از کهکشان


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


یکم از همه چی براتون بگم که ...

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


'


افکار شبای تو رو نمیدونم. اما من خیلی از شبا به این فکر میکنم که یعنی قراره چه جور آدمای دیگه ای تو مسیر زندگیم قرار بگیرن و باهاشون آشنا شم.
یکم دارکه ،چون مجدد نمیدونم که چقدر دیگشون قراره دوباره قلبمو مچاله کنن
و از این زاویه که نگاه میکنم میبینم از همین حالا برای اون روزا به شدت خستم.


میدونی تیمو؟همه ی ما میدونیم که راه درست کدومه
اما راