📃 جامعه آزاد با سرمایهداری رفیقسالار تفاوت دارد (۲) | ✍🏻 ایمون باتلر
➣ @Notes_On_Liberty
❃ بهطور مثال، شرکتهای قدیمی و جاافتاده به سیاستمداران فشار میآورند تا در زمینههای مختلف، بهویژه در مورد کیفیت محصول و استانداردهای تولید، مقررات بیشتری وضع کنند و دقیقاً مشخص نمایند که چه چیزی مجاز به تولید است و با چه شیوهای باید تولید شود. این شرکتها اغلب استدلال میکنند که وجود چنین مقرراتی برای حفاظت از عموم مردم در مقابل کالاهای بنجل و تقلّبی یک امر لازم است. اما نتیجهی واقعی این مقررات، حفاظت از کسبوکار و منافع شرکتهای بزرگ در مقابل شرکتهای کوچکتر و نوپایی است که احتمال دارد محصولاتی ابتکاری با شیوههایی ابتکاری تولید کنند که در فهرست مقررات دولتی ذکر نشدهاند و تولید آنها ممکن است بازار را از انحصار شرکتهای قدیمی خارج سازد.
❃ یا بهطور مثال، سیاستمداران با دخالت در امور اقتصادی و با توجیه حمایت از مشاغل و صنایع داخلی، از بودجهی عمومی برای نجات صنایع و شرکت هایی استفاده میکنند که در آستانهی ورشکستگی قرار گرفتهاند و یا از طرف رقبای خارجی تهدید میشوند. سیاستمداران حتی ممکن است برای حفاظت از صنایع داخلی، ورود کالای خارجی را ممنوع کنند. این قبیل مقررات و ممنوعیتها شاید تسکینی موقت برای صنایع ورشکسته داخلی و کارکنان آنها فراهم آورند، اما نهایتاً هزینهی این بذل و بخششها بر دوش مالیاتدهندگان و عموم مردمی خواهد بود که علاوه بر پرداخت هزینه، قدرت و گسترهی انتخابشان محدودتر میشود و مجبورند کالاهایی با کیفیت پایینتر را به قیمتی بالاتر تهیه کنند.
❃ هرقدر یک جامعه از آزادی و مبانی آن بیشتر فاصله بگیرد و در عوض اختیارات اقتصادی گستردهتری به مقامات دولتی اعطا کند، تولیدکنندگان و سیاستمداران آن جامعه مجال و امکان بیشتری مییابند تا برای بهرهکشی از مردم بهمنظور تأمین منافع شخصی خود با یکدیگر تبانی کنند. آثار این نوع سرمایهداری رفیقسالار را میشود در همهجای دنیا یافت، اما این مشکل در اقتصادهایی که از کمترین میزان آزادی برخوردارند به مراتب شدیدتر است. در این گونه اقتصادها، اغلب بدیهی فرض میشود که هر کس به مقام و قدرتی میرسد از قدرتش برای پر کردن جیب خود و اقوام و دوستانش استفاده میکند، و گاه حتى امتناع از چنین کاری ممکن است نشانه ضعف یا بیعرضهبودن تلقی شود!
❃ اما مقامات دولتی در یک جامعه اصالتاً آزاد مجاز نیستند که با استفاده از اختیارات قانونگذاری یا از پول مالیاتدهندگان و بودجه عمومی کشور به رفقای خود امتیازات ویژه اقتصادی اعطا کنند. در چنین جامعهای، قواعدی سختگیرانه وجود دارد که دقیقاً تعیین میکند نحوه استفاده از قدرت چگونه باشد و بودجه عمومی در کجا و چگونه صرف شود. تولید کنندگان نمی توانند برای گرفتن تخفیفات و امتیازات ویژه با موفقیت به رایزنی با سیاستمداران بپردازند، چراکه اصولاً اختیار اعطای این قبیل امتیازات از مقامات دولتی گرفته شده و چنین قدرتی از اساس وجود ندارد.
❃ آنچه به شرکتها و سیاستمداران قدرت بهرهکشی از مردم را میدهد سرمایهداری رقابتی نیست، بلکه فقدان آزادی است.
