⛔️(شــعر ☫ ممنــوعه)⛔️


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


كسي كه طعم زبان عسل نمی‌فهمد
تو هرچه هم كه بخوانی غزل، نمی‌فهمد

شعرهای جدید شاعران با آدرس کانال آنها در جهت معرفی شاعران گذاشته میشود فقط شعر تکراری نفرستید
@MorgheHaghighat
اگر مایل به همکاری در کانال هم هستید اطلاع بدید
تبادل هم میکنیم✋

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


@attachbot dan repost
🎼🎼🎼🎼🎼🎼
@SherVaTaraB

اهل موسیقی گذاشتن تو کانال نیستم،
ولی گفتم خاطرات دهه ۴۰/۵۰/۶۰ رو یه شخمی بزنم
بلا دل...
#شاهرخ

⛔️ @SherVaTaraB


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

مادرجان! جانم از جهان سیر شده‌ست
تن هیچ که جان من زمینگیر شده‌ست

آوخ ز تو وان دعا که «هان پیر شوی»
ناکرده جوانی پسرت پیر شده‌ست


#اسماعیل_خویی

┄┅─═◈═─┅┄
🆔 @SherVaTaraB


⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

چهل سالی مرا دیر آفریدند
در اندوهی فراگیر آفریدند

ندیدم در جوانی شادمانی
همان اول مرا پیر آفریدند


#خزاعی
تمامش جنگ و قحطی بود و ویروس😭

┄┅─═◈═─┅┄
🆔 @SherVaTaraB


⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

چراغ خانهٔ ما را همیشه
به مسجد می بری با صد تأسف

برای روشنی ِ مسجد ِغیر
چراغ خانهٔ مان را می کنی پُف

بدان البته هم ریشَت بسوزد
و هم ملت به رویَت می کند تُف


#محمد_جاوید

┄┅─═◈═─┅┄
🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

این پیرهن ، چقدر...چقدر آرزو کند 
تا مشتری بیاید و لطفی به او کند

تا کی بناست هرکسی از راه می رسد
خود را به زور در بغل من فرو کند

هرکس که میل داشت همآغوش من شود
هرکس برای قیمت من گفتگو کند

دست مرا بگیرد و در یک اتاق تنگ
با چشم هیز آینه ها روبرو کند

در عطر های مختلفی غوطه می خورم
اما کجاست آنکه مرا بی تو ، بو کند

یک عمر در طریقت ما طول می کشد
تا اینکه پیرهن به تنی تازه خو کند

دستی نخواست حکمت خیاط پیر را
در جیب های خالی من جستجو کند

من سالهاست خط غرورم شکسته است
ای کاش یک نفر من را هم اتو کند
 

سعيد حيدرى ساوجی

🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

باز در خود خیره شو انگار چشمت سیر نیست
درد خودبینی است می دانم تو را «تقصیر» نیست

کوزه ی دربسته در آغوش دریا هم تهی است
در گل خشک تو دیگر فرصت تغییر نیست

شیر وقتی در پی مردار باشد مرده است
شیر اگر همسفره ی کفتار باشد، شیر نیست

اولین شرط معلم بودن عاشق بودن است
شیخ این مجلس کهن سال است اما پیر نیست

در پشیمانی چراغ معرفت روشن تر است
توبه کن! هرگز برای توبه کردن دیر نیست

همچنان در پاسخ دشنام می گویم سلام
عاقلان دانند دیگر حاجت تفسیر نیست

باز اگر دیوانه ای سنگی به من زد شاد باش
خاطر آیینه ی ما از کسی دلگیر نیست


#فاضل_نظری

🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

دارَمَ از زلفِ سیاهش گِله چندان که مَپُرس
که چُنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مپرس

کَس به امّید وفا، ترکِ دل و دین مَکُناد
که چنانم مَنَ از این کَرده پشیمان که مپرس

به یکی جرعه، که آزارِ کَسَش در پی نیست
زَحمتی می‌کِشَمَ از مردمِ نادان که مپرس

زاهد از ما به سلامت بِگُذَر کاین مِی لَعل
دل و دین می‌بَرَدَ از دست، بِدان سان که مپرس

گفت‌وگوهاست در این راه که جان، بُگْدازَد
هر کَسی عَربَدِه‌ای، این که مَبین آن که مپرس

