سمعکی روی گوشِ آجرها...


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


@abas_asgharpour

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


من خودم مریلین مونرو واقعی را به همه‌ی عکس‌ها و فیلم‌هایش ترجیح می‌دهم. مریلینی که شعر میگفت و «والت ویتمن» را دوست داشت، لکنت زبان داشت، کتاب زیاد می‌خرید و کم می‌خواند، روزی پانزده بار صورتش را می‌شست، دیالوگ‌هایش یادش می‌رفت و بایسکشوال بود. اینها تحریک‌کننده‌تر است یا بالا رفتن دامنش در «خارش هفت ساله»؟! برای من هوش، واقعی بودن و دیوانگی، سه ضلع مثلث جذابیت هستند.

هزار و چند شب
#مهدی_موسوی


سمعکی روی گوشِ آجرها... dan repost
از لحظه‌ لحظه از تمام روزهای خوب!
از کوچه‌ها و شادیِ تهرانِ قبل از تو

چیزی نمانده جز همین شب‌های بی فردا!
دلتنگِ آن آزادیِ زندانِ قبل از تو

قبل از تو ایمانِ من از عشق و رسیدن بود
چیزی نماند از باور و ایمانِ قبل از تو

حالا پریشانی و این رگبارِ تنهایی
حالا من و دلتنگیِ بارانِ قبل از تو

تو آمدی با کوله‌باری از نبودن‌ها
باید بگیرم خو، به این پایانِ قبل از تو...




آغوش امنی نیست جز آغوش تنهایی
آغوش معنا میشد از تردید، بعد از تو

قبل از تو "رؤیا" فصل خوبی از رسیدن بود
تو نیستی... رؤیا به من خندید بعد از تو

در«چشم‌هایت» خواب صبحِ زود رفتن بود
که چشم‌هام از خواب می‌ترسید بعد از تو

در چشم‌هایت آفتاب و شب شنا می‌کرد
که چشم من نوری نمی‌فهمید بعد از تو

من رو‌به‌روی چشم‌های تو "خودم" بودم
گُم می‌شوم، من می‌شوم تبعید بعد از تو...




#عباس_اصغرپور
#سمعکی_روی_گوش_آجرها


کامل این غزل:


reyhaneh:)) dan repost
قبل از تو «رویا» فصل خوبی از رسیدن بود
می‌رفتی و «رویا» به من خندید بعد از تو
در «چشم‌هایت» خواب صبحِ زود رفتن بود
که چشم‌هام از خواب می‌ترسید بعد از تو
در چشم‌هایت آفتاب و شب شنا می‌کرد
که چشم من نوری نمی‌فهمید بعد از تو
من روبه‌روی چشم‌های تو «خودم» بودم
گُم می‌شوم، من می‌شوم تبعید بعد از تو...

عبّاس اصغرپور


پ.ن: نصفه‌شبتون بخیر.
یه امشب رو که این‌جانب تصمیم گرفت زودتر بخوابه بیخ گوشش دارن طبل می‌زنن.


با این عکس بیشتر دلم برای پاییز و زمستون تنگ شد...


ايران، مادرهایِ خوب دارد و غذاهایِ خوشمزه و روشنفكرانِ بد و دشت‌های دلپذير... و همين.

از نامه‌ی #سهراب_سپهری به #احمدرضا_احمدی ۱۳۴۹


از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟!

#سعدی


یکی از چیزهایی که نیاز داریم برای زندگی روزمره، اینه که وقتی به کسی زنگ می‌زنیم ازش بپرسیم که طرف مساعده، و اصلا شرایط صحبت کردن رو داره یا نه؟!!
احترام، احترام میاره...


#هجو


از این به بعد زیر یه سری از متن‌ها هشتگ #هجو رو قرار می‌دم، متن‌های هجو معمولا برداشتی از اون روزمه...


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
به قول #پیکاسو:
«هنرمندان بد کپی می‌کنند، اما هنرمندان خوب می‌‌دزدند»

سکانس ماندگار رقص «جان تراولتا» و «اوما ترومن» در «پالپ‌فیکشن» محصول سال ۱۹۹۴ که شباهت بسیاری به فیلم‌ «½8» محصول سال ۱۹۶۳ از #فدریکو_فلینی دارد.


نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی

#سعدی

غراب: کلاغ سیاه


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
.
قطعه‌ی «تابستان» از مشهورترین قطعات دوره باروک در سل مینور از مجموعه بی‌نظیر«چهار فصل» اثر جاودانه‌ی #آنتونیو_ویوالدی

گویی «تابستان» شنونده را ابتدا به رقص می‌کشاند و پس از آن آرام سرجایش می‌نشاند و او را، همچون خنکای نسیم شب‌های تابستانی، نوازش می‌کند و این خارق‌العاده‌ترین اتفاق ممکن است.
به‌راستی جناب ویوالدی چه تابستانی را پشت‌سر گذاشته تا این شاهکار خلق شود؟

خودمان رو می‌سپاریم به موسیقیِ تابستانی به زیباییِ روایتِ جادویی #ویوالدی از این فصل، به نوازندگی قهارترین و سریع‌ترین ویولنیست جهان و شاگرد ایتساک پرلمان #دیوید_گرت...

