سیاهی مطلق
وجودیتی پر از درد
درد از دست دادن، از دست دادن بال پروازش
نه بالهای سفید یکدستی که خود سرخشان کرد، بالهایی که با آنها در جهان خیال پرواز میکرد، همراه او.
نمیدید، اما میدانست بر سطحی عجیب افتادهاست، ثابت بود، سقوط نمیکرد
نفس کشید بلکه آن عطر دلانگیز آشنا را حس کند
همچنان امید داشت
حتی در آن ظلمات
#Fallen_Angel
وجودیتی پر از درد
درد از دست دادن، از دست دادن بال پروازش
نه بالهای سفید یکدستی که خود سرخشان کرد، بالهایی که با آنها در جهان خیال پرواز میکرد، همراه او.
نمیدید، اما میدانست بر سطحی عجیب افتادهاست، ثابت بود، سقوط نمیکرد
نفس کشید بلکه آن عطر دلانگیز آشنا را حس کند
همچنان امید داشت
حتی در آن ظلمات
#Fallen_Angel