اندیشه انتقادی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


انتشار محتوای انتقادی و اطلاع رسانی در زمینه های فلسفی اجتماعی و دینی
جهت مشارکت و ارائه مطالب به این آیدی مراجعه کنید :
@reza_abbasi_monhaser

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🔶 آدورنو


(34)



فاصله‌ی میان سوژه و ابژه به مثابه یکی از پیش‌فرض‌های انتزاعی مبتنی بر فاصله‌ای از خود اشیاست که بنده‌ی حصول آن را برای ارباب ممکن می‌سازد. آغاز سروده‌های هومر و نیایش های ریگ ودا به عصر حکومت در قلمرو پناهگاههای امن و استقرار در آن باز می‌گردد، عصری که طی آن اقوام جنگجو سلطه‌ی خویش را بر توده‌ی انبوه مغلوب شدگان برقرار ساختند. خدای برتر در جمع خدایان همزمان با این جهان مدنی ظاهر شد، که در آن پادشاه در مقام رئیس اشرافیت مسلح، اقوام مغلوب را مطیع و وابسته به قلمرو نگه می‌داشت، در حالیکه پزشکان، غیبگویان، صنعت گران و تجار بر داد و ستد اجتماعی نظارت می‌کردند.


دیالکتیک روشنگری

@critical_thought


🔶 درسگفتاری پیرامون نهیلیسم
🔸 جلسه دوم

🔹مراد فرهادپور

#سخنرانیها
@critical_thought


🔶 فردریک جیمسون


(9)



اکنون باید به اختصار نوع دیگری از ایراد را به دوره‌بندی وارد سازم که عبارت است از دغدغه نسبت به احتمال زدودن ناهمگونی توسط آن، دغدغه‌ای که اغلب جنبش چپ آن را بیان می‌کند. و به یقین طنز شبه سارتری غریبی- منطق "باخت برنده" - وجود دارد که هدفش وانهادن هر کوششی است برای تبیین یک "نظام"، یک پویش تمامیت‌بخش آنگونه که در حرکت جامعه‌ی معاصر مشهوداند. آنچه روی می‌دهد این است که هرچه نگرش یک نظام یا منطق تمامیت‌گرا قدرتمندتر باشد - فوکوی کتاب زندانها نمونه‌ی آشکار آن است - خواننده احساس بی قدرتی بیشتری خواهد کرد. پس تا جایی که نظریه‌پرداز با ساختن دستگاهی همواره بسته‌تر و رعب آورتر پیروز شود، تا همان جا هم بازنده خواهد بود، زیرا ظرفیت نقدی اثرش به این ترتیب فلج می‌شود و انگیزه‌های نفی و طغیان، حتی اگر از انگیزه‌های دگرگونی اجتماعی سخنی به میان نیاوریم، بیش از پیش در مقابل خود این الگو بیهوده و ناچیز جلوه می‌کند.


The cultural logic of late capitalism


@critical_thought


🔶 هابرماس

(12)


برای آنکه بتوانیم کنش تفاهمی را به عنوان واسطه‌ای تلقی کنیم که از طریق آن زیست-جهان بطور کلی بازتولید می‌گردد، نیازمند چشم‌اندازی نظریه-بنیاد هستیم. حتی از این منظر، تنها به احکام صوری-زبانی، یعنی احکامی که به ساختارهای زیست-جهان بطور کلی مربوط اند، می‌توان پرداخت، در مورد احکام مربوط به زیست-جهانهای مشخص و متعین در صورت‌بندیهایی تاریخی خاص و انضمامی چنین امکانی وجود ندارد. البته در آن صورت مشارکت کنندگان در عمل ارتباطی، دیگر به عنوان موجودات خلاق و مولدی که بواسطه کنش‌های قابل فهم و توضیح بر شرایط مسلط و مشرف اند تلقی نمی‌شوند، بلکه خود محصول سنت‌هایی هستند که در درون آنها به سر می‌برند و جزئی از گروه‌های همبسته ای هستند که بدانها متعلق اند و نیز تابع فرآیندهای جامعه پذیری خاصی هستند که در درون آنها بار آمده‌اند. منظور این است که زیست-جهان تنها تا آنجایی بازتولید می‌شود که سه کار ویژه‌ی زیر، که از حدود چشم‌انداز خود کنش‌گران فراتر می‌روند، ایفا شوند؛ این کار ویژه‌ها عبارتند از ترویج سنت‌های فرهنگی؛ همبستگی گروه‌ها بواسطه ارزشها و هنجارها و جامعه‌پذیری نسل‌های پی در پی. اما آنچه بدین شیوه بروز و ظهور می‌یابد همان ویژگی‌های زیست-جهان بطور کلی است که دارای ساختار ارتباطی هستند.


