سالیز


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


هرازگاهی هم برای دلم مینوسم......
ارتباط با من:
@Saliz_chanel_bot

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


ادمای نزدیک زندگی ادم از همه بیشتر شکستن دل ادمو بلدن اینو امشب از همه وجود لمس کردم:(


از همین الان رسما عینکی شدم؛))))))


به نام ممنوعه
هرانچه در تصور نمیگنجد

ختم میشوم به تو
در تمامیِ لمس هایی که باتو نداشته‌ام
خلسه‌ی تب الودِ هوس،
وسوسه‌ی بی شرمِ بوسیدن،
روییده ام از بندبندِ عاشقانه‌هایی که باتو نداشته‌ام....
وصل میشوم به تو
از لابه‌لای مسیرهایی که به تو راه نداشته‌اند
انتهای احساساتِ‌های مدفون شده
ردِ سرانگشتانِ مَسخ شده
ثانیه‌های غرقِ جنون
اینجا منتهای تمامِ باورهای عاشقیست!
ما هرگز از هم عبور نمیکنیم....
#ماندگار


انقد فشار روحی روم زیاده که سرم داره از درد میترکه کل روز سرمو گرفتم تو دستام و دارم خدا خدا میکنم این درد تموم بشه بلکه به زندگیم برسم
وقتی میدونم دردای جسمیم منشاشون چیه از زندگیم متنفر میشم که تا کی باید با روح و روان خستم ادامه بدم


.


گمان می کنم هر آدمی
باید پشت پنجره ی اتاقش،
یک گلدان گل شمعدانی داشته باشد،
که هر بار گلهایش خشک می شود
و دوباره گل می دهد،
یادش بیفتد
که روزهای درد هم
     به پایان می رسند...




و اندوه رو در روی من نشست
اندکی در من خیره شد،
گریه را آغاز کرد
و من ساکت ایستادم ...
#غاده_‌السمان


به تاریخ امروز
اندوه به پایان نمیرسد

هرجای این دنیا قدم میزارم حس میکنم شاخه های خشکِ این زندگی زیر پام شکسته میشن و صدای خورد شدنشون تو تاروپودِ تنم نفوذ میکنه ...
این روزا حس میکنم برگایی که از شاخه ها جدا میشن یا دونه های برفی که از اسمون پایین میوفتن دارن صدام میزنن که خودمو همراهشون از اون اولِ اولِ دنیا پرت کنم اون اخرای زندگی که هیچ کس ازش خبری نداره...
دلم تنگ میشه برا اون خودِ قبلنم که وقتی تو آینه نگاش میکردم تو دلم بهش میگفتم وای چقد چشمات قشنگه ، جدیدا آینه رو برمیگردونه ازم مث روزای قشنگِ زندگی که نیومده برگشتن به اون راهی که به اشتباه ازش گذشتم و پشت سر گذاشتمش...
پر شدم از اشکایی که تمومی ندارن و داره اب مبیره زندگیمو جلو چشام و هیچ کاری ازم برنمیاد .
دلم یه غمِ بزرگ میخواد که توش غرق بشم و نفسام دیگه بالا نیاد مث همین الان که خودمو خسته و درمونده تو دردناک ترین نقطه زندگیم میبینم اما هیچ کاری ازم ساخته نیست ...
#ماندگار
برای اشک های وامانده‌ام


بی تو در حصار این شب سیاه
عقده های گریه ی شبانه ام
‌در گلو شکسته می شود...
#فریدون_مشیری


بخشی عظیم از خودم را گم کرده ام
روح شکست خورده ام را نمیگویم !
کورسوی امید چشمانم ،
همان هستیِ به تاراج برده ام را میگویم ..
_برای شب های بیقراریم
 
#ماندگار




گر چه باغ من از درخت تهی‌ست،
در سرم، فکر کاشتن دارم؛
شعر را،
عشق را،
مکاشفه را،
همه را از نداشتن دارم...

#یاسر‌_قنبرلو






دیگر تنها گریه حالم رامیداند....
۲۶آذر
هر انچه از امروز فراموش نمیشود...




تاریخ مرگ آدم‌ها روی سنگ قبرشان نیست؛
آدم‌ها پیش از خوابیدن در تابوت بارها می‌میرند
بی‌آنکه تاریخش جایی ثبت شود.


از اینکه خفه میشم اما نمیتونم حرف بزنم و دلمو خنک کنم حالم بهم میخوره


هیاهوی غریبیست
افسار نبض زِواردررفته ام را رها نکن
گویی در این انتهای غربت
تنیده در غبار گذشت زمان
روبه سوی افولم
بر رستنگاه تاریک شکفتن نور
همان اوج انعکاس درخشش عظیم طلوع
بر ردپای افسونگر خیالت تازیانه بزن
لرزش دستانم را در اغوش بکش
بر شانه ی خمیده رنج هایم بوسه بزن
بی شک
در سکوتِ من باورسرکشی، طغیان میکند
چو تلاطم موج در سینه ی پهناور دریا ...

#ماندگار

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.