reyhaneh:)) dan repost
قبل از تو «رویا» فصل خوبی از رسیدن بود
میرفتی و «رویا» به من خندید بعد از تو
در «چشمهایت» خواب صبحِ زود رفتن بود
که چشمهام از خواب میترسید بعد از تو
در چشمهایت آفتاب و شب شنا میکرد
که چشم من نوری نمیفهمید بعد از تو
من روبهروی چشمهای تو «خودم» بودم
گُم میشوم، من میشوم تبعید بعد از تو...
عبّاس اصغرپور
پ.ن: نصفهشبتون بخیر.
یه امشب رو که اینجانب تصمیم گرفت زودتر بخوابه بیخ گوشش دارن طبل میزنن.
میرفتی و «رویا» به من خندید بعد از تو
در «چشمهایت» خواب صبحِ زود رفتن بود
که چشمهام از خواب میترسید بعد از تو
در چشمهایت آفتاب و شب شنا میکرد
که چشم من نوری نمیفهمید بعد از تو
من روبهروی چشمهای تو «خودم» بودم
گُم میشوم، من میشوم تبعید بعد از تو...
عبّاس اصغرپور
پ.ن: نصفهشبتون بخیر.
یه امشب رو که اینجانب تصمیم گرفت زودتر بخوابه بیخ گوشش دارن طبل میزنن.