An alternative way out of the philosophy of the subject: communicative versus subject - centered reason


@critical_thought


فرم های پیچیده ی لذتِ صغارت.pdf
407.3Kb
🔶 فرم های پیچیده‌ی لذت صغارت

🔹کسری ابراهیم‌پور

#یادداشتها
@critical_thought


🔶 فرانسيس بیکن


شخصی را به معبدی برده، می خواستند قدرت خدایان را به وی نشان دهند و به ایمان بیاورند. برای این کار، لوحه های نذر کسانی را که به علت نذر برای خدا از طوفان نجات یافته بودند به وی نشان می دادند ولی او به همه این ها پاسخ بسیار خوبی داد و گفت: پس لوحه آن ها که نذر کردند و با وجود این غرق شدند کجاست؟
 
تمام خرافات از قبیل عقیده به احکام نجوم و رویاها و تفالات و غیب گویی ها و امثال آن به هم شبیه است. عقیده به این خرافات از اینجا ناشی شده که فقط یک بار یا در یک قضیه نتیجه مثبت داده است ولی هیچکس دفعات بی شماری را که این خرافات نتیجه منفی داده است در نظر نمی آورد!


نو ارغنون

@critical_thought


Pdf_1304.pdf
316.8Kb
🔶 سرزمینی که در آن نام بردن از پرولتاریا ممنوع است
🔹 نویسنده: والتر بنیامین
🔹 مترجم: نیما عیسی پور

#مقاله
@critical_thought


🔶 آدورنو


(33)



هر تلاشی برای شکستن جبر طبیعت با خرد کردن آن فقط ما را هرچه بیشتر به درون جبر طبیعی فرو می‌برد. و این سیر تحول تمدن اروپایی بوده است. رفتار انتزاع یا همان ابزار روشنگری با ابژه‌های خویش همانند رفتار تقدیر است که روشنگری مفهوم آن را طرد می‌کند: امحای ابژه‌ها. تحت سلطه یکدست کننده انتزاع، که همه چیز را در طبیعت تکرارپذیر می‌کند، و سلطه صنعت، که انتزاع راه را برای آن هموار می‌کند، سوژه‌ها یا فاعلان آزاد سرانجام به همان گله‌ای بدل می‌شوند که، بقول هگل، نتیجه و ثمره روشنگری است.

دیالکتیک روشنگری

@critical_thought


🔶 درسگفتاری پیرامون نهیلیسم
🔸 جلسه اول
🔹 مراد فرهادپور

#سخنرانیها
@critical_thought


🔶 فردریک جیمسون


(8)



نخستین نکته درباره مفهوم دوره‌بندی در سلطه این است که حتی اگر همه‌ی خصلت های مقوم پست مدرنیسم همسان و هم مرز با خصلت های مدرنیسم قدیمی تر بودند - موضعی که احساس می‌کنم خطا بودنش اثبات پذیر است، اما فقط تحلیلی از این هم طولانی‌تر از مدرنیسم بطور اخص می‌تواند آن را برطرف کند - باز هم این دو پدیده، به دلیل همان موقعیت پست مدرنیسم در نظام اقتصادی سرمایه‌داری متاخر و فراتر از آن، به دلیل دگرگونی خود حوزه‌ی فرهنگ در جامعه‌ی معاصر از حیث معنا و نقش اجتماعی کاملا متمایز باقی می‌ماندند.

