#ماه_ترین_ماه_خدا
بهنام خدایی که همین نزدیکیست. همانی که هرلحظه و هرثانیه در وجودم و کنارم حسش میکنم و ایمان دارم به بودنش. اما این روزها در روزهای نخست ماهترین ماه خدا،عجیب دلم برایش تنگ شده. آنقدر دلتنگم که هیچچیز و هیچکس غیر از خدا در دلم جا نمیگیرد و بیش از هر زمان دیگری دلتنگی واژهایست که دلم فریاد میزند.
این روزها زمانی که روی سجادهٔ سبزم مینشینم، عطر ناب همنشینی با محبوبم را استشمام میکنم؛ چه رایحهٔ دلانگیزی دارد حضورش، نگاهش و نفس کشیدن در هوای نفسهایش و چه لذتبخش است وقتی میدانی خدایی هست که هرلحظه کنارت است، اما تو هنوز هم دلتنگ اویی.
گاهی آنقدر از عطر حضورش مست میشوم که آرام و بهدور از تمام هیاهوهای زندگی روی سجادهٔ سبزم و در آغوش چادر سفیدم به خواب میروم. حس قشنگیست کسی باشد که وقتی دلتنگی سرت را به آغوش بگیرد، اشکهایت را پاک کند، هرلحظه نگاهت کند و دستهایت را به گرمی بفشارد و دلت را قرص کند که هست!
میدانم تو همانی که زخمهای دلم را یواشکی درمان میکنی، تو همانی که از رگ گردن هم نزدیکتری؛ میدانی دلم شکسته و میدانم که دلهای شکسته گران میخری، اصلا میدانی؟ تو همانی که دلم میخواهد!
بیا مهربانی کن و در روزهای ماهترین ماهت تمام فضل و کرمت و آرامش خداییات را به من و دوستانم هدیه کن و با بخشیدن روزهای باقی مانده از غیبت دلشکستهام را شاد کن. من هم قول میدهم فقط و فقط بندهٔ تو باشم و دعاگوی منجی.
#آسمان_کاویاری
@delneveshteh_aseman