ادبیات؛ خالص ترین شیوه نگاه کردن به دنیا
📖برای نسلی که هرولد بلوم پدر معنویاش به شمار میآید، ادبیات عرصهای بود که به حیات معنا میبخشید. برای بلوم ادبیات بیش از آنکه مقولهای در خدمت فرهنگ باشد، خالص ترین شیوهی نگاه کردن به جهان بود. او میگفت ما تنها از طریق ادبیات است که میتوانیم پنهان ترین زوایای لایههای وجودی مان را بشناسیم و مفاهیم ثانویهای مثل دمکراسی تنها بعد از این است که صاحب معنی و تشخّص میشوند. نویسندگان و شاعرانی که او خود را به تمامی به آنان وابسته میدید، پیش از هر چیز چون از منظری «درست» به حیات مینگریستند، شایستهی خواندن و بررسی بودند. نقد اومانیستی که پس از دوران جنگ پدید آمد، به ادبیات به چشم یک دین نگاه میکرد و ابایی از اعتراف به آن نداشت. برای ناقدان اومانیست، برخی متون «مقدّس» بودند (میلتون، چاوسر، شکسپیر). شاخهی دیگر نقد ادبی که از ۱۹۸۰ به این سو با «بررسیهای فرهنگی» جان گرفت، هرگز زیر بار اصطلاح «متون مقدّس» نرفت و کشمکش بین این دو نحلهی نقد هیچگاه پایان نگرفت.
@balootica
📖برای نسلی که هرولد بلوم پدر معنویاش به شمار میآید، ادبیات عرصهای بود که به حیات معنا میبخشید. برای بلوم ادبیات بیش از آنکه مقولهای در خدمت فرهنگ باشد، خالص ترین شیوهی نگاه کردن به جهان بود. او میگفت ما تنها از طریق ادبیات است که میتوانیم پنهان ترین زوایای لایههای وجودی مان را بشناسیم و مفاهیم ثانویهای مثل دمکراسی تنها بعد از این است که صاحب معنی و تشخّص میشوند. نویسندگان و شاعرانی که او خود را به تمامی به آنان وابسته میدید، پیش از هر چیز چون از منظری «درست» به حیات مینگریستند، شایستهی خواندن و بررسی بودند. نقد اومانیستی که پس از دوران جنگ پدید آمد، به ادبیات به چشم یک دین نگاه میکرد و ابایی از اعتراف به آن نداشت. برای ناقدان اومانیست، برخی متون «مقدّس» بودند (میلتون، چاوسر، شکسپیر). شاخهی دیگر نقد ادبی که از ۱۹۸۰ به این سو با «بررسیهای فرهنگی» جان گرفت، هرگز زیر بار اصطلاح «متون مقدّس» نرفت و کشمکش بین این دو نحلهی نقد هیچگاه پایان نگرفت.
@balootica