چشم انداز ایران


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


تماس با دبیر کانال:
@seyedkarimimaryam (https://telegram.me/seyedkarimimaryam)
اگر خواهان اشتراك نشریه چشم انداز ایران هستید:
در ساعات اداری با شماره تلفن 02166936575 تماس حاصل فرمایید.

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🌟 اصلاحات باید اصلاح شود 🌟

👈 1- ضرورت طرح بحث از منظر سیاسی: تبار گفتمان اصلاحات به‌ نقد فلسفی دین ارجاع می‌شود. هیچ‌یک از باریک‌اندیشی‌های فلسفی آن‌ها به باریک‌اندیشی‌های جدی در حیات سیاسی نینجامید. گفتمان اصلاحات به‌طور جدی به طرح بحث از منظر سیاسی نیازمند است.

👈 2- ضرورت بهره‌مندی از یک دستگاه اخلاقی هنجارساز در عرصه عمومی: گفتمان اصلاحات، همان‌طور که مدعی بود باید دین به عرصه‌ی خصوصی رانده شود، مدعی خصوصی‌کردن داوری‌های اخلاقی نیز بود. اصلاح‌طلبان یا فاقد نظریه هنجاری در عرصه سیاسی بودند یا هنجارمندی های اخلاقی‌شان، کفایت لازم برای داوری در عرصه سیاسی نداشت. آن‌ها تلاش می‌کردند قانون را جایگزین اخلاق در عرصه سیاسی کنند؛ اما این وضعیت، به‌تدریج حیات سیاسی آن‌ها را تضعیف کرد و تحلیل‌های مبتنی بر موازنه قوا و بازی احتیاط‌آمیز در میدان عمل را جایگزین قضاوت‌های اخلاقی کرد. این وضعیت، آن‌ها را دچار بن‌بست‌های نظری و عملی کرد.


👈 3- ضرورت توجه به عدالت و طبقات فرودست: نادیده‌گرفتن مقوله عدالت در جامعه‌ای شبیه جامعه ایرانی، مفاهیم اصلاح‌طلبانه را هر روز کم‌رنگ‌تر و بی‌معناتر کرده است. در این اینجا علاوه بر مشکلاتی که به مقوله بازار ارجاع می‌شود، با پیکره یک اقتصاد رانتی مواجهیم که اصولاً خاص‌گراست و به‌طور سیستماتیک گروه‌های وسیعی از جامعه را از امکان رقابت و حیات اقلی حذف می‌کند؛ بنابراین تبعیض تنها یک مسئله برآمده از ساختار اقتصادی نیست، قبل از هر چیز یک مقوله سیاسی است.

👈 4- ضرورت تبعیت از یک الگوی نظری جامع: اصلاح‌طلبان درکی یوتوپیک از آموزه‌های خود داشتند. فرضشان بر این بود که گشایش حیات سیاسی مبتنی بر دموکراسی، به‌طور خود به خودی همه معضلات دیگر را سامان خواهد بخشید. اما همان‌طور که آزادی با عدالت سر سازگاری ندارد، آزادی با امنیت نیز سازگاری تام ندارد. خالی بودن دست اصلاح‌طلبان از سازوکارهای نظری و عملی تأمین امنیت، خلأیی بود که توسط رقیب و تئوری‌های امنیتی آن‌ها تأمین شد. به همین جهت، با افزایش معضلات داخلی و به‌ویژه منطقه‌ای، توجه مردم به سمت دیگر رفت. سید محمد خاتمی محبوب بود اگر سخن از انتخابات ریاست‌جمهوری بود و قاسم سلیمانی محبوب بود اگر سخن از بسط میدان نفوذ داعش در میان باشد.

👈 5- ضرورت تدوین الگویی روشن از سرشت روابط بین‌الملل: اصلاح‌طلبان خواسته یا ناخواسته درکی تماماً مثبت از نظام بین‌الملل و سیاست خارجی کشورهای غربی به دست می‌دادند. فرضشان بر این بود که از مفاهیمی نظیر امپریالیسم باید یکسره عبور کرد. هرچه مشکل است، از ما بوده است و در صورتی که در یک فرایند تنش‌زدایی واقعی ورود کنیم، امکانات بین‌المللی پیش چشم ما گشوده خواهد شد؛ اما هنگامی‌که در اوج سیاست‌های تنش‌زدایی جرج بوش ایران را در محورت شرارت جای داد و امروز پس از انعقاد قرار داد برجام رئیس‌جمهور امریکا از لزوم انحلال آن سخن می‌گوید، اصلاح‌طلبان نمی‌دانند چه تحلیلی از این سنخ وقایع به دست دهند. دقیقاً بر خلأ ناشی از همین ناتوانی در تحلیل است که آموزه‌های اصلاح‌طلبانه، در هاله‌ای از ابهام فرومی‌روند.

👈 6- ضرورت گذر از سکولاریسم و بازاندیشی نسبت دین و سیاست: ایدئولوژی مسلط و هژمون اصلاح‌طلبان، مروج نحوی از نظم سکولار بود. این را کافی می‌دانستند که نسبت دین و سیاست را انکار کنند، تا دین به عرصه خصوصی بازگردد و حیات سیاسی برای تکنوکرات‌ها و متخصصان امر خالی شود. گسترش دین در عرصه سیاسی در سایر نقاط جهان، حتی بازپس‌گیری ایده سکولاریسم توسط تئوری پردازان اصلی آن - هابرماس و پیتر برگر- آن‌ها را به این نتیجه نرسانید که پیوند دوباره دین و سیاست در بخش مهمی از جهان امروز، ناشی از کاستی‌های بنیادی مدرنیته قلمداد می‌شود؛ بنابراین مسئله به بازرگان و شریعتی منحصر نمی‌شود. اصلاح‌طلبان، از هر تئوری تازه برای برقراری نسبت تازه میان دین و سیاست خالی بودند و همین خلأ بسترساز کم‌معنا شدن آن‌ها در عرصه عمومی بود.