منبع: فیلم و هنر فاخر


بی اختیار توی همین دهلیز
نزدیک حرف فاصله می‌مونی
همراه اشک‌هات خبرها رو
از روزنامه‌باطله می‌خونی

فریاد میزنی که نمی‌گیرن
پروازهای قاصدکو توو مشت
اخبارهای کهنه تو رو کشت و
اخبارهای تازه تو رو می‌کشت

وقتی که توو مسابقه با خنده
هی میزنن به یار خودی لایی
به عشق تا همیشه دلت خوش بود
توی پناهگاه مقوّایی

هی طعنه خوردی از تن آدم‌ها
از هر طرف، از این‌همه مأیوسی
که گریه‌ها نداشته تأثیری
یه رود توو دلِ اقیانوسی

وقتی که از نهایت شب میگی
دنباله‌روی شعله‌ی فانوسن
وقتی کمک بخوای از این سنگا
توی شتابِ دنده‌ی معکوسن

موندی و خطّ ترمز رویاهات
با موج گریه پاک شده دیگه
وقتی که داد میزنی از فردا
میگن که خوابه و هذیون میگه

استادیوم یه‌دست شد از آبی
استادیوم یه‌دست شد از قرمز
تشویق می‌کنیم همو وقتی
فریاد میزدی که بگو هرگز!

فریاد میزنی که بگو هرگز!
وقتی گرفته بود شبو سرما
توو روزنامه باطله می‌خونی
دیروزو توو قرینه‌ای از فردا


#عباس_اصغرپور
#سمعکی_روی_گوش_آجرها


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
هامون:
انسان از چیزی که بسیار دوست می‌دارد خود را جدا می‌سازد!
در اوج خواستن نمی‌خواهد
در اوج تمنا نمی‌خواهد
دوست دارد اما در عین حال نمی‌خواهد که متنفر باشد
امیدوار است که امیدوار نباشد
همواره به یاد می‌آورد که نمی‌خواهد فراموش کند
انسان از آن چیزی که بسیار دوست می‌دارد خود را جدا میسازد.

#هامون ۱۳۶۸
#داریوش_مهرجویی

#معرفی_فیلم


#معرفی_فیلم

شیطان وجود ندارد
کارگردان و نویسنده: #محمد_رسول_اف


شیطان وجود ندارد یک فیلم درام ایرانی به کارگردانی محمد رسول‌اف است که در سال (۱۳۹۸) ۲۰۲۰ منتشر شد. این فیلم که مخفیانه ضبط شده است و در ایران ممنوع است، چهار داستان در مورد مجازات اعدام در ایران را روایت می‌کند و تولید مشترک آلمان، جمهوری چک و ایران است.

این فیلم چهار روایت از چهار داستان را روایت می‌کند که زندگی‌شان به اعدام کردن گره خورده است.

اولین روایت به اسم«شیطان وجود ندارد» زندگی حشمت است که در زندان کار می‌کند و ۴۰ ساله است. او یک خانواده کاملا معمولی دارد همراه یک همسر که معلم است و یک دختر که زندگی کاملا ساده‌ خود را دارند و وقتی از زندان بیرون می‌آید به دنبال همسرش می‌رود، بانک می‌رود، با همسرش دنبال دختر کوچکشان می‌روند و به او قول می‌دهد که شب برای او پیتزا بخرد و کاملا همان زندگی معمولی دارد که اکثر مردم تجربه می‌کنند، و وقتی فردا ساعت سه صبح به محل کار«زندان» برمی‌گردد شغل اصلی‌اش مشخص می‌شود...

روایت دوم به اسم (او گفت: «تو می‌تونی این کار رو انجام بدی») جوانی است به نام پویا که تازه به سربازی رفته است و از شانس بدش به زندان قسمت اجرای احکام افتاده است که وظیفه‌اش کشیدن صندلی از زیر پای اعدامیان است، در شب اولی که نوبت پویا می‌شود تا کسی را اعدام کند اون می‌خواهد هر طور شده این کار را انجام ندهد، و جریمه‌ی فرار از وظایف بسیار سنگین است...

روایت سوم به اسم«روز تولد» دوباره راجع‌به سربازی است به نام جواد که از زندان به مرخصی آمده تا در جشن تولد دوست‌دخترش در یک روستای شمالی از او خواستگاری کند و ناگهان متوجه می‌شود که یکی از آشنایان نزدیک آن‌ها به جرم سیاسی بودن در زندان اعدام شده است...

و روایت آخر به اسم«مرا ببوس» ماجرای بهرام و همسرش زمان است که در ارتفاعات روستایی نسبتا دور افتاده زندگی می‌کنند جایی که هیچ امکاناتی ندارد و به کشاورزی و پرورش زنبور عسل مشغول هستند. آن‌ها پذیرای خواهرزاده‌اش«دریا» هستند که تازگی از آلمان آمده است و قرار است مدتی را در ایران و پیش آن‌ها سپری کند اما دریا خیلی چیزها را راجع‌به خودش و اینکه چرا بهرام و همسرش به این روستای دورافتاده مهاجرت کرده‌اند نمی‌داند...


رسول‌اف مثل همیشه سراغ قصه‌ای رفته است که بسیاری آن را زندگی می‌کنند، اما روایت کردن این قصه‌ها ممنوع است.
اینبار موضوع«اعدام» را از زوایای دیگری به تصویر کشیده است. اینبار اولویت قصه راجع‌به اعدام شونده نخواهد بود، بلکه باید پرسید اعدام کننده چه کسی است؟
چه کسانی حکم اعدام را اجرا می‌کنند و چرا؟
قصه‌ی زندگی آن‌ها چیست؟ آن‌هایی که شغل‌شان این است و از این راه حقوق می‌گیرند و آن‌هایی که به اجبار این کار را انجام می‌دهند...

رسول‌اف خوب بلد است که چطور با قاب بندیِ درست حرفش را بزند و اگر دقت کنید حتی تابلوهای عکس هم با شما حرف می‌زنند و منظوری دارند...

فیلم شیطان وجود ندارد در بخش هفتادمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم برلین حضور داشت و برنده‌ی جایزه‌ی «خرس طلایی» این جشنواره شد.
این فیلم همچنین در چهاردهمین دوره جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم بود، و برنده‌ی جایزه‌ی ۲۰۲۱ فیلم سیدنی شد.
اگرچه رسول‌اف به علت ممنون‌الخروج بودن نتوانست در این جشنواره‌ها حضور پیدا کند.

رسول‌اف پیش از این توضیح داده بود که این فیلم درباره‌‌ی«مسئولیت‌پذیری انسان‌ها» برای اعمالشان است و هر داستان «بر پایه‌ی تجربه شخصی» خودش بنا شده‌است.

و به نظر من یک هنرمند در هر جایی که باشد ایده‌های هنرش را پرورش می‌دهد، حتی در زندان...

دیدن این فیلم را پیشنهاد می‌کنم...




عشق واقعی مثل روح می‌مونه، همه راجع‌بهش صحبت میکنن اما کمتر کسی دیدش…

🎬La La Land (2016)


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
دلبری کیهان جانِ کلهر با کمانچه... ❤️


سید مهدی موسوی dan repost
خبر ترسناک و تلخ است: #سیامک_مسیح_پور ، این شاعر عزیز، دستگیر و زندانی شده است.

سیامک مسیح‌پور که در زمینه‌ی مهندسی الکترونیک تحصیل کرده، نه‌تنها شاعر و نویسنده‌ای پیشرو، که ورزشکاری حرفه‌ای در حوزه‌های پرواز، غواصی و دره‌نوردی است.
او در سال ۱۳۸۸ نیز به جرم شرکت در اعتراضات، دستگیر و پس از تحمل ۶۷ روز انفرادی، به زندان و شلاق محکوم شده بود. او این محکومیت را در بند ۳۵۰ اوین طی کرده بود، درحالی‌که پدرش را نیز مورد آزار قرار داده و بازداشت کرده بودند.

سیامک مسیح‌پور هم‌اکنون به زندان تهران بزرگ (زندان فشافویه) منتقل شده و در شرایط بسیار بد بهداشتی به سر می‌برد، به‌طوری که دندان او دچار عفونت شده و وضعیت سلامتی‌اش به خطر افتاده است.
از خاطر نبریم که #جای_شاعر_زندان_نیست و جای معترض و منتقد هم. جمهوری اسلامی‌ای که از معترضان فرانسوی در خیابان دفاع می‌کند، اعتراض چند هنرمند و روشنفکر را تاب نمی‌آورد و هر روز خبر تلخ تازه‌ای از سرکوب و دستگیری و آزار می‌شنویم.

لطفا صدای سیامک باشید. همانگونه که او وقتی آزاد بود، صدای شما بود 💚

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2


به قول #تام_هاردی: «سکس رو از یه رابطه حذف کنید، تا متوجه بشید خیلی از مردم چیزی برای ارائه دادن ندارن»!

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

249

obunachilar
Kanal statistikasi