا...میترسیدم...از زن شدن میترسیدم...از خان دایی نامرد ناتنیم میترسیدم...

چجوری دلش میاد این کارو با من کنه؟

چشامو بستم و چشاشو بست...تا صب تو بغل هم خوابیدم ولی صب که پاشدم...

ولی صب که پاشدم عروسک شاسخینم بغلم بود جای آرتام...
@AVAHACK
@giiiif_lovee
✨✨✨✨✨

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

611

obunachilar
Kanal statistikasi