👈 7- ضرورت توجه به تحولات نظری جدید: اصلاح‌طلبی عموماً در کوران برآمدن نولیبرالیسم در عرصه جهانی ساخته‌وپرداخته شد. شاید کاستی‌گرفتن قدرت ایدئولوژیک آن نیز ناشی از افول این موج در عرصه جهانی دارد. متأسفانه در ایران بیش از یک دهه است، بسترهای هم‌اندیشی میان اصلاح‌طلبان وجود ندارد. بسترهایی که امکان بازاندیشی‌هایی تولید کند مطابق با آنچه در جهان روی داده است و تجربه‌هایی که در این یکی دو دهه در درون حاصل شده است.

✍️ بخشی از مطلب محمدجواد غلامرضا‌‌کاشی، چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


گزارش تصویری از تشییع جنازه مهندس معین‌فر
اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


گزارش تصویری از تشییع جنازه مهندس معین‌فر
اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


گزارش تصویری از تشییع جنازه مهندس معین‌فر
اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


گزارش تصویری از تشییع جنازه مهندس معین‌فر
اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


گزارش تصویری از تشییع جنازه مهندس معین‌فر
اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


🌟 إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون‏

با كمال تأسف اطلاع يافتيم آقاي مهندس علي اكبر معين‌فر از بنيانگذاران انجمن اسلامي مهندسين، استاد دانشگاه، عضو شوراي انقلاب اسلامي، وزير اسبق نفت و برنامه‌وبودجه ساعت 9 صبح روز سه‌شنبه 96/10/12 دارفاني را وداع گفتند. درگذشت ايشان را به اعضاي خانواده، دوستان، آشنايان و ملت ايران تسليت مي‌گوييم.

✍️ لطف‌الله ميثمي
اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


🌟 چرا اصلاحات باید گذشته را بازنگری کند؟ 🌟

✔️ دوم خرداد در طوفان برآمدن نولیبرالیسم پس از فروپاشی بلوک کمونیستی اتفاق افتاد و به‌شدت تحت تأثیر این موج جهانی بود. مقصود این نیست که نولیبرالیسم تنها صدای قابل شنیدن در ایران دهه هفتاد بود.

✔️ در این موج، مفاهیم کلیدی عقلانیت، فردیت، تخصص، آزادی، حریم خصوصی، دموکراسی و جامعه باز همه‌جا شایع بود و هر کس از هر منظری که از راه می‌رسید، مجبور بود التزام خود به این مفاهیم کلیدی را اثبات کند تا امکان شنیده شدن پیدا کند.

✔️ حاملان اجتماعی این موج، جوانان و دانشجویان وابسته به طبقه متوسط شهری بودند. کسانی که در ایام انقلاب، دو سه ساله بودند و تا پایان جنگ، هنوز در سنین نوجوانی زیست می‌کردند؛ اما از اوایل دهه هفتاد، به سن جوانی رسیده بودند و تصمیم داشتند جهان اجتماعی را مطابق علائق و باورهای تازه خود بازآفرینی کنند.

✔️ این احساس جمعی پدید آمده بود که به‌زودی فضای عبوس و اندوه‌بار دهه شصت، از فضا بیرون خواهد رفت، دوران شاد و پرطراوتی از راه خواهد رسید. آن‌ها قادرند مطابق خواست‌های فردی‌شان همان‌طور زندگی کنند که دوست دارند، و نتیجه این زیست مطابق با امیال و پسندهای شخصی، جهان اجتماعی و سیاسی‌شان را مملو از فراوانی و بهره‌مندهای جمعی خواهد کرد.

✔️ بیش از دو دهه از آن فضا می‌گذرد. جریان دوم خرداد در تحکیم موقعیت صندوق آرا توفیق نسبی کسب کرده است. همه الگوهای دیگر حیات سیاسی کم‌وبیش در حاشیه و حتی در خدمت این الگوی حیات سیاسی درآمده‌اند. اقتصاد نیز هر روز بیش از پیش، به سمت یک اقتصاد بازار حرکت کرده است. دستگاه‌های ایدئولوژیک مقتضی این، هر دو نیز در عرصه عمومی بسط و گسترش یافته است. اینک فضای عمومی بیش از پیش، بستر شیوع ارزش‌های فردگرایانه است و ارزش‌ها، هویت‌ها و آرمان‌خواهی‌های جمعی به حاشیه رفته‌اند.

✔️ استنتاج‌های بالا، ممکن است اعتراضاتی برانگیزد. قطعاً هواداران دمکراسی و مبارزات پارلمانی خواهند گفت که این همان نبود که می‌خواستیم، اقتصاددانان فریاد خواهند زد، آنچه اتفاق افتاده شباهتی به اقتصاد بازار ندارد و طرفداران ایدئولوژی نولیبرال نیز معترض خواهند بود و وضعیت هنجاری جامعه امروز را مطابق با ارزش‌های ناب نولیبرال نمی‌یابند؛ اما همیشه واقعیات عینی، از صورت‌بندی‌های یوتوپیک دستگاه‌های ایدئولوژیک چیزی و چیزهایی بیشتر دارند. به‌طوری که یوتوپیا در مرحله تجسدیابی خود، دستخوش اعوجاج و کاستی می‌شود.

✔️ دوره‌های پی‌درپی انتخابات پشت سر گذاشته می‌شوند، درست مثل دستگاه تردمیلی که به‌سرعت کار می‌کند، اما هم‌زمان فساد اداری و اقتصادی افزایش پیدا می‌کند، بحران‌های زیست‌محیطی رو به افزایش است، فرصت‌های عملی مشارکت سیاسی رو به کاهش نهاده است، افق‌های پیش‌رو مرتباً تیره‌تر می‌شوند، اعتماد به حیات سیاسی رو به کاهش گذارده است، و چشم‌اندازهای جمعی، نگران‌کننده‌اند. به‌طوری که امروز می‌توان گفت، نه خرسندی‌های شخصی و فردی چندان جریان دارد و نه فضاهای جمعی دلگرم‌کننده‌اند.

✔️ در چنین شرایطی است که ایدئولوگ‌ها و فعالان جریان اصلاحات ضروری است نسبت به آنچه گذشت بازاندیشی کنند. این بازاندیشی به خروج از وضعیت فعلی و گشودن چشم‌اندازهایی در ایران فردا، مددرسان خواهد بود.
http://yon.ir/1Ladu

✍️ بخشی از مطلب محمدجواد غلامرضا‌‌کاشی، چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


فردای بهتر (مصطفی تاجزاده) dan repost
📝📝📝درد دل و بث الشكوى، شقشقة هدرت و ...

✍🏼محمدرضا زائری

✅ سالهاست احساس و وضعيت پزشكي را دارم كه در اتاق اورژانس را بر روي او بسته اند و دردمندانه دارد از پشت پنجره مي بيند كه مشتي انترن ناشي به جان بيمارش افتاده اند!
هر چه فرياد مي زند كه آن سرم را تزريق نكنيد، آن دارو را ندهيد، اول بايد چنين و چنان كنيد و... نمي شنوند و دارند هر لحظه كار را خراب تر مي كنند و فرصت ها را از دست مي دهند و ...
درد اينجاست كه مي داند وقتي همه خرابكاري ها را بكنند و به آخر خط برسند و ناتواني خود را ببينند، يك بيمار درب و داغان كه بيشتر به جنازه شبيه است رها خواهند كرد و خواهند رفت و آن وقت اين پزشك بيچاره خواهد ماند و اين بيمار رنجور كه شايد دو ساعت قبل به راحتي مي شد سرپايش كرد اما الآن در آستانه مرگ است و بايد پدر همه در بيايد تا دوباره قلبش كار كند و نبضش برگردد!

✅ چندسال است دارم مي نويسم، داد مي زنم، حرص مي خورم و با نگاههاي عاقل اندر سفيه و تحقير آميز حاج آقاها و آقاي دكترهايي روبرو مي شوم كه با امكانات بيت المال و با سرمايه اين كشور قرار بوده تهديدها را پيش بيني كنند و جلوي خطرها را بگيرند!

✅ چه جلساتي كه چون فرياد زدم و اعتراض كردم ديگر دعوتم نكردند و چه مراكزي كه ديگر محترمانه راهم ندادند! فقط به اين خاطر كه بي تعارف از نگراني ها و آسيب ها گفته و نوشته بودم و نسبت به وضعيت جوانان و بي اعتمادي و آزردگي و بي ثباتي و سوء تفاهم ها و كاهش محبوبيت ها و ... هشدار مي دادم و سكوت نمي كردم.

✅ خدا شاهد است و همان آقايان مسؤول شاهدند كه چه قدر ناليدم و التماس كردم كه رهبر انقلاب با روزنامه نگاران ملاقات و گفتگو داشته باشند، چه قدر اصرار كردم كه به قضيه سعيد طوسي بي اعتنايي نكنيد، به پرونده سعيد مرتضوي كامل برسيد، چه قدر گفتم كه اجازه انتقال اطلاعات دقيق به رهبري را بدهيد، چه قدر نوشتم و گفتم و خواهش و تمنا كردم كه بياييد و به مشكلات و درد دلهاي مردم بي اعتنايي نكنيد!
آخرينش جلسه اي كه در دفتر خودم بود و بزرگواراني از بالا به جاي آن كه احضارم كنند به ديدار من پايين آمده بودند و محترمانه نصيحتم مي كردند و من هرچه مي گفتم فايده اي نداشت و همكاران من شنيدند كه چه گونه ناگهان از كوره در رفتم و با چه درد و آهي فرياد كشيدم كه: به خدا اوضاع خراب تر از آن است كه تصور داريد، چرا نمي شنويد و چرا درك نمي كنيد؟

✅ سالهاست كه در باره ضرورت جابه جايي برخي ائمه جمعه، در باره ضرورت تغيير ادبيات رسمي، در باره گمراهي علني صداوسيما، در باره تغيير گروههاي مرجع و كاهش سرمايه اجتماعي روحانيت و خلاصه هر چه فكرش را بشود كرد گفتم و نوشتم و گويي مشت بر سندان مي كوبم و با ديوار حرف مي زنم!
در بهترين حالت گفتند تحليل سياسي ندارد و عوامانه مي انديشد و منفعل و مرعوب است و سياه نمايي مي كند و ... در نهايت به جاي آنكه بشنوند و بفهمند تهمت زدند و به دادگاه ويژه و دخمه و اتاق پشتي احضار كردند!
حالا هم مثل روز روشن است كه وقتي كار به آخر خط برسد و افتضاح و گندكاري شان معلوم شود همه كنار خواهند كشيد و امثال ما مي مانيم و جسم رنجور و زخم ديده و نابود شده جامعه اي كه خدا مي داند به چه مصيبتي بايد دوباره راست و ريستش كرد!