پارسایی و سلامت هَوسم بود، ولی
شیوه‌ای می‌کُنَد آن نرگسِ فَتّان که مپرس

گفتم از گویِ فَلَک صورتِ حالی پُرسم
گفت آن می‌کِشَم اندر خَمِ چوگان که مپرس

گفتَمَش زلف، به خونِ که شِکَستی گفتا
حافظ این قصّه دراز است به قرآن که مپرس


#حافظ

🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

گفت: «تقویم پارسی داری؟»
گفتمش: عمر آهن تفته‌ست
سال من بی‌ثمرتر از ماهم
ماه من بی‌اثرتر از هفته‌ست

جمعه و شنبه و دوشنبهٔ من
هر سه زاییدگان یک مامند
نام ایشان، اگر ز من خواهی،
لعنت و اضطراب و دشنامند

نیست گنجور زندگانی من
غیر خرمهره هیچ در دُرجَش
اول برج من اگر دیدی
عین آن است آخر برجش

سیر این لحظه‌های جادویی
در مداری ورای مهر و مه است
یعنی ایّام زندگانی من
همه تکرار یک شب سیه است

آن یکی، تا به یاد من آید
تار و پودش «دریغ» و «کاش» بُوَد
این یکی هم به کارگاه زمان
بی‌گمان از همان قماش بود

لحظه‌های سیاه می‌گذرند
پر ز اندوه و خالی از شادی
غربتی را تفاوتی نکند
سال شمسی و سال میلادی.


۱۲ می ۱۹۸۶
#فخرالدین_مزارعی

🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

بیا به مصرع بعدی که شرح حال من است
خیال من شده اویی که بیخیال من است!

خجالتم که بگویم به عقل دور اندیش
کسی که باور من بوده احتمال من است!

به سایه سارِ بلوطم همیشه می‌خوابید
همان که کلبه ی او گرم از ذغال من است!

چنان به جُستن آن ماده اسب تاخته ام
که گُل گُلِ چمنِ دشت پایمال من است!

تمام قدرت او در "نه" ی صریحش بود
تمام مشکل من از زبان لال من است!

چه پاسخی بدهم در جوابِ اینکه : کجاست؟!
که این سوال شما نیست این سوال من است!


حمزه کریم تباح فر

🆔 @SherVaTaraB


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

بر سر سجاده می‌افتاد چشمم تا به می
شیشه‌‌ی می با دهان باز می‌پرسید کی؟!

کاش از اول، بر در میخانه می‌خواندم نماز
حیف از آن عمری که شد در گوشه‌ی محراب طی

ناله‌ی جانسوز من بود آن‌چه او فریاد زد
آه من بود آن‌چه عمری زیر لب می‌خواند نی

کاش با ساقی حسابم پاک‌ می‌شد، سال‌هاست
او به من جامی بدهکارست و من جانی به وی

من خطایی کمتر از بخشایشت دارم؛ ببخش
ای رفیق! ای رازدار! ای حاکم! ای بخشنده! ای...


#فاضل_نظری

🆔 @SherVaTaraB








Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
🎬 @SherVaTaraB

در این‌وادی اگر پُستی‌ست با داماد و فرزند است
خدایا مُنعِمم گردان به فرزندی و دامادی...!!!
#محمدحسینی

🎥 @SherVaTaraB


⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

بستند دهان را که صدا را بکشند
با دار مگر حنجره‌ها را بکشند
هر روز ز روز پیشتر زنده‌ترید
هرقدر که بیشتر شما را بکشند


#محمدعلی_شیوا

┄┅─═◈═─┅┄
🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

با نبايدها و بايدهات کم کم ساختيم
دوستان ديديم مي سازند ما هم ساختيم

زاهدا ما فارغ از رنج قناعت نيستيم
تا که فهميديم شادي نيست با غم ساختيم

خون دل خورديم با انگورها و خمره ها
عاقبت اسباب شادي را فراهم ساختيم

محتسب مي خورد و در ميخانه خم ها را شکست
ما ولي خود را به حفظ باده ملزم ساختيم

اهل مسجد نيستيم اما در اين ميخانه ها
کي کمينگاهي براي ابن ملجم ساختيم؟

زندگي با ما چه کرد اي زاهد غافل مگر؟
او دمادم سوخت ما را ما دمادم ساختيم

با مي و معشوق و رقص شعله و قدري گناه
ما بهشت ديگري را در جهنم ساختيم


#محمد_سلمانی

🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

هدف گرفت شرف را به سیم آخر زد
چه تیرها که به گنجشک‌های پرپر زد

به جنگ کوسه فرستاد ماهیان را کشت
و پوست از شبِ دِی کند و چند دفتر زد...

