تا جایی که خاطرم هست همیشه عادت به آتش زدن و سوزاندن دل های بیقرارت داشتی
جانم به قربان آتش زدنت. اصلا اگر تو نه پس که بسوزاند این قلب مریض را؟
میخواهی آوارم کنی ،به جان میخرم آوار کردنت را
میخواهی تیکه و پاره ام کنی به جان میخرم خسارتش را
میخواهی بکشی به جان میخرم مرگ را
من به جان میخرم هر آنچه از توست.
جانم به قربان آتش زدنت. اصلا اگر تو نه پس که بسوزاند این قلب مریض را؟
میخواهی آوارم کنی ،به جان میخرم آوار کردنت را
میخواهی تیکه و پاره ام کنی به جان میخرم خسارتش را
میخواهی بکشی به جان میخرم مرگ را
من به جان میخرم هر آنچه از توست.