@morzaeri
@MostafaTajzadeh
http://up.upinja.com/8iged.jpeg


🌟 این بیماری را درمان کنیم 🌟

✔️ همه با این رویه ناروا آشناییم که در حوزه فعالیت سیاسی ما، انگ و برچسب‌زدن از لوازم کار به‌شمار می‌آید. به‌راحتی و بنا بر تحلیل و اطلاعات ناقص و گاه نادانسته‌های خود درباره دیگران داوری می‌کنیم و با تأیید همفکران این داوری را عین واقع و حق مطلق قلمداد می‌کنیم و اساس تحلیل‌های سیاسی خود قرار می‌دهیم. این داوری اگر به مخالفان مربوط شود، هر چه بدبینانه‌تر باشد واقعی‌تر و عالمانه‌تر جلوه می‌کند.

✔️ نگارنده نیز درگذشته به این بلیه دچار بوده‌ام و هم‌اکنون نیز خود را مبرا نمی‌دانم. اما از زمانی که به‌ اشتباه بودن برخی از این داوری‌های خود پی بردم، قدری در به‌کار بردن این رویه محتاط شدم. به‌ویژه که دریافتم به‌احتمال زیاد دیگران نیز درباره من و همفکرانم چنین می‌کنند.

✔️ برای رهایی از این بیماری، به یک درمان یا واکسن رسیدم و آن این بود که داوری‌های منفی درباره دیگران را تا حد امکان با خودشان مطرح کنم و پاسخ‌های آن‌ها را هم بشنوم و بدون این کار حداقل این داوری را قطعی ندانم و جایی طرح نکنم. این رویه را هم چند مورد به کار بردم و نتایج خوبی از آن گرفتم و توصیه می‌کنم شما هم اگر چون من دچار این بیماری هستید، از این درمان غفلت نکنید.
http://yon.ir/ckQjG

✍️ بخشی از مطلب مهدی غنی، چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


🌟 آيا زندان رفتن، هدف است؟ 🌟

✔️ اوایل سال 1380 که دستگیری تعدادی از افراد ملی مذهبی پیش ‌آمده بود، فضای سیاسی سنگینی برای این جریان و طیف‌های مختلف آن پیش آمد. برخی در زندان بودند و برخی درکشاش آن. اتهامات ناروای سنگینی هم برای آن‌ها رقم خورده بود. قبل از آن هم به مناسبت کنفرانس برلین برخی افراد مثل مرحوم مهندس عزت‌الله سحابی تاوان سختی دادند.

✔️ اما در این میان افراد نهضت آزادی ازجمله دکتر یزدی مصون ماندند و کسی متعرض ایشان نشد. طبق معمول حرف و سخن بسیار بود و بازار آن‌گونه داوری‌های یادشده پررونق. طبق گمان و انتظار، می‌بایست شخص دکتر یزدی نیز با طوفانی که شروع شده بود مورد تعرض قرار گیرد و چون تا آن زمان چنین نشده بود، تحلیل‌ها و داوری‌ها صورت می‌گرفت (هرچند بعدها ایشان هم بی‌نصیب نماند).

✔️ در فرصت دیداری که با مرحوم دکتر یزدی در منزلشان دست داد، با ایشان مسئله را در میان گذاشتم. گفتم نسبت به شما برخی ابهامات وجود دارد و برخی چنین تصور می‌کنند که شما روابط و بده و بستان‌هایی با مقامات دارید و حاشیه امنی برای خود فراهم کرده‌اید، اما برای من توضیح شما تعیین‌کننده است. واقعاً هم توضیحاتش شنیدنی بود.

✔️ اول با خوش‌رویی تشکر کرد و گفت می‌دانم چه می‌گویند ولی از شما تشکر می‌کنم که اولین کسی هستی که این مسئله را با خود من در میان گذاشتی و خواستی توضیح مرا هم بشنوی. بعد مشروح توضیح داد.

✔️ ایشان گفت: در مورد کنفرانس برلین اتفاقاً مرا هم دعوت کردند که به آنجا بروم. اما من با فضای خارج کشور آشنا بودم. می‌دانستم در چنین جلساتی علاوه بر ما که منتقد قانونی نظام هستیم، اپوزیسیون خارج کشور و گروه‌های برانداز هم شرکت می‌کنند. آن‌ها هم هیچ پروایی ندارند و دست به هر کاری می‌زنند.

✔️ در چنان فضایی هم نمی‌گذارند حرف ما که به براندازی اعتقاد نداریم شنیده شود. همچنین آن‌ها کارهایی می‌کنند که بعد از برگشت ما باید پاسخگوی اعمال آن‌ها باشیم.

✔️ لذا به دعوت‌کنندگان پاسخ دادم که من با شرطی در این کنفرانس شرکت می‌کنم که نشست ما با نیروهای برانداز تفکیک‌ شود و جدا باشد. یک روز ما برنامه داشته باشیم و روز دیگر آن‌ها. اگر مشترک باشد من شرکت نمی‌کنم. آن‌ها قبول نکردند و گفتند مخلوط است. لذا من از رفتن خودداری کردم. اما دوستان دیگر بدون ملاحظه رفتند و اتفاقاً همان پیش‌بینی من درست درآمد و آن گرفتاری‌های بعدی حاصل شد. ولی دامن مرا نگرفت.

