⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB
خسته ایم و از فشار ظلم دم نمی زنیم
در قفس نشسته،حرکتی رقم نمی زنیم
سر نمی کشیم و بال و پر به هم نمی زنیم
ما نصیبمان همیشه ظلم بی حساب بود
سفره ای که بود و سهم پابرهنه ها نشد
معجری که پول خورد و مایه ی،شفا نشد
ملتی که زیر بار ظلم ماند و پا نشد
هر چه وعده داد شیخ شهر ما،سراب بود
مردی از سرِ فشار زندگی کفن فروخت
مادری برای رفع تشنگی بدن فروخت
شیخ هم عقب نماند و این وسط وطن فروخت
حال و روز ما همیشه اینچنین خراب بود
ناودانیِ طلای مرده های عصر سنگ
نان به سفره بردن از فروش قرص و گرد و بنگ
شهرهای همچنان خراب از زمان جنگ
چاره ی تمام مشکلات ما حجاب بود
تن فروشیِ زنانِ سرپرستِ خانوار
نعره های رود رودِ مادران داغدار
نخبه های صف کشیده پشت چوبه های دار
کشتن ستاره در نظام شب ثواب بود
بی سوادیِ رییس ها و سرپرست ها
بی نتیجه ماندن تمامی نشست ها
پشتِ پرده ی کثیفِ بُردها،شکست ها
ملتی که دائما اسیر اضطراب بود
شب رسید و فاتح قلمروِ سپیده شد
ردّ خون ما به خاک کوچه ها کشیده شد
در جهان صدای ضجه های ما شنیده شد
کدخدا ولی درون خانه مستِ خواب بود
رفته رفته خنده اتفاق گاه گاه شد
روزگارمان شبیه بختمان سیاه شد
قبر،سرپناه مردمان بی پناه شد...
این تمام داستان ما و انقلاب بود
#مصطفی_علوی
🆔 @SherVaTaraB
@SherVaTaraB
خسته ایم و از فشار ظلم دم نمی زنیم
در قفس نشسته،حرکتی رقم نمی زنیم
سر نمی کشیم و بال و پر به هم نمی زنیم
ما نصیبمان همیشه ظلم بی حساب بود
سفره ای که بود و سهم پابرهنه ها نشد
معجری که پول خورد و مایه ی،شفا نشد
ملتی که زیر بار ظلم ماند و پا نشد
هر چه وعده داد شیخ شهر ما،سراب بود
مردی از سرِ فشار زندگی کفن فروخت
مادری برای رفع تشنگی بدن فروخت
شیخ هم عقب نماند و این وسط وطن فروخت
حال و روز ما همیشه اینچنین خراب بود
ناودانیِ طلای مرده های عصر سنگ
نان به سفره بردن از فروش قرص و گرد و بنگ
شهرهای همچنان خراب از زمان جنگ
چاره ی تمام مشکلات ما حجاب بود
تن فروشیِ زنانِ سرپرستِ خانوار
نعره های رود رودِ مادران داغدار
نخبه های صف کشیده پشت چوبه های دار
کشتن ستاره در نظام شب ثواب بود
بی سوادیِ رییس ها و سرپرست ها
بی نتیجه ماندن تمامی نشست ها
پشتِ پرده ی کثیفِ بُردها،شکست ها
ملتی که دائما اسیر اضطراب بود
شب رسید و فاتح قلمروِ سپیده شد
ردّ خون ما به خاک کوچه ها کشیده شد
در جهان صدای ضجه های ما شنیده شد
کدخدا ولی درون خانه مستِ خواب بود
رفته رفته خنده اتفاق گاه گاه شد
روزگارمان شبیه بختمان سیاه شد
قبر،سرپناه مردمان بی پناه شد...
این تمام داستان ما و انقلاب بود
#مصطفی_علوی
🆔 @SherVaTaraB