§ ~ 𝑩𝒖𝒏𝒈𝒐𝒖 𝒔𝒕𝒓𝒂𝒚 𝒅𝒐𝒈𝒔 ~ §


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan



Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


دازای همه را به سمت کافه ی قدیمی می برد ..
در مخفی را باز میکند ...
پلکان مارپیچی دیده میشد ..
دازای توگا رو خیلی اروم دست اکو داد ..
دازای :"اینجوری بهتره نه ؟؟"
اکو :"دازای سان ! من ازش بدم میاد .."
دازای : "دروغی نگو ک راستش توی چشات معلوم ش"
اتسوشی (چشمک میزند ) : "میخای تایید شی یا نه ؟؟"
اکو غرولند میکند و پایش را روی پای اتسوشی میکوبد ..
دازای فانوسی رو ک دیوار اویزون بود رو بر میداره ...
و پلکان هار رو پایین میروند ..
ب ی در سیاه میرسن که روش اسکلت سفید کشیده شده ..
دازای دستگیره رو میچرخاند ...
@bungoustraydogsbsd


میدونم ممبرا کمه ..
زیاد شین خوشگل بنویسم :/


ムkɨ dan repost
اینجا یه چنل رمانه برا اوتاکو ها💕
ما اینجا بیشتر رمان عاشقانه و هنتای مینویسیم ^~^💕
حتی اگه اوتاکو هم نیستی میتونی اینجا بیای چون رمانامون خیلی باحاله💖
خوشحال میشیم😊
@light_novel_anime


فالو کنین


@lnabaner
چنل اول
چنل دوم
@baner435


توگا خودشو عقب کشید ...
و با سرعت دوید ..
اما چویا با سرعت دو برابر خودشو پرت کرد روی توگا
چویا : " میخای بگی یا ن ؟!"
توگا ی لگد محکم وسط شکم چویا میکوبه وچویا رو پرت میکنه اونطرف و شروع میکنه با کوبوندن پاش ب زمین زلزله ساختن ..
توگا : " بهت ... میگم ... نه !!"
و اسمون ی غرش وحشتناک میکنه
دازای دست توگا رو لمس میکنه و خنثی ش میکنه ..
دازای : " نظرت چیه کمی استراحت کنی ؟؟"
چشمای توگا گرد میشه
توگا : " نه مجبوری "
دازای خیلی سریع و لطیف دستمالی رو جلوی دهن توگا میگیره و توگا بیهوش میشه
چویا با خشم و بغض ب توگا خیره شده بود
چویا فکر میکند : عوض شدی توگا ... حتی ... جذاب تر .
@bungoustraydogdbsd


توگا : “برو بابا “
و توی تاریکی ی صخره پرتاب کرد به سمت e .
ولی بی با اتش صخره رو منحرف کرد .
سی : “ تاوان میدی “
سی ی عالمه شمشیر از غیب اورد و بعد همه شون رو سمت توگا روانه کرد ...
اما دازای با لمس یکی از شمشیر ها کارو تموم کرد
a: “پس تویی “
و a یک عالمه زنجیر اهنی سمت دازای پرتاب کرد .
توگا : “عمرا”
و همه ی زنجیر ها معلق ماندند ...
چویا از پشت با عربده ای (بی) را به زمین میکوبد .
دارای زنجیر را لمس میکند .
توگا با پوزخند :”قیافه تون باید دیدنی باشه “
a:”پس هنوز کوری موش کور “
توگا ی راش برمیداره و با چن تا مشت و لگد محکم شوتش میکنه اونور ...
توگا :”از زر زدن بقیه خوشم نمیاد”
اما توگا ی بغضی توی صداش داشت .
و یهو یک راشو مون (آبی-بنفش-نقره ای ) همه ی پنج نفرو شوت کرد اونطرف ...
و یک راشو مون قرمز (اکو) همه شونو کشت ...
اکو :”ترسو...ازینا میترسیدی؟!”
چویا : “همینهههههههه تموم شد ! “
توگا : “این نه تنها پایان نبود بلکه فقط شروع ماجرا بود.”
دازای اروم از پشت میاد و سری تکون میده ..
بعد اروم دستشو روی شونه ی توگا میگذاره و اونو میچرخونه و توی چشاش نور میندازه
حرف اون درست بود ..نه تنها توگا کور بود بلکه موهاش سفید شده بود و ناخناش سیاه بود..
چویا (باصدایی لرزان ): “ چ ..چه بلایی سرت اومده ؟؟”
@bungoustraydogsbsd


توگا: “متاسفانه ممکنه این بچه هه مثل دازای سان قوی باشه ، پس ما باید تا زمانی ک اماده بشیم ...محو شیم ...پیشنهاداتون چی—“
زمین شروع ب لرزیدن کرد ....
توگا بی قرار به نظر میرسید...
بلند شد
توگا : “ب دو تیم تقسیم میشیم ...ی تیم تاکتیک ...ی تیم قدرت ....با شمارش من ....۱ .... ۲ ....۳ ! “
توگا خودش ب گروه تاکتیک می پیوندد.
دازای و یوسانو و گین هم پشت سرش میروند .
بقیه هم میروند پشت سر چویا ...
لایه ی خاکی ای که بالای سرشون (توگا این لایه رو برای محافظت موقتی ساخته بود) فرو ریخت و چند تا ادم نقابدار ریختن پایین ...
(ادم های نقابدار ب ترتیب قدرت = a,b,c,d,e)
اِی : “ خائن ها میمیرن”
بی:”تا درسی برای بقیه باشند”
سی:”تا دنیا عاری گردد”
دی :”ازخائنین”
ای:”تا جهان در ارامش باشد”
توگا : “ ب اندازه ی کافی زر زدین ..”
هر ۵ تا باهم :”خائن”
توگا : “من از اول باهاتون نبودم”
و توگا تف میندازد
هر ۵ تا باهم : “پس بمیر ! “
@bungoustraydogsbsd