✔️ در مورد دستگیری خودش نیز نین توضیح داد: وقتی من از سفر خارج می‌خواستم برگردم، دوستان به من توصیه کردند که در فرودگاه بازداشتت می‌کنند و بهتر است نروی. اما من تصمیم داشتم برگردم.

✔️ هم‌زمان در آن روزها نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل قرار بود برگزار شود و در مورد ایران قطعنامه صادر کنند. دوستان می‌گفتند شما در این کمیسیون شرکت کن و بگذار قطعنامه صادر کنند تا فشار روی ایران باشد و برای شما مشکلی پیش نیاید.

✔️ با خود اندیشیدم اگر کمیسیون برگزار شود و قطعنامه علیه ایران صادر کند و سپس من به ایران بروم، مسئولان ایران خواهند گفت حالا که ما محکوم شدیم، بدتر از این که نمی‌شود بنابراین از دستگیری من ابایی نخواهند داشت. اگر هم نشست برگزار شود و قطعنامه صادر نکند که باز خاطرشان جمع می‌شود که حداقل تا نشست بعدی مشکلی ندارند.

✔️ به این نتیجه رسیدم بهترین حالت این است که من قبل از برگزاری نشست به ایران بروم. در این صورت آن‌ها احتیاط خواهند کرد. احتمال می‌دهند که با دستگیری من بار محکومیت ایران بالا می‌رود و بنابراین بهتر است صبر کنند.

✔️ ایشان می‌گفت نگرانی بیشتر من از بازداشت قانونی نبود، بلکه نگران بودم گروهی مرا از فرودگاه ببرند و گفته شود وارد کشور نشده‌ام. برای این مسئله هم وقتی بلیت گرفتم، یک بلیت رفت ‌و برگشت هم اضافه برای یکی از دوستان که وکیل و حقوقدان بود گرفتم که در همان هواپیمای من به ایران بیاید و با پرواز بعدی برگردد. به او گفتم شما بیا و ناظر باش که من به خانه می‌رسم یا نه. اگر نرسیدم وقتی برمی‌گردی اعلام کن که من شاهدم که دکتر به ایران وارد شد. وقتی به ایران رسیدم و بدون هیچ مشکلی به خانه رسیدم به او اطلاع دادم و ایشان برگشت.

✔️ دکتر پرسید: به نظر شما زندان رفتن هدف است و اساساً یک فعال سیاسی باید حتماً زندان برود تا به هدفش برسد یا نه؟ گفتم زندان رفتن خود من در زمان شاه به خاطر برخی اشتباهات و رعایت‌نکردن قواعد مبارزه بود. گفت من هم همیشه تلاشم این بوده که در عین اینکه دست از هدف و فعالیتم برندارم اما زندان نروم، اگر هم بازداشت شوم مشکلی نیست و می‌دانم من همه مسائل را رعایت کرده‌ام، آیا این اشتباه است؟

✔️ از توضیحاتش تشکر کردم و گفتم این هوشیاری و تدبیر شما را می‌رساند. روانش شاد.

✍️ بخشی از مطلب مهدی غنی، چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


🌟 نیم قرن تجربه‌ام مرا مأمور کرده 🌟

✔️ هاله سحابی در آخرین شب حیاتش در بیان خاطراتی از پدرش گفت: یادم می‌آید سال ۷۸ كه كوی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و دانشجوها خیلی عصبانی بودند، بابا به جمع آنها رفت و در جمع آنها نشست و گفت كه بنشینید خواسته‌های‌تان را بنویسید و از اینجا بیرون نروید، چون می‌خواهند شما را بزنند.

✔️ بچه‌ها عصبانی بودند و حتی هو كردند و گفتند سحابی كی تو را مامور كرده و پدرم جواب داد كه ۵۰ سال تجربه‌ام مرا مامور كرده و آمده‌ام بگویم نگذارید خشم به شما غلبه كند. خواسته‌های‌تان را بنویسید و زیرش را امضا كنید ولی خشونت نكنید.
@Sahamnewsorg
http://yon.ir/gB0ly

اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


🌟 شش خطای اصلاحات که باید اصلاح شوند 🌟

✔️ اکنون پس از گذشت قریب به سه دهه از مطرح‌شدن مباحث پیرامون توسعه و نوسازی سیاسی، می‌توان به گذشته نگاهی انداخت و بعضی از خلأها و خلل‌ها را بررسی کرد.

👈 ۱) از ابتدا لازم بود در کنار نوسازی سیاسی به مقوله عدالت نیز پرداخته شود. غفلت از عدالت باعث شد که عده‌ای با شعارهای پوپولیستی و پخش پول به صحنه بیایند و خود را مدافع عدالت معرفی کنند؛ همان‌هایی که هیچ نسبتی با عدالت نداشتند و جز فساد دستاوردی برای کشور به ارمغان نیاورند. متأسفانه پس از پیروزی انقلاب هیچ‌گونه گشایش نظری و تئوری‌پردازی در این خصوص صورت نگرفت و حداکثر به مواعظ و پندهای بزرگان دینی اکتفا شد. هنوز این موضوع در بوته اجمال و ابهام باقی‌مانده و نزد برخی عدالت‌خواهی به کمونیسم و سوسیالیسم ترجمه می‌شود. به‌خصوص از زمان دولت سازندگی به بعد که توسعه اقتصادی محور قرار گرفت به‌کلی عدالت بحث ممنوعه شد تا آنجا که هنوز در میان اقتصاددانان به این واژه به دیده شک و تردید نگاه می‌شود.