به چارپایه‌ی آیندگان لگد‌ کوبید!
نمک به زخم دل صدهزار مادر زد

لب و زبانِ زنان را به انفرادی برد...
خودش برید..خودش دوخت..قفل بر در زد

به سطل گفت بفرما غذا، بفرما سر
به کودکان گرسنه تعارفی سر زد

گرفت مدرک استادی دورویی را
چهار ‌بی‌هنرستان هرزه‌پرور زد

عزیز مصر نشد هیچ چیز مصر نشد...
برادرانه به خویشان خویش خنجر زد

چه صحنه‌های بدی خواب دیدم #انگشتم
چه تیرها که به گنجشک‌های پرپر زد...


#علی_فرزانه_موحد

🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

با من نه کنی خنده و نه گفت و شنودی
از این همه آزار ،  دلت برده چه سودی؟

تو با دگران شادی  و با من سر جنگی
می میرم از این حجم غم و حس حسودی

یک شهر رقیب منِ عاشق شده ای وای
یک سوله ی دل از همه ی شهر ربودی

چادر به سرت کن که تو را خوب نبینند
ای کاش که تو اینهمه جذاب نبودی

در دین تو رنجاندن عشاق :،،،،،(ولَش کن)
چون که نه مسلمانی و نه گبر و یهودی

دلخوش به نگاهی شدم اما چه کنم با
ناز تو و آن نرخ و نمودار  صعودی

در حسرت چشمان تو جانم به لب آمد
ای بر پدر مخترع عینک دودی


#کمال_جعفری_امامزاده

🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

خسته ایم و از فشار ظلم دم نمی زنیم
در قفس نشسته،حرکتی رقم نمی زنیم
سر نمی کشیم و بال و پر به هم نمی زنیم
ما نصیبمان همیشه ظلم بی حساب بود

سفره ای که بود و سهم پابرهنه ها نشد
معجری که پول خورد و مایه ی،شفا نشد
ملتی که زیر بار ظلم ماند و پا نشد
هر چه وعده داد شیخ شهر ما،سراب بود

مردی از سرِ فشار زندگی کفن فروخت
مادری برای رفع تشنگی بدن فروخت
شیخ هم عقب نماند و این وسط وطن فروخت
حال و روز ما همیشه اینچنین خراب بود

ناودانیِ طلای مرده های عصر سنگ
نان به سفره بردن از فروش قرص و گرد و بنگ
شهرهای همچنان خراب از زمان جنگ
چاره ی تمام مشکلات ما حجاب بود

تن فروشیِ زنانِ سرپرستِ خانوار
نعره های رود رودِ مادران داغدار
نخبه های صف کشیده پشت چوبه های دار
کشتن ستاره در نظام شب ثواب بود

بی سوادیِ رییس ها و سرپرست ها
بی نتیجه ماندن تمامی نشست ها
پشتِ پرده ی کثیفِ بُردها،شکست ها
ملتی که دائما اسیر اضطراب بود

شب رسید و فاتح قلمروِ سپیده شد
ردّ خون ما به خاک کوچه ها کشیده شد
در جهان صدای ضجه های ما شنیده شد
کدخدا ولی درون خانه مستِ خواب بود

رفته رفته خنده اتفاق گاه گاه شد
روزگارمان شبیه بختمان سیاه شد
قبر،سرپناه مردمان بی پناه شد...
این تمام داستان ما و انقلاب بود


#مصطفی_علوی

🆔 @SherVaTaraB


‎⛔️(شـــعر ☫ ممنـــوعه)⛔️
@SherVaTaraB

پتیاره‌ی روزگارِ نامرد برقص
در مجلسِ بی‌رگانِ بیدرد برقص

سرمست شدی ز خون مردان و ردان
نامرد برقص ناجوانمرد برقص

مردم‌کشیت چو کرد خوشنود بخوان
خون‌خوارگیت چو مستی آورد برقص

در جور چو نیستت همانند ببال
در ظلم چو نیستت هماورد برقص

در مرتع غرم و آهو ای خوک بچر
در بیشه‌ی شیر ای سگ ولگرد برقص


#مظاهر_مصفا

🆔 @SherVaTaraB

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

1 300

obunachilar
Kanal statistikasi