#اقتصاد #آزادی #اقتصاد_آزاد
#آزادی_فردی #آزادی_اقتصادی
#مالکیت_خصوصی #بازار_آزاد
#مبادله_آزاد #رقابت_آزاد
➣ @Notes_On_Liberty
➣ @Notes_On_Liberty
❃ بهطور مثال، شرکتهای قدیمی و جاافتاده به سیاستمداران فشار میآورند تا در زمینههای مختلف، بهویژه در مورد کیفیت محصول و استانداردهای تولید، مقررات بیشتری وضع کنند و دقیقاً مشخص نمایند که چه چیزی مجاز به تولید است و با چه شیوهای باید تولید شود. این شرکتها اغلب استدلال میکنند که وجود چنین مقرراتی برای حفاظت از عموم مردم در مقابل کالاهای بنجل و تقلّبی یک امر لازم است. اما نتیجهی واقعی این مقررات، حفاظت از کسبوکار و منافع شرکتهای بزرگ در مقابل شرکتهای کوچکتر و نوپایی است که احتمال دارد محصولاتی ابتکاری با شیوههایی ابتکاری تولید کنند که در فهرست مقررات دولتی ذکر نشدهاند و تولید آنها ممکن است بازار را از انحصار شرکتهای قدیمی خارج سازد.
❃ یا بهطور مثال، سیاستمداران با دخالت در امور اقتصادی و با توجیه حمایت از مشاغل و صنایع داخلی، از بودجهی عمومی برای نجات صنایع و شرکت هایی استفاده میکنند که در آستانهی ورشکستگی قرار گرفتهاند و یا از طرف رقبای خارجی تهدید میشوند. سیاستمداران حتی ممکن است برای حفاظت از صنایع داخلی، ورود کالای خارجی را ممنوع کنند. این قبیل مقررات و ممنوعیتها شاید تسکینی موقت برای صنایع ورشکسته داخلی و کارکنان آنها فراهم آورند، اما نهایتاً هزینهی این بذل و بخششها بر دوش مالیاتدهندگان و عموم مردمی خواهد بود که علاوه بر پرداخت هزینه، قدرت و گسترهی انتخابشان محدودتر میشود و مجبورند کالاهایی با کیفیت پایینتر را به قیمتی بالاتر تهیه کنند.
❃ هرقدر یک جامعه از آزادی و مبانی آن بیشتر فاصله بگیرد و در عوض اختیارات اقتصادی گستردهتری به مقامات دولتی اعطا کند، تولیدکنندگان و سیاستمداران آن جامعه مجال و امکان بیشتری مییابند تا برای بهرهکشی از مردم بهمنظور تأمین منافع شخصی خود با یکدیگر تبانی کنند. آثار این نوع سرمایهداری رفیقسالار را میشود در همهجای دنیا یافت، اما این مشکل در اقتصادهایی که از کمترین میزان آزادی برخوردارند به مراتب شدیدتر است. در این گونه اقتصادها، اغلب بدیهی فرض میشود که هر کس به مقام و قدرتی میرسد از قدرتش برای پر کردن جیب خود و اقوام و دوستانش استفاده میکند، و گاه حتى امتناع از چنین کاری ممکن است نشانه ضعف یا بیعرضهبودن تلقی شود!
❃ اما مقامات دولتی در یک جامعه اصالتاً آزاد مجاز نیستند که با استفاده از اختیارات قانونگذاری یا از پول مالیاتدهندگان و بودجه عمومی کشور به رفقای خود امتیازات ویژه اقتصادی اعطا کنند. در چنین جامعهای، قواعدی سختگیرانه وجود دارد که دقیقاً تعیین میکند نحوه استفاده از قدرت چگونه باشد و بودجه عمومی در کجا و چگونه صرف شود. تولید کنندگان نمی توانند برای گرفتن تخفیفات و امتیازات ویژه با موفقیت به رایزنی با سیاستمداران بپردازند، چراکه اصولاً اختیار اعطای این قبیل امتیازات از مقامات دولتی گرفته شده و چنین قدرتی از اساس وجود ندارد.
❃ آنچه به شرکتها و سیاستمداران قدرت بهرهکشی از مردم را میدهد سرمایهداری رقابتی نیست، بلکه فقدان آزادی است.
#اقتصاد #آزادی #اقتصاد_آزاد
#آزادی_فردی #آزادی_اقتصادی
#مالکیت_خصوصی #بازار_آزاد
#مبادله_آزاد #رقابت_آزاد
➣ @Notes_On_Liberty