👈 ۲) اصلاحات در ابتدا به‌صورت نخبه‌گرایانه مطرح شد و بعدها اصلاحات جامعه‌محور مطرح شد که در آن یک پایه اصلاحات در درون جامعه قرار داشت . مشکل ما این بوده است که عده‌ای از اصلاح‌طلبان که به زدوبند در بالا مشغول بوده‌اند و نسبتی با پایین نداشته‌اند، کم‌کم از مواضع خود عدول کرده و به کانفورمیست‌هایی تبدیل شده‌اند که به هیچ اصولی معتقد نیستند و هنوز هم داعیه اصلاح‌طلبی و حتی پیشتازی این امر را دارند. از طرف دیگر عده‌ای نیز در بعضی جنبش‌های اجتماعی شرکت کردند و چون نماینده‌ای از خودشان نداشتند، قدرت‌های بیگانه خود را قیم آن‌ها معرفی کردند. لذا در این میان می‌بایست به نقش حزب به‌مثابه buffer توجه داشت.

👈 ۳) در انتخابات دوم خرداد بیست میلیون از مردم به صحنه آمدند که هرکدام به‌نوعی طرفدار اصلاح بودند در حالی که میسر نبود ارکان این حماسه ملی را در کوزه محدودی چون احزابِ اصلاح‌طلبِ نخبه‌گراِ جای داد. از این‌رو بسیاری از نیروهای علاقه‌مند به اصلاحات، خارج از دایره بازی قرار گرفتند و به‌مرور سرخورده شدند. علی‌رغم اینکه شعار اصلاحات، «ایران برای همه ایرانیان» بود، ارتباط وثیقی میان نخبگان اعم از سیاسی و غیرسیاسی -که شاید در بعضی جاها با احزاب اصلاح‌طلب احساس همدلی نمی‌کردند- برقرار نشد.

👈 ۴) احزاب اصلاح‌طلب غالباً از جیب خورده‌اند و کادرهای حرفه‌ای نداشته‌اند؛ کادرهایی که از حزب حقوق ‌بگیرند، تمام‌وقت در اختیار حزب باشند و مانع از آماتوریسم حزبی شوند.

👈 ۵) سیاست و اخلاق هم‌ریشه هستند و هر دو ذیل حکمت عملی قرار می‌گیرند. از این‌رو کسانی که کار سیاسی می‌کنند باید منش اخلاقی خود را داشته باشند. اصلاح‌طلبان گرچه بسیار خلیق بودند اما تئوری اخلاق نداشتند و در این زمینه کم‌کاری کردند و در نتیجه افراد اصلاح‌طلب به‌عنوان اسوه اخلاق به جامعه معرفی شدند، در حالی که احزاب باید با تعریف پرنسیپ‌هایی چنین نقشی را ایفا می‌کردند. یکی از مهم‌ترین پرنسیپ‌ها نقد خود است و آن هم نقد اجتماعی و نه نقد در گوشی. متأسفانه اصلاح‌طلبان در این زمینه کوشا نبودند شاید به دلیل ترس؛ ترس از آنکه رقبایشان آن‌ها را مورد سرزنش قرار دهند؛ اما این امر توجیهی برای فراموشی انتقاد از خود نبوده و نیست. انتقاد از خود آن هم در عرصه عمومی باعث ارتقاء منزلت می‌شود ولو آنکه دیگرانی آن را دست‌مایه تحقیر و تغییر قرار دهند.

👈 ۶) در اصلاحات تا حدودی برنامه وجود داشت، تا حدودی هم به‌صورت غریزی هدف مشخص بود اما چشم‌انداز درازمدتی وجود نداشت. فی‌المثل اصلاح‌طلبان فکر نمی‌کردند ممکن است کرسی‌های شورای دوم به‌کلی واگذار شود یا گمان نمی‌بردند روزی دولت معجزه جایشان را بگیرد. این غفلت به این خاطر بود که گمان می‌کردند نبض جامعه را در دست دارند و چشم‌انداز سبزی در مقابلشان تا افق‌های دوردست گشوده است. آن‌ها غافل بودند که ارتش ذخیره بیکاران و نیروهای حاشیه‌ای قدرت گرفته‌اند و ممکن است به نواله یارانه‌ای تن به هر کاری بدهند؛ آن‌ها ندیدند که بوش در آمریکا بر سر کار آمده است و چه نگاهی نسبت به ایران دارد؛ آن‌ها ندیدند منطقه در حال میلیتاریزه شدن است؛ آن‌ها ندیدند دستگاه اطلاعات موازی در حال شکل‌گیری است و قس علی هذا.

✍️ بخشی از مطلب سعید حجاریان، چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


🌟 اصلاحات در اصلاحات به‌جای انقلاب در انقلاب 🌟

سعید حجاریان:
✔️ اصلاحات حال و روز خوبی ندارند ولی تنها راه رهایی کشور از معضلات همین اصلاحات است و هنوز هیچ بدیلی در مقابل آن وجود ندارد.

✔️ نه کسانی که به‌دنبال قیام‌های خیابانی هستند ره به‌جایی می‌برند و نه کسانی که به امید ترامپ نشسته‌اند و نه کسانی که به وضع موجود دل‌خوش کرده‌اند و سرشان را جز به علامت تأیید فرود نمی‌آورند. هیچ‌یک از این‌ها گرهی از کار فروبسته ما نخواهند گشود.

✔️ این کشور آفت‌زده است و اصلاحات تنها نیرویی است که می‌تواند به دفع آفات آن کمک کند، بدون آنکه این مریض زیر تیغ جراحی از بین برود.

