عَدا


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


@ea_dabot
https://t.me/BChatBot?start=sc-157698-4k2ftmM
حرفی باشه میشنوم🤍

پلی‌لیست:
@deejavouu

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


یاکاموز "yakamoz" در ادبیات ترکی به معنای انعکاس نور ماه بر سطح آب است؛ استعاره از معشوق زیبایی که فقط باید از دور نگاهش کنی..
از اون عشق‌ها که هیچ‌گاه قرار نیست به وصال بیانجامه..


عَدا dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
پرواز؛


من! dan repost
هیچ چیزی لزج‌تر و حال بهمزن‌تر از فیک بودن تو رابطه با آدما نیست. به ویژه تو‌ رابطه‌های عاطفی. تلاش مضبوحانه و احمقانه و دست و پا زدن برای وانمود کردن به چیزی که آدم نیست بیشتر از مقصد دورش میکنه تا چیزی که هست. اینکه آهی در بساط نداشته باشه ولی آروغ سرمایه‌داری بزنه، اینکه تو عمرش برای فهمیدن و درک کردن تلاش نکرده باشه اما سعی کنه خودشو جنتلمن نشون بده، اینکه برای یاد گرفتن موضوعی تلاش نکرده باشه اما مدام مدرکش رو بچسبونه قبل اسمش، اینکه قاب عکسشو بذاره بالای شومینه اما به حرفش دل نده و بهش اهمیتی نده، اینکه بگه دلم برات تنگ شده اما هیچ اقدامی برای رفع دلتنگی نکنه، اینکه تو باور شخصیش مرتجع ترین و سنتی ترین و عقب مونده ترین نگاه رو به زن داشته باشه اما فکر کنه با قلنبه سلنبه حرف زدن و در ماشین باز کردن دورت بگردم گفتن میتونه عمیق ترین عقایدش رو پنهان کنه تا دل و حتی زیر دل دختره رو به دست بیاره، اینکه بخواد خودش رو نو اندیش و متفکر ارائه کنه اما همزمان از کهنه‌ترین باورها دفاع کنه، همه اینا آدمی رو بیشتر ازونی که هست از مقصد دور میکنه و اون آدم در نظر ناظر بیرونی یه احمق و کودن به نظر میرسه که فکر میکنه دیگران هم مثل خودش احمق و کودنن. اما شما به گیرنده‌های خودتون دست نزنید. موضوع داره جالب میشه. و اون چیزی که این بحث رو جالب میکنه اصالت آدماست. اصالت آدما اون‌ چیزی نیست که تو اینستاگرام و تلگرام با یه جمله تعریف میشه و عموما هم این معنی رو میده که باید پدر مادرت کاره‌ای باشن تا اصالت داشته باشی و مثلا من پدر مادرم گل خاصی به سر مملکت زدن بعد منو طبق محاسبات کوانتومیشون پس انداختن که منم گل بزنم به سر مردم اما تو‌ نمیتونی. نه اصالت از نظر من چنین نیست. اتفاقا اصالت چیزیه که هر آدم تربیت شده‌ای(چه تربیت هنر محیط آموزشی و خانواده باشه چه زحمت خودش) لیاقتش رو داره بهش برسه. اصالت از نظر من به معنای یکپارچگی و بین الگوهای رفتاری و باورهای یه آدمه. یعنی همون فیک نبودن. ینی اگه هر باوری که داری(چه درست چه غلط) رو بشه تو ریز به ریز رفتارت هم دید. اگه باور داری چیزی درسته، همیشه بهش مقید باشی. اگه باور داری چیزی نادرسته، همیشه ازش دوری کنی. برای همینه پیتزاهای قرمه سبزی و محمد کوروش‌ها و پاتریشیا سادات‌ها قابل اعتماد نیستن. اینا تو باور و رفتارشون پارادوکس و تعارضه. برای همینه کمتر دختری به پسری که قربون صدقه می‌ره اما مهربونی و دوست داشتن و حمایتی تو رفتارش نیست اعتماد نمیکنه و بلعکس. برای همینه به دکتری که به خودش میگه دکتر سخت‌تر میشه اعتماد کرد. برای همینه هیچ "برسونیمت خانومی" معنی "رسوندن خانومی در راستای تلطیف خشونت شهری برای دلگرمی به بانوان و بسط فرهنگ انسان دوستی" نمیده. به آدمای فیک نمیشه اعتماد کرد. به آدمای فیک نمیشه نزدیک شد. از سر بی تجربگی یا بیسوادی یا خلا هرچیزی میشه برای مدت کوتاهی این نقاب واهی رو باور کرد، اما موندگار نمیمونه..