The cultural logic of late capitalism


@critical_thought


🔶 هابرماس


(11)



تنها بطور غیر مستقیم به درون زیست-جهان نگریست و از آن آگاهی یافت. از چشم‌انداز مستقیم سوژه‌های کنشگر، که معطوف به تفاهم متقابل است، زیست-جهان که همواره همراه و همزاد آگاهی است، نمی‌باید از لحاظ معرفتی ابژه‌سازی شود. زیست-جهان به عنوان کلیتی که هویت ها و پروژه‌های زندگی گروه‌ها و افراد را ممکن می‌سازد، تنها در اندیشه حضور دارد. معرفت معطوف به قواعدی که بصورت بالفعل به اجرا در می‌آیند و در گفتارها رسوب کرده‌اند، از چشم‌انداز مشارکت کنندگان قابل بازیابی و بازسازی است، لیکن زمینه‌ای را که همواره عقب می‌نشیند و نیز منابع و امکانات همواره در پس نهفته زیست-جهان را نمی‌توان بازسازی کرد.

An alternative way out of the philosophy of the subject: communicative versus subject - centered reason


@critical_thought


Pdf_1297.pdf
364.9Kb
🔶 عمل چیست؟

🔹 نویسنده: لویی آلتوسر
🔹 مترجم: نیما عیسی پور

#سخنرانیها
@critical_thought


🔶 آدورنو


(32)


وحدت جمع تحت فرمان برآیند نفی تک تک افراد و ریشخند کردن آن نوع جامعه‌ای است که می‌تواند آدمیان را به افراد بدل سازد. آن ایل و ایلغاری که در سازماندهی جوانان هیتلری نمودی چنین آشکار دارد، بیش از آنکه نشانه بازگشت به بربریت باشد، علامت پیروزی برابری سرکوبگر و تحول حقوق برابر به برابری در اعمال ظلم است. بدین ترتیب، معلوم می‌شود که اسطوره جعلی فاشیسم به واقع همان اسطوره اصیل عصر باستان است، بویژه به دلیل آنکه نمونه اصیل کیفر را بعینه می‌دید، در حالیکه اسطوره جعلی آن را کورکورانه بر سر قربانیان خود آوار می‌کند.

دیالکتیک روشنگری

@critical_thought


🔶 درسگفتار پایان امر دینی 3

🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی

#سخنرانیها
@critical_thought


🔶 درسگفتار پایان امر دینی 2

🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی

#سخنرانیها
@critical_thought


🔶 درسگفتار پایان امر دینی 1

🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی

#سخنرانیها
@critical_thought


🔶 فردریک جیمسون


(7)


در مورد طغیان پست مدرنیسم علیه همه‌ی این پدیده‌ها(که در شماره های قبلی ذکر شد) همچنین باید تاکید کرد که خصلت های تهاجمی خود آن - از ابهام و ماتریال از حیث جنسیتی آشکار تا آلودگی های روانشناختی و جلوه‌های آشکار مبارزه‌طلبی های اجتماعی و سیاسی که از هر چیزی که در ابتدایی ترین لحظه‌های مدرنیسم رشدیافته قابل تصور بود فراتر می‌رود - دیگر اسباب رسوایی کسی نمی‌شود و نه تنها با خشنودی کامل مورد استقبال قرار می‌گیرد بلکه نهادینه و با فرهنگ رسمی یا عمومی جامعه‌ی غربی یکی شده‌اند. اتفاقی که رخ داده این است که تولید زیبایی‌شناختی امروز در تولید کالایی بطور عام ادغام شده است: ادغام اقتصادی جنون‌آمیز به تولید امواج تازه‌ای از کالاهای به ظاهر جدیدتر(از لباس گرفته تا هواپیما)، با نرخ های فزاينده برگشت سرمایه، اکنون نقش و موقعیت ساختاری هرچه اساسی‌تری برای نوآوری و تجربه زیبایی‌شناختی قائل می‌شود. بنابراین، اینگونه ضرورت های اقتصادی به صورت انواع مختلف حمایت نهادی از هنرهای جدیدتر از سوی بنیادها و اعطای کمک و هدایا به موزه و سایر حمایت ها مورد تصدیق قرار می‌گیرد. از میان همه‌ی هنرها، معماری به گونه‌ای بنیادی تر با اقتصاد پیوند دارد و در شکل حق العمل و ارزش زمین رابطه‌ای عملا بی واسطه با آن دارد. بنابراین، جای تعجب نیست اگر شاهد شکوفایی خارق‌العاده معماری جدید پست مدرن به سرپرستی اقتصاد چند ملیتی باشیم که بسط و توسعه آن دقیقا با این هنر مقارن است. بعدا اشاره خواهم کرد که این دو پدیده جدید همبستگی دیالکتیکی بازهم عمیقتری از تامین مالی ساده و انفرادی این یا آن تک طرح دارند. با وجود این، در اینجا این نکته بدیهی را به خواننده یادآوری کنم که این فرهنگ پست مدرن جهانی، و در عین حال آمریکایی، بیان درونی و روبنایی موج کامل و جدیدی از سلطه نظامی و اقتصادی آمریکا در سراسر جهان است: به این معنا، همانگونه که در سراسر تاریخ طبقاتی بوده، زیر نهاد فرهنگ خون، شکنجه، مرگ و وحشت است.