✔️ کسانی که با نگاه ملی به مسائل می‌نگرند و اندک دل‌بستگی به دین دارند و حرکت امام حسین (ع) را حرکتی اصلاحی تلقی می‌کنند باید تلاش کنند، اصلاحات اصلاح شود و به‌جای پروژه‌های «انقلاب در انقلاب» یا «انقلاب مستمر» که ره به‌جایی نمی‌برند، پروژه «اصلاحات در اصلاحات» یا «اصلاح مستمر» را در دستور کار قرار دهند.
http://yon.ir/XNK5v

✍️ بخشی از مطلب سعید حجاریان، چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


🌟 همراهان گرامی

👈 متأسفانه در یک مورد از بی‌اخلاقی رسانه‌ای، شاهد بودیم که آی‌دی ادمین کانال چشم‌انداز ایران پای مطلبی راجع‌به ناآرامی‌های اخیر و در تأیید آن درج شده است.
👈 لازم به توضیح است که ادمین این کانال هیچ مطلبی راجع به این حوادث نداشته است. برای روشن‌شدن مواضع کانال چشم‌انداز ایران توجه شما را به مطلب فوق با عنوان « هفت ماه با روحانی؛ واکنش‌ها به رأی مردم ادامه دارد» جلب می‌کنیم.

اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


🌟 هفت ماه با روحانی؛ واکنش‌ها به رأی مردم ادامه دارد 🌟

✔️ از آنجا که به‌نظر می‌رسد این حماسه انتخاباتی به‌صورت اقدامی انقلابی به‌بار نشست، طبیعی بود که واکنش‌هایی حتی برخلاف قانون اساسیِ ثمره انقلاب را در پی داشته باشد. چیزی نگذشت که این واکنش‌ها به‌تدریج به‌صورت پیگیر شروع شد و هنوز هم ادامه دارد.

✔️ اولین اقدام، تغییراتی بود که در مدیریت دانشگاه آزاد به‌وجود آمد.

✔️ اقدام دوم، ترکیب مجمع تشخیص مصلحت نظام بود؛ با درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی، آقایان هاشمی شاهرودی و قالیباف و رئیسی به مجمع اضافه شدند. بر اساس قانون اساسی اگر نمایندگان مجلس بر سر لایحه‌ای به توافق می‌رسیدند و شورای نگهبان با آن مخالفت می‌کرد این لایحه دوباره به مجلس برمی‌گشت و اگر نمایندگان روی آن اصرار داشتند، لایحه به مجمع می‌رفت. تشخیص مجمع درباره لایحه آمده «قانون» بود و فقهای شورای نگهبان نیز باید به آن تن می‌دادند و شکل اجرایی نیز می‌یافت. اکنون رئیس مجمع، یکی از فقهای شورای نگهبان است و ترکیب مجمع نیز طوری است که با خط‌مشی شورای نگهبان تفاوتی ندارد.

✔️ اقدام میثم مطیعی، مداح، در نماز عید فطر بود که رسماً با رئیس‌جمهور قانونی کشور که کاملاً با روند قانونی انتخاب شده بود مخالفت کرد.

✔️ تجلیل از تتلو و میهمانی‌دادن خبرگزاری فارس برای او بود که در آن همه خبرنگاران از اصولگرا و اصلاح‌طلب دعوت شده بودند. این در حالی است که حتی آقای رئیسی ملاقات خود با تتلو پیش از انتخابات را اتفاقی اعلام کرد، اما این جماعت حتی کار او را توجیه میکنند و میگویند اشتباهی رخ نداده است!

✔️ بیانیه بیت مقام رهبری بر این مضمون و رویه بود که وزرای کابینه با مقام رهبری هماهنگ می‌شدند و در ادامه اضافه شده بود که قانون اساسی ایجاب می‌کند که این کار انجام شود. چراکه لازمه مسئولیت‌های مقام رهبری چنین چیزی را ایجاب می‌کند. بدیهی است که این امر در قانون اساسی نیامده و رویه هم نبوده است. برای نمونه مرحوم امام خمینی (ره) در انتخاب هیچ‌یک از وزرا دخالتی نمی‌کردند. فقط یک‌بار به‌دلیل ضرورت‌های جنگ به نمایندگان مقلد خود و در برابر سؤال آن‌ها گفته بودند که بهتر است مهندس میرحسین موسوی به‌عنوان نخست‌وزیر باقی بماند. کسانی هم که برخلاف موسوی رأی دادند محکوم نشدند. رئیس‌جمهور وقت هم با رهبری یعنی امام خمینی هماهنگی نکرده بود و کاندید ایشان هم آقای ولایتی بود. با چنین استدلالی می‌توان گفت رئیس‌جمهور هم طبق اصل 113 مسئول اجرای قانون اساسی است و بنابراین لازمه اجرای قانون اساسی این است که مسائل دفاعی و نیروهای مسلحی که در مسئولیت مقام رهبری است با ایشان هماهنگی داشته باشد.

✔️ اقدام ششم، سوءاستفاده از واژه آتش به اختیار بود که می‌رفت هرج و مرجی در مملکت به‌وجود بیاورد که خوشبختانه مقام رهبری در روز عید فطر آن را به مسائل فرهنگی تقلیل دادند.

✔️ اقدام هفتم، مقایسه رئیس‌جمهور روحانی با بنی‌صدر و همچنین جهت‌گیری‌های خبرگان رهبری در نقد رئیس‌جمهور بود.

