اشعار گویا فیروزکوهی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


کوتوال فروریخته...

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri






دلگویه های میکده ی عشق dan repost
من آن غریبه که روزی بهانه دستت داد
گلی به رنگ حیا عاشقانه دستت داد

تو آن که ساز مخالف نواخت لب‌هایت
لبان سرد سکوتم ترانه دستت داد

ترا که پیر جنون آمدم چه نشناسی ؟!
من آن جوان ، که دلش ، ناشیانه دستت داد

منم که سایه کشیدم به کوچه‌ی چشمت
منم که نامه حوالی‌ی خانه دستت داد

چه خوانده‌ای ز نگاه ِ غریب آمده‌ام ؟!
دو شاخه اشک ِ شکفته شبانه دستت داد

کنار پنجره‌ی رو به شامگاه دیدم
غمم شگفت ، سری روی شانه دستت داد

سراغ این دل تنگ آمده نمی‌گیری
دلی که از گم ِ در من نشانه دستت داد

مزن به زخمی ِ زخم ِ زبان خود از پشت
اگر چه دشنه‌ی قهری زمانه دستت داد...

#گویا_فیروزکوهی
@meykade_e_s_h_g_h




🎼🎵دکلمه های نجوا 🎵🎼 dan repost


کاش!!
یادم نرود
دروغ ترا به خاطر آورم
" دوستت دارم "
راستی،
این مصرعِ کوتاه را
از کدام دهانِ مست شنیدم؟!....

#گویا_فیروزکوهی


🆑♥️
@avayedarun








شعر 🍁 شور 🍁 عشق dan repost
🌾
@asharparsi

من آن غریبه که روزی بهانه دستت داد
گلی به رنگ حیا عاشقانه دستت داد

تو آن که ساز مخالف نواخت لب‌هایت
لبان سرد سکوتم ترانه دستت داد

ترا که پیر جنون آمدم چه نشناسی ؟!
من آن جوان ، که دلش ، ناشیانه دستت داد

منم که سایه کشیدم به کوچه‌ی چشمت
منم که نامه حوالی‌ی خانه دستت داد

چه خوانده‌ای ز نگاه ِ غریب آمده‌ام ؟!
دو شاخه اشک ِ شکفته شبانه دستت داد

کنار پنجره‌ی رو به شامگاه دیدم
غمم شگفت ، سری روی شانه دستت داد

سراغ این دل تنگ آمده نمی‌گیری
- دلی که از گم ِ در من نشانه دستت داد

مزن به زخمی ِ زخم ِ زبان خود از پشت
اگر چه دشنه‌ی قهری زمانه دستت داد...

#گویا_فیروزکوهی

💫🌾






دلواژه های تنهایی dan repost
من آن غریبه که روزی بهانه دستت داد
گلی به رنگ حیا عاشقانه دستت داد

تو آن که ساز مخالف نواخت لب‌هایت
لبان سرد سکوتم ترانه دستت داد

ترا که پیر جنون آمدم چه نشناسی ؟!
من آن جوان ، که دلش ، ناشیانه دستت داد

منم که سایه کشیدم به کوچه‌ی چشمت
منم که نامه حوالی‌ی خانه دستت داد

چه خوانده‌ای ز نگاه ِ غریب آمده‌ام ؟!
دو شاخه اشک ِ شکفته شبانه دستت داد

کنار پنجره‌ی رو به شامگاه دیدم
غمم شگفت ، سری روی شانه دستت داد

سراغ این دل تنگ آمده نمی‌گیری
- دلی که از گم ِ در من نشانه دستت داد

مزن به زخمی ِ زخم ِ زبان خود از پشت
اگر چه دشنه‌ی قهری زمانه دستت داد...


#گویا_فیروزکوهی

@delvazhe_tanhaee






شعراي شميم عشق dan repost
من آن غریبه که روزی بهانه دستت داد
گلی به رنگ حیا عاشقانه دستت داد

تو آن که ساز مخالف نواخت لب‌هایت
لبان سرد سکوتم ترانه دستت داد

ترا که پیر جنون آمدم چه نشناسی ؟!
من آن جوان ، که دلش ، ناشیانه دستت داد

منم که سایه کشیدم به کوچه‌ی چشمت
منم که نامه حوالی‌ی خانه دستت داد

چه خوانده‌ای ز نگاه ِ غریب آمده‌ام ؟!
دو شاخه اشک ِ شکفته شبانه دستت داد

کنار پنجره‌ی رو به شامگاه دیدم
غمم شگفت ، سری روی شانه دستت داد

سراغ این دل تنگ آمده نمی‌گیری
- دلی که از گم ِ در من نشانه دستت داد

مزن به زخمی ِ زخم ِ زبان خود از پشت
اگر چه دشنه‌ی قهری زمانه دستت داد...


#گویا_فیروزکوهی


@gooyafiroozkoohi

@Ayene_eshgh






من آن غریبه که روزی بهانه دستت داد
گلی به رنگ حیا عاشقانه دستت داد

تو آن که ساز مخالف نواخت لب‌هایت
لبان سرد سکوتم ترانه دستت داد

ترا که پیر جنون آمدم چه نشناسی ؟!
من آن جوان ، که دلش ، ناشیانه دستت داد

منم که سایه کشیدم به کوچه‌ی چشمت
منم که نامه حوالی‌ی خانه دستت داد

چه خوانده‌ای ز نگاه ِ غریب آمده‌ام ؟!
دو شاخه اشک ِ شکفته شبانه دستت داد

کنار پنجره‌ی رو به شامگاه دیدم
غمم شگفت ، سری روی شانه دستت داد

سراغ این دل تنگ آمده نمی‌گیری
- دلی که از گم ِ در من نشانه دستت داد

مزن به زخمی ِ زخم ِ زبان خود از پشت
اگر چه دشنه‌ی قهری زمانه دستت داد...


#گویا_فیروزکوهی
@gooyafiroozkoohi





20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

151

obunachilar
Kanal statistikasi