ⓁⓄⓈⓉ
توگا : “مبالغه بسه ... جونمون در خطره...من الان خائن حساب میشم ..”
اکو : “از اول خائن بودی”
توگا لبخندی میزند ...
توگا با نگاه ب دازای : “پس هنوز تایید—“
اکو:”خفه”
حرکت سریعی حس میشود ..توگا در یک حرکت دستش رو پشت گلو ی اکو میگیرد ...
توگا :”میخای گردنتو خورد کنم ؟؟ صداش شبیه شکستن انگشت های دست ِ از صداش خوشم میاد میدونی که ...”
دازای : “بیخیالش شو توگا “
توگا اکو رو رها میکند ...
توگا : “ خب نقشه های فرارمون چین ؟؟”
چویا :”چرا فرار ؟؟بریم لت و پارشون کنیم!”
توگا (صداش جدیت زیادی داشت):”نمیشه”
اتسوشی : “خب چرا دازای سان رو نرسونیم پیش اونا تا خنثی شون کنه ؟”
توگا :”یک...زیادی ساده ست .. دو ...متاسفانه باید بگم ک یکی همتای دازای اونطرف داریم...”
دازای :”چ...چی؟؟”
توگا : “وقتی اون اتفاق برام افتاد ، مادری در غرب پسری رو باردار بود، و اون پسر قرار بود مثل تو باشه”
اتسوشی:”ن...نه”
@bungoustraydogsbsd


اگر خوندین ممنون میشم نظرتون رو بدین


سلاممم ادمین الیتا هستم ..
در مورد فن فیک اگر نظری داشتین :
روی لینک زیر کلیک کنین و بدون اینکه بدونم کی هستین برای من پیام ناشناس بفرستین. من هم میتونم بهتون جواب بدم 😉!

https://t.me/secretPMbot?start=u_lfXOALXRso100268


ⓁⓄⓈⓉ

اکتاگاوا رو به روی اینه می ایستد ... (امروز روز مهمیه اکو ...)
اکتاگاوا در خیابان راه می افتد ... چویا اخر خیابان ب دیوار تکیه داده بود...
گین اروم و با وقار پشت اکو راه میرود ..

****

اتسوشی از اون طرف خیابان داشت میومد ... دازای سان هم پشت سرش بود ...
“ امیدوارم کسی رو نکشته باشی “

****
اکتاگاوا :
“ نه جینکو ...”
( خودت رو ب دازای ثابت کن اکو ...)

****
اکو و اتسوشی همزمان :
اکو: “راشو —“
اتسوشی :”جانور زیر —“
...
زمین شروع ب لرزیدن کرد و اسمان ظهر ک خیلی روشن بود مثل نیمه شب تاریک شد...
ترک ها ی روی زمین کمی از هم فاصله گرفت ... ی لایه ای روی شهرشون قرار گرفت ...
دازای :”وات ده ..”(زیر لب)
چویا : “وات دا فاک ؟!” (تقریبا عربده میکشد)
همه جا تاریک بود ب سختی میشد کس دیگه ای رو دید...
اکو:”خب ، نمیشه توی تاریکی مبارزه کرد ... چ حیف !”(دو تا فحش زیر لب میدهد )
؟؟:”لازم نیس برای مبارزه حریفتو ببینی ...”(درگوش اکو گفت ولی جوری گفت ک همه بشنون )
اکو بر میگردد تا صاحب صدا رو پیدا کند ولی کسی نبود ...
اکو : “ نگین توهم زدم..”
چویا : “ با اینکه دلم میخواد بگم توهم زدی ولی باید بگم منم شنیدمش ..”
چویا و دازای لبخند میزنن...
اکو : “ گین ..تو میدونی...این کیه ؟؟”
گین : “ ی حدس هایی میزنم ولی فکر نکنم درست باشه...”
چویا و دازای همزمان : “ رخ بنماااااا”
؟؟ : “خوبه .. خوبه حداقل شما منو یادتون میاد ... اما اکو ازت انتظار نداشتم منو فراموش کرده باشی ...”
اکو : “تو..گا ؟!”
توگا (؟؟) : “ خوبه ...”
اکو : “نحس ! “
چویا : “ فکر نکنم مودبانه باشه با گمشده مون اینطوری حرف بزنی...”



وادامه دارد...
@bungoustraydogsbsd




فن فیک!!
فصل چهارم بانگو پارت اول ....
تا دقایقی دیگر گذاشته میشود ...


𝑯𝒊 𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚 𝒐𝒏𝒆

15 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

19

obunachilar
Kanal statistikasi