The cultural logic of late capitalism

@critical_thought


🔶 کانت


روشنگری خروجِ انسان از صغارتی است که خود بر خويش تحميل کرده است. صغارت، ناتوانی در به کاربردن فهمِ خود بدون راهنمايی ديگری است. اين صغارت خود‌‌ـ‌تحميلی است اگر علّت آن نه در سفيه بودن بلکه در فقدان عزم و شهامت در به کارگيری فهمِ خود، بدون راهنمايی ديگری، باشد. شعار روشنگری اين است : «در به کار گيری فهم خود شهامت داشته باش!»
تنبلی و بزدلی دلايلی هستند بر اين که چرا بخش بزرگی از انسانها، زمانی طولانی پس از آن که طبیعت، آنان را به بلوغ جسمی رسانده و از يوغ قيمومیتِ ديگران آزاد کرده است همچنان با خرسندی در همه‌ٔ عمر صغير می‌مانند؛ و نيز به همين دلايل است که چرا برای ديگران چنان آسان است که خود را قيّم آنان کنند.
قيّم‌ها پس از آن که گاوان خود را رام کردند و مطمئن شدند که اين زبان‌بسته‌های مطيع و سر به راه بدون يوغی که بر گردن دارند گامی بر نخواهند داشت، آنان را برحذر می‌دارند که مبادا اين يوغ را از گردن خود بيفکنند و آزادانه گام بردارند؛ چون در آن صورت، خطر آنان را تهديد خواهد کرد. اما اين خطر واقعاً چندان بزرگ نيست؛ زيرا پس از آن که آنان چند بار بر زمين خوردند قطعاً سرانجام راه رفتن را فرا می‌گيرند، اما يک بار زمين خوردن، انسانها را چنان ترسو و وحشت زده می‌کند که ديگر نمی‌کوشند تا بر پای خود بايستند و بی کمک ديگران گام بردارند.

از اين رو برای فرد دشوار است که از صغير بودن که فطرت [ثانوی] او شده است خود را بيرون آورد. او از صغير بودن خويش خرسند است و در وضع کنونی‌اش از به کار بردن فهمِ خود واقعاً ناتوان است؛ زيرا تاکنون هيچ کس اجازه‌ٔ چنين کاری را به او نداده است.

قوانين و اعتقادات جزمی که ابزارهای مکانيکی برای استفاده (يا بيشتر سوء استفاده‌ٔ) عقلانی از مواهب طبيعی بشرند، بندهايی هستند که صغيربودن فرد را دائمی می‌کنند. حتی اگر کسی بتواند اين بندها را بگسلد در آن صورت هنوز هم در پريدن از روی گودالی بسيار باريک مردّد است، چون که او به اين نوع آزادی خو نگرفته است، در نتيجه فقط معدودی از انسانها موفق شده‌اند که  ذهن خود را بپرورند و از صغارت بيرون آيند و راهی مطمئن در پيش گيرند


@critical_thought


Pdf_1301.pdf
446.1Kb
🔶 چیزی به نام بحران روان کاوی نمی‌تواند وجود داشته باشد

🔹 مصاحبه با ژاک لکان
🔹 مترجم: محسن ملکی

#سخنرانیها
@critical_thought


Pdf_1295.pdf
246.0Kb
🔶 تناقضات صادق و کاذب بحران

🔹 نویسنده: آلن بدیو
🔹 مترجم: مهدی امیرخوانلو

#مقاله
@critical_thought

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

1 669

obunachilar
Kanal statistikasi