🌟 چرا اصلاحات باید گذشته را بازنگری کند؟ 🌟
✔️ دوم خرداد در طوفان برآمدن نولیبرالیسم پس از فروپاشی بلوک کمونیستی اتفاق افتاد و بهشدت تحت تأثیر این موج جهانی بود. مقصود این نیست که نولیبرالیسم تنها صدای قابل شنیدن در ایران دهه هفتاد بود.
✔️ در این موج، مفاهیم کلیدی عقلانیت، فردیت، تخصص، آزادی، حریم خصوصی، دموکراسی و جامعه باز همهجا شایع بود و هر کس از هر منظری که از راه میرسید، مجبور بود التزام خود به این مفاهیم کلیدی را اثبات کند تا امکان شنیده شدن پیدا کند.
✔️ حاملان اجتماعی این موج، جوانان و دانشجویان وابسته به طبقه متوسط شهری بودند. کسانی که در ایام انقلاب، دو سه ساله بودند و تا پایان جنگ، هنوز در سنین نوجوانی زیست میکردند؛ اما از اوایل دهه هفتاد، به سن جوانی رسیده بودند و تصمیم داشتند جهان اجتماعی را مطابق علائق و باورهای تازه خود بازآفرینی کنند.
✔️ این احساس جمعی پدید آمده بود که بهزودی فضای عبوس و اندوهبار دهه شصت، از فضا بیرون خواهد رفت، دوران شاد و پرطراوتی از راه خواهد رسید. آنها قادرند مطابق خواستهای فردیشان همانطور زندگی کنند که دوست دارند، و نتیجه این زیست مطابق با امیال و پسندهای شخصی، جهان اجتماعی و سیاسیشان را مملو از فراوانی و بهرهمندهای جمعی خواهد کرد.
✔️ بیش از دو دهه از آن فضا میگذرد. جریان دوم خرداد در تحکیم موقعیت صندوق آرا توفیق نسبی کسب کرده است. همه الگوهای دیگر حیات سیاسی کموبیش در حاشیه و حتی در خدمت این الگوی حیات سیاسی درآمدهاند. اقتصاد نیز هر روز بیش از پیش، به سمت یک اقتصاد بازار حرکت کرده است. دستگاههای ایدئولوژیک مقتضی این، هر دو نیز در عرصه عمومی بسط و گسترش یافته است. اینک فضای عمومی بیش از پیش، بستر شیوع ارزشهای فردگرایانه است و ارزشها، هویتها و آرمانخواهیهای جمعی به حاشیه رفتهاند.
✔️ استنتاجهای بالا، ممکن است اعتراضاتی برانگیزد. قطعاً هواداران دمکراسی و مبارزات پارلمانی خواهند گفت که این همان نبود که میخواستیم، اقتصاددانان فریاد خواهند زد، آنچه اتفاق افتاده شباهتی به اقتصاد بازار ندارد و طرفداران ایدئولوژی نولیبرال نیز معترض خواهند بود و وضعیت هنجاری جامعه امروز را مطابق با ارزشهای ناب نولیبرال نمییابند؛ اما همیشه واقعیات عینی، از صورتبندیهای یوتوپیک دستگاههای ایدئولوژیک چیزی و چیزهایی بیشتر دارند. بهطوری که یوتوپیا در مرحله تجسدیابی خود، دستخوش اعوجاج و کاستی میشود.
✔️ دورههای پیدرپی انتخابات پشت سر گذاشته میشوند، درست مثل دستگاه تردمیلی که بهسرعت کار میکند، اما همزمان فساد اداری و اقتصادی افزایش پیدا میکند، بحرانهای زیستمحیطی رو به افزایش است، فرصتهای عملی مشارکت سیاسی رو به کاهش نهاده است، افقهای پیشرو مرتباً تیرهتر میشوند، اعتماد به حیات سیاسی رو به کاهش گذارده است، و چشماندازهای جمعی، نگرانکنندهاند. بهطوری که امروز میتوان گفت، نه خرسندیهای شخصی و فردی چندان جریان دارد و نه فضاهای جمعی دلگرمکنندهاند.
✔️ در چنین شرایطی است که ایدئولوگها و فعالان جریان اصلاحات ضروری است نسبت به آنچه گذشت بازاندیشی کنند. این بازاندیشی به خروج از وضعیت فعلی و گشودن چشماندازهایی در ایران فردا، مددرسان خواهد بود.
http://yon.ir/1Ladu
✍️ بخشی از مطلب محمدجواد غلامرضاکاشی، چشمانداز ایران، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz
✔️ دوم خرداد در طوفان برآمدن نولیبرالیسم پس از فروپاشی بلوک کمونیستی اتفاق افتاد و بهشدت تحت تأثیر این موج جهانی بود. مقصود این نیست که نولیبرالیسم تنها صدای قابل شنیدن در ایران دهه هفتاد بود.