✔️ اقدام دیگر که بعید است به نتیجه برسد، انتخاب رئیس‌جمهور از طریق پارلمان است. در ابتدای طرح این مطلب، آقای هاشمی رفسنجانی به‌طور شفاف با آن مخالفت کرد و گفت این امر برخلاف قانون اساسی است. شاید منظور حذف آرای مردم از کل قانون اساسی باشد و این در حالی است که در چند اصل قانون اساسی آمده است که هیچ اقدامی بدون آرای مردم اعتبار ندارد.

✔️ با وجود این مردم ما به یک هم‌تحلیلی درباره قانون اساسی رسیده که هر روزنه‌ای که باز می‌شود نور آن را تقویت کرده و به یک همه‌پرسی یا انتخابات رفراندوم‌گونه تبدیل می‌کند.

✔️ نگرانی اینجاست که از یکسو آرای مردم که مبنای قانون اساسی است هر روز وسیع‌تر و گسترده‌تر و شکوفاتر می‌شود و از سوی دیگر فضای دیگری است که سعی دارد این آرا را محدود کند.

✔️ این در حالی است که مرحوم امام بر روی آرا مردم تأکید زیادی داشتند و شعارهای انقلاب هم مؤید آرای مردم بود. برای نمونه «جمهوری اسلامی آری حکومت خودکامه هرگز» ما نمی‌دانیم که این دو روند متضاد یعنی؛ روند مردم و روند مقابل آن به کجا منتهی می‌شود.

✔️ تمام همّ ما باید این باشد که اجازه ندهیم که این دو روند با هم تلاقی کند و به تصادمی منجر شود. ملت ایران پس از جنگ هشت‌ساله و هزینه‌های دیگری که پرداخته واقعاً کشش یک جنگ داخلی را ندارد. جداً باید سعی ما جلوگیری از این تلاقی باشد یا حتی ناچاراً عقب‌انداختن آن، شاید که فرجی حاصل شود.

✔️ از خواهران و برادران فرهیخته عزیز خواهانم که در این وضعیت خطیر به این پرسش پاسخ بدهند که چه باید کرد؟

✍️ بخشی از مطلب لطف‌الله میثمی، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


🌟 داستان خلیج «عربی» از کجا آب می‌خورد؟ 🌟

✔️ در دهه 1340 جهان دگرگونی‌های غیرمنتظره‌ای به خود دید. فیدل کاسترو که دکتر یزدی با وی آشنا بوده و گفت‌وگو هم داشته در 1959 پیروز می‌شود و حکومت کوبا را در دست می‌گیرد. دیری نمی‌گذرد که جنبش آزادیبخش مردم الجزایر در برابر استعمار فرانسویان در 1962 برنده میدان می‌شود و این حوادث بارقه امید و شور انقلابی‌ای را در میان جوانان آرمان‌گرا، به ویژه جهان‌سومی‌ها، برمی‌انگیزد.

✔️ در کنار این رخدادهای جهانی سران نهضت آزادی ایران در بیدادگاه نظامی شاه محاکمه می‌شوند و دادگاه بی‌قانون، بی‌منطق عامل یک انگیزه شورش و عصیان در میان بسیاری از جوانان می‌شود که تنها راه مبارزه را مبارزه مسلحانه می‌بینند. به این ترتیب سازمان «سماع» شکل می‌گیرد: «سازمان مخصوص اتحاد و عمل».

✔️ در این هنگام دکتر با داشتن همسر و چهار فرزند بر آن می‌شود تا عملیات چریکی یاد بگیرد. آموزش‌های رزمی و پارتیزانی، جنگ تن به تن و تیراندازی، ساخت سلاح دستی، کار با مواد منفجره و دفاع شخصی، پیمایش مسیر در شب و گذر از رودخانه را می‌آموزد و تمریناتی را که برای یک چریک مقدمه کار است فرامی‌گیرد (از رفتن به ارتفاعات تا گذشتن از سیم خاردار و...) تا به دیگران بیاموزد.

✔️ در کندوکاوی که انجام می‌دهد پیوندی با دولت مصر می‌یابد و جمال عبدالناصر قول همه‌گونه همکاری می‌دهد و قرار می‌گذارد که یک ایستگاه رادیویی نیز در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد. در آن دوران بیم و امید مصطفی چمران، مهندس محمد توسلی، رضا طوسی و مهندس ابوالفضل بازرگان، هم‌پیمانانی هستند که به مصر می‌روند و در پادگانی به نام «الخاص» در 9 کیلومتری قاهره چتر می‌گسترند.

✔️ پس از آغاز کار دکتر یزدی درمی‌یابد جمال عبدالناصر هوایی دیگر در سر دارد و برخلاف تاریخ و اصول و تمامیت ارضی ایران سخنان بی‌پایه و نظرات بی‌مایه‌ای دارد تا آنجا که خلیج فارس را به نام جعلی که هرگز در تاریخ آموزش دبستان و دبیرستانش نیامده است می‌خواند و خوزستان را عربستان نام می‌نهد.

✔️ در یک نشست انقلابی دکتر یزدی پیشنهاد می‌کند مصر را ترک کنیم و بازگو می‌کند همسویی با ناصر با اهداف، آرمان و ایده ما که سربلندی و آزادی و استقلال ایران است مغایرت دارد.
http://yon.ir/ekKtf

✍️ بخشی از مطلب دکتر محمدعلی دادخواه، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


👈 سخنرانى آقایان طیرانی، شامخی، احراری، موسویان و پیام آقای امیرانتظام

اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


👈 سخنرانى لطف‌الله ميثمى در مراسم تشییع‌جنازه حسین شاه‌حسینی

اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


گزارش تصویری از مراسم تشییع‌جنازه حسین شاه‌حسینی

اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

2 346

obunachilar
Kanal statistikasi