کآپآدوکیآ dan repost
- صبح‌بخیر - ⛅️






Walkman & Me🎧 dan repost
واسم کتاب بخر و صفحه اولش بنویس:


کانال هواداران آیفون ایکس dan repost
برام کتاب بخر و صفحه‌ی اولش بنویس:
"برای برق نگاهت موقع خوندنِ کلمه‌هاش."


میدونی عجیب نیست که یه کتاب بعد از چندین بار خواندن چاق‌تر میشه؛ که انگار چیزی لابه‌لای صفحه‌ها بعد از خواندنشون جا می‌مونه..
چیزهایی مثل احساسات، افکار، صداها، بوها..

برام کتاب بخر و صفحه‌ی اولش بنویس:
" صرفا برایِ ساختن خاطرات خوب، برایِ تو "


دو دیقه خلوت کنیم. dan repost
برام کتاب بخر و صفحه‌ی اولش بنویس:
برای فراموش نکردنَت بین از یاد رفته‌ها.


#گاهی‌علی
همین دیگه.
@ea_da


اینم برای یه رفیق قدیمی که دلم براش تنگ شد یهو؛ اما خب..
@ea_da


برای #سهیل
این بند واقعا معرکه‌ست پسر..
@ea_da


اینکه قبول کنی زندگی عادلانه نیست بیشتر از اینکه بهمت بریزه هلت میده جلو. آدم اگه باور داشته باشه که عدالتی هست و "همیشه حق به حق دار میرسه" و "بیگناه تا پای دار میره ولی بالای دار نمیره" و بقیه مکانیسمایی که تهش بهت میخواد بگه که اگه الان دهنت سرویسه عوضش اون دنیا برنامه عشق و حاله یا اگه فلانی حقتو خورد یه روزی یه جایی پاره میشه و قص علی هذا و اینا شاید بهت کمک کنه در لحظه آروم بشی ولی تورو تو یه موضع انفعال قرار میده که منتظر بشی تا حقتو بهت بدن.

ولی زندگی عادلانه نیست. به همین دلیل که n میلیون نفر باهوش‌تر و خوشگل و خوشتیپ‌تر از ماها تو دنیا هست. به همین دلیل که هممون تو خانواده‌های ثروتمند و تحصیلکرده به دنیا نیومدیم. به‌ همین دلیل که ماها تو‌ ایران زندگی میکنیم و هشت میلیون نفر دیگه تو سوییس زندگی می‌کنن. به‌ همون دلیل که ماها به آب سالم و یه وعده غذای گرم و گوشی و اینترنت دسترسی داریم و نزدیک دو میلیارد نفر دیگه همینارو هم ندارن. به همین دلیل که ماها تا امروز زنده موندیم ولی خیلی آدمای دیگه امروز رو ندیدن.

پذیرش اینکه دنیا عادلانه نیست به آدم اینو حالی میکنه که اولا همینه که هست. یه دونه بلیت بازی داری صندلی خرابه اونم رو سکوی بالا ردیف یکی مونده به آخر بهت رسیده که بغل دستیت‌ هم یه بیشعوره که با دوستش داره چیپس میخوره و کله تورو عصبانی کرده. ولی همین یه دونه بلیته. دوم اینکه ببین انتظاراتتو از خودت و دنیای اطرافت واقعی کن. زندگی رو فیلم پورن در نظر نگیر که بری جلو و نشه و بخوره تو پیشونیت. خود این تو پیشونی خوردنه بما هو "تو پیشونی خوردن" البته امر پسندیده‌ایه. آدم یاد میگیره مسیرشو اصلاح میکنه. منظور من چیز دیگس. اگه سیبل اشتباهی رو هدف بگیری اصن تو زمین اشتباهی بازی کردی انتظارات اشتباهی داشتی و نتایج اشتباهی میگیری و این میل تورو به ادامه دادن به زندگی به شدت کم میکنه. اشتیاق و هیجانو میگیره ازت. سوم اینکه برای جبران بی عدالتی تو زندگی شخصیت وادار میشی تکون بخوری و این تکون خوردنه‌س که تورو رشد میده. تورو از اون موضع انفعال در میاره. از همه اینا مهمتر اینکه کمکت میکنه سالم زندگی کنی. رشد و موفقیت دیگران مثه استخون تو گلوت گیر نمیکنه که "من صب تا شب دارم جون میکنم این لندهور صرف اینکه تو این خونواده به دنیا اومده مرسدس زیر پاشه." راحت میشی. از طرفی زندگی سخت و مشقت بار کسایی که گرفتارن روح و روانت رو خراش نمیده. از رفاه اولی الهام میگیری برای ساخت رفاه خودت و جامعه‌ت و کمک میکنی تا رنج دومی کمتر شه. وقتی دنیا رو ناعادلانه برای خودت تعریف میکنی نه بالاتر و بهتر از تو احساس بدبختی بهت میده نه گرفتارتر از تو روحت رو مچاله میکنه. دست از مقایسه کردن بر میداری و سوالت این میشه که من باید با زندگیم چیکار کنم؟ من از جون خودم چی میخوام؟ من برای چی اینجام؟ و و و و


