فیلم:
محصول آمریکا، ۱۹۹۸
کارگردان: آدرین لین ...
"کارگردان فیلمهای پیشنهاد بی شرمانه و بی وفا"
بازیگران: جرمی آیرونز، ملانی گریفیث، دومینیک سواین در نقش لولیتا
موسیقی متن : انیو موریکونه
تحلیل و بررسی:
علیرغم شهرت بد، داستان بسیار قوی و زیبا و حاوی نکات اخلاقی عمیق است.
لولیتا بیننده را تا آخرین صحنه و تا مدتها پساز پایان فیلم به خود مسحور می کند و به تحلیل و قضاوتیمشکلمیکشاند طوری کهعلیرغم
رفتارهای تنفر بر انگیز شخصیت اول فیلم، نمی شود از او متنفر شد و تشخیص خوب و بد خیلی دشوار و پیچیده است. Humbert یک استاد دانشگاه و نویسنده، تمامن اسیر عشقی جنون آمیز و غیر انسانی و اخلاقی است، عشقی که ریشه در زخم التیام نیافته ای از عشق در کودکی دارد. Lolita که از مهر و پشتیبانی خانواده گی نصیبی ندارد، از پناه گرفتن در Humbert همچون یک فرزند خوشحال است و علیرغم تمام کودکیهایش از احساس قدرت در جذب عشق چنین مردی لذت می برد.
فراز و نشیبهای این رابطه و تلاطمها و عقده های روحی Humbert و Lolita در یک عشق خودخواهانه و مالکیت طلبانه که منجر به یک سویه شدن آن می شود، تهی شدن ها، ناامنی و ترس از رسوایی و اثرات تضعیف کننده آن، به زیبایی تمام در فیلم به تصویر کشیده شده اند.
در پایان Humbert پشیمان وشکست خورده پس از ارتکاب به قتل دستگیر می شود.
آخرین صحنه های فیلم از زیباترین و تاثرانگیزترین صحنه ها هستند.
بازیJeremy Ironsدراینصحنههایبیادماندنی فوق العاده است. در آخرین صحنه Humbert بر فراز تپه ای مشرف به دره ی است که از آن صدای بازی کودکان به گوش میرسد،
واینگوییتلنگریاستمضاعفبر وجدان
پشیمانش و او به واقع عمق آنچه از دست رفته را در می یابد.
در خاطراتش آن لحظه را چنین توصیف می کند:
What I heard then was the melody of children at play. nothing but that. And I knew that the hopelessly poignant thing was not Lolita’s absences from my side… But the absence of her voice from that chorus.