جایی که میخواستم ازش رینگ بخرم حال و هوای بی روحی داشت. دوتا دختر جوون ، با چهره خسته و ساندویچای نصفه نشسته بودن و با بی حالی به پیشخون نگاه میکردن.
+ ببخشید رینگ مشکی دارید؟
صداش وقتی گفت : ( آره داریم , بفرمایید ) خیلی خیلی خاکستری بود.
دلم گرفت. چی باعث شده که توی یه همچین روز قشنگی که هیچوقت هم قرار نیست تکرار بشه ، یه نفر اینقدر غمگین باشه؟
به چهرش خیره شدم ... موهاش توی باد تکون میخورد ، خرمایی روشن بود ، چند تا تار طلایی داشت ، چشماش گربه ای بود و خط پلک قشنگی داشت. گونه های لاغرش چهرشو خیلی بامزه کرده بود ...
_ چقدر شما خوشگلی!
چشماش گرد شد ، سرشو چندبار تکون داد و با ناباوری گفت : بامنی؟
گفتم اره ، خیلی خوشگلی
_ اما موهام الان نامرتبه ... ارایش ندارم ، به خودم نرسیدم.
+ ولی بازم خیلی قشنگ بنظر میرسی ، موهات توی باد تصویر قشنگی داره ...
خندید. گونش چال داشت ، تا قبل از این نمیتونستم ببینمش. توی آینه خودشو نگاه کرد و دوباره خندید ، موهاشو صاف کرد و با یه نگاه مهربون دوباره بهم خیره شد ، انگار ذهنش داشت ازم یه تصویر دیگه میساخت.
وقتی داشتم رینگ رو تست میکردم بهش راجب این گفتم که اگه جای انگشتامون شاخه و ریشه داشتیم چی میشد؟
بهم گوش داد و با یه لحن خوب خداحافظی کرد ...
+ ببخشید رینگ مشکی دارید؟
صداش وقتی گفت : ( آره داریم , بفرمایید ) خیلی خیلی خاکستری بود.
دلم گرفت. چی باعث شده که توی یه همچین روز قشنگی که هیچوقت هم قرار نیست تکرار بشه ، یه نفر اینقدر غمگین باشه؟
به چهرش خیره شدم ... موهاش توی باد تکون میخورد ، خرمایی روشن بود ، چند تا تار طلایی داشت ، چشماش گربه ای بود و خط پلک قشنگی داشت. گونه های لاغرش چهرشو خیلی بامزه کرده بود ...
_ چقدر شما خوشگلی!
چشماش گرد شد ، سرشو چندبار تکون داد و با ناباوری گفت : بامنی؟
گفتم اره ، خیلی خوشگلی
_ اما موهام الان نامرتبه ... ارایش ندارم ، به خودم نرسیدم.
+ ولی بازم خیلی قشنگ بنظر میرسی ، موهات توی باد تصویر قشنگی داره ...
خندید. گونش چال داشت ، تا قبل از این نمیتونستم ببینمش. توی آینه خودشو نگاه کرد و دوباره خندید ، موهاشو صاف کرد و با یه نگاه مهربون دوباره بهم خیره شد ، انگار ذهنش داشت ازم یه تصویر دیگه میساخت.
وقتی داشتم رینگ رو تست میکردم بهش راجب این گفتم که اگه جای انگشتامون شاخه و ریشه داشتیم چی میشد؟
بهم گوش داد و با یه لحن خوب خداحافظی کرد ...