کاش میفهمیدی که دوست داشتنت، خورشید نبود، که لحظه ای بیاد و لحظه ای دیگه غروب کنه. ماه نیست، که یه شب وسط آسمون باشه و یه شبِ دیگه پشت ابرا مخفی بشه. ستاره نیست، که شبی پُرشور باشه و نورانی و یه شبِ دیگه کم فروغ. بارون نیست، که گاهی شدت بگیره و گاهی نم نم بباره. دوست داشتنت، مثل نفس میموند، همیشه با من بود، همه جا با من بود، به دوست داشتنت عادت کرده بودم، همه جا تو بودی، هر لحظه تو بودی، کاش حداقل اینو میفهمیدی.