برام کتاب بخر و صفحه‌ی اولش بنویس:
خرج کردم بخونش! ساده ازش نگذر پفیوز.


کآپآدوکیآ dan repost
برام کتاب بخر و صفحه‌ی اولش بنویس:
برای لبخندت موقع بوییدنِ کاغذهاش.”


نون نویس dan repost
خیلی حق گفته، خیلی.


ای دل اگر نخواندت ره نبری به کوی او
بی قدمش کجا توان ره ببری به سوی او
گر نروی به سوی او راست بگو کجا روی
هر طرفی که بنگری ملک وی‌ است و کوی او

@ea_da | مولانا


نون نویس dan repost
اینکه یه وقتا یکی تو دنیا به خاطر خود خود خودت سراغت رو بگیره، به خاطر خود خود خودت بخواد ببیندت، به خاطر خود خود خودت بهت پیام بده، به خاطر خود خود خودت بخواد داشته باشدت، خیلی ارزشمنده... .


تو یه دنیا دیگه، همین ساعت‌ها تو بازار رشت قدم می‌زدم. سبزی معطر خریدم برای نهار فردا و چشم‌هام دنبال سیر تازه می‌گرده. مرد پرتقال فروش با آواز من رو به سمت دیگری از بازار فرا می‌خونه و راسته ماهی فروش‌ها وسوسه‌ام می‌کنه تا قید اناربیج رو بزنم و به کولی و ماهی سفید فکر کنم. شاید هم کیلکا..
درست تو نقطه ثقل بازار قرار گرفتم. آدم‌ها، صداها و رنگ‌ها رو تو آغوش می‌گیرم، برای روزهایی که شاید "خاطره" لازم شد.. برای زندگی‌های دیگری که اونقدر از بهار دورم که درخت انجیر خونه حاجی بابا رو از یاد برده‌ام. همون درختی که بابابزرگ با دست‌های رنجورش پای ریشه‌هاش آب می‌ریخت و ما نوه‌های کوچک و بزرگ پر سر و صدا انجیرهای زرد و درشت رو از شاخه‌های پایینی می‌چیدیم. همونی که بعد از رفتن حاجی بابا، دیگه چنگی به دل نمی‌زد. نه درخت و انجیرهاش بلکه کل خونه و اتاق‌هاش و خاطره‌هاش..
حالا بیش‌تر از هر زمان دیگری، قدر عکس‌هایی که گرفته‌م رو می‌دونم. هر از گاهی یکی از عکس‌ها رو برمی‌دارم تا آدم‌ها، صداها و رنگ‌ها رو از یاد نبرم‌. دنیای خیالی می‌سازم و در اون قدم می‌زنم و به این فکر می‌کنم که برای نهار فردا مرغ بخرم یا کمی سبزی معطر بیشتر که باز هم اناربیج درست کنم. دنیایی که در اون خبری از خانه نشینی نیست و من درست مثل بقیه آدم‌هاش عصرها تا نیمه‌شب تو قهوه‌خانه‌ها جمع می‌شدیم و وقتی هم که تعطیل می‌شد، به خیابان‌ها پناه می‌بردیم؛

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

417

obunachilar
Kanal statistikasi