برگشته ام خدایا با کوله باری از غم
بار گــنه زیاد و بار عــبادتم کــم
برگشته ام به سویت چون حَیِّ دستگیری
چـون پوزش گــنه را از بنده می پذیری
گم کرده بودمت من در های و هوی دنیا
سر تا قـدم گناهـم می بخــشیم تو آیا؟
یارب خـدای خـوبم بر قلـب مـن نظـر کن
چشمان خشک من را از شوق خویش تر کن
من توبه کردم اکنون بر درگه تو هستم
دسـتان مـن بسـویت یارب بگـیر دستم
گر دست من نگیری غیر از تو کس ندارم
گـر نشـنوی صـدایـم فریـادرس ندارم
گـر جـرم من زیاد و قلــبم ز غصـه خونست
صبر و گذشت و عفوت از جرم من فزون است
بر پیشگاهت ای دوست سر بر زمین نهادم
دریاب بنـده ات را یارب برس به دادم
ای آنکـه نام پاکت آرامش دل و جان
بِرَهان مرا خدایا از قید و بند شیطان
شرمـنده ام خدایا یارب مـرا ببخشای
جز درگه تو یارب دیگر نمانده ام جا.
@Ela_jannatellah