✔️ در این موج، مفاهیم کلیدی عقلانیت، فردیت، تخصص، آزادی، حریم خصوصی، دموکراسی و جامعه باز همهجا شایع بود و هر کس از هر منظری که از راه میرسید، مجبور بود التزام خود به این مفاهیم کلیدی را اثبات کند تا امکان شنیده شدن پیدا کند.
✔️ حاملان اجتماعی این موج، جوانان و دانشجویان وابسته به طبقه متوسط شهری بودند. کسانی که در ایام انقلاب، دو سه ساله بودند و تا پایان جنگ، هنوز در سنین نوجوانی زیست میکردند؛ اما از اوایل دهه هفتاد، به سن جوانی رسیده بودند و تصمیم داشتند جهان اجتماعی را مطابق علائق و باورهای تازه خود بازآفرینی کنند.
✔️ این احساس جمعی پدید آمده بود که بهزودی فضای عبوس و اندوهبار دهه شصت، از فضا بیرون خواهد رفت، دوران شاد و پرطراوتی از راه خواهد رسید. آنها قادرند مطابق خواستهای فردیشان همانطور زندگی کنند که دوست دارند، و نتیجه این زیست مطابق با امیال و پسندهای شخصی، جهان اجتماعی و سیاسیشان را مملو از فراوانی و بهرهمندهای جمعی خواهد کرد.
✔️ بیش از دو دهه از آن فضا میگذرد. جریان دوم خرداد در تحکیم موقعیت صندوق آرا توفیق نسبی کسب کرده است. همه الگوهای دیگر حیات سیاسی کموبیش در حاشیه و حتی در خدمت این الگوی حیات سیاسی درآمدهاند. اقتصاد نیز هر روز بیش از پیش، به سمت یک اقتصاد بازار حرکت کرده است. دستگاههای ایدئولوژیک مقتضی این، هر دو نیز در عرصه عمومی بسط و گسترش یافته است. اینک فضای عمومی بیش از پیش، بستر شیوع ارزشهای فردگرایانه است و ارزشها، هویتها و آرمانخواهیهای جمعی به حاشیه رفتهاند.
✔️ استنتاجهای بالا، ممکن است اعتراضاتی برانگیزد. قطعاً هواداران دمکراسی و مبارزات پارلمانی خواهند گفت که این همان نبود که میخواستیم، اقتصاددانان فریاد خواهند زد، آنچه اتفاق افتاده شباهتی به اقتصاد بازار ندارد و طرفداران ایدئولوژی نولیبرال نیز معترض خواهند بود و وضعیت هنجاری جامعه امروز را مطابق با ارزشهای ناب نولیبرال نمییابند؛ اما همیشه واقعیات عینی، از صورتبندیهای یوتوپیک دستگاههای ایدئولوژیک چیزی و چیزهایی بیشتر دارند. بهطوری که یوتوپیا در مرحله تجسدیابی خود، دستخوش اعوجاج و کاستی میشود.
✔️ دورههای پیدرپی انتخابات پشت سر گذاشته میشوند، درست مثل دستگاه تردمیلی که بهسرعت کار میکند، اما همزمان فساد اداری و اقتصادی افزایش پیدا میکند، بحرانهای زیستمحیطی رو به افزایش است، فرصتهای عملی مشارکت سیاسی رو به کاهش نهاده است، افقهای پیشرو مرتباً تیرهتر میشوند، اعتماد به حیات سیاسی رو به کاهش گذارده است، و چشماندازهای جمعی، نگرانکنندهاند. بهطوری که امروز میتوان گفت، نه خرسندیهای شخصی و فردی چندان جریان دارد و نه فضاهای جمعی دلگرمکنندهاند.
✔️ در چنین شرایطی است که ایدئولوگها و فعالان جریان اصلاحات ضروری است نسبت به آنچه گذشت بازاندیشی کنند. این بازاندیشی به خروج از وضعیت فعلی و گشودن چشماندازهایی در ایران فردا، مددرسان خواهد بود.
http://yon.ir/1Ladu
✍️ بخشی از مطلب محمدجواد غلامرضاکاشی، چشمانداز ایران، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz