توی سردرگم ترین لحظه ها حتی
با یادآوری حرفات باعث میشی منحنی لبام عمیق بشه
باعث میشی چشمام خیره بشن به یه گوشه و تصورت کنن
مجسم کنن اون چشمای خوشگلتو وقتی داری بهم نگاه میکنی و میگی"درموردشون باهام حرف نمیزنی،ولی من هستم ک حرفاتو بشنوم"!
باعث میشی چشمامو ببندم و دستاتو بگیرم و هیچی نگم
فقط نگات کنم
بهم عادت کردی،مطمئنم
میدونی که
حرفا فقط تا یه حدی معنا دارن!
این نگاهمه که میتونه چیزی که تو قلبمه رو سوق بده به درخشش چشمات.
حتی وقتی تو "نمیدونم ترین حالت!"قرار میگیرم
تنها تویی ک با گفتن"باور کن منم نمیدونم ،هیچکس نمیدونه،حالا بیا بغلم"رامم میکنی و اونموقع دیگه برام مهم نیس که چی تو ذهنم میگذره.
درکِ بودن تو واسه من،هرروز سختتر از چیزیه ک فکر کنی،خوبیای تو اینکارو برام سخت میکنه.
با یادآوری حرفات باعث میشی منحنی لبام عمیق بشه
باعث میشی چشمام خیره بشن به یه گوشه و تصورت کنن
مجسم کنن اون چشمای خوشگلتو وقتی داری بهم نگاه میکنی و میگی"درموردشون باهام حرف نمیزنی،ولی من هستم ک حرفاتو بشنوم"!
باعث میشی چشمامو ببندم و دستاتو بگیرم و هیچی نگم
فقط نگات کنم
بهم عادت کردی،مطمئنم
میدونی که
حرفا فقط تا یه حدی معنا دارن!
این نگاهمه که میتونه چیزی که تو قلبمه رو سوق بده به درخشش چشمات.
حتی وقتی تو "نمیدونم ترین حالت!"قرار میگیرم
تنها تویی ک با گفتن"باور کن منم نمیدونم ،هیچکس نمیدونه،حالا بیا بغلم"رامم میکنی و اونموقع دیگه برام مهم نیس که چی تو ذهنم میگذره.
درکِ بودن تو واسه من،هرروز سختتر از چیزیه ک فکر کنی،خوبیای تو اینکارو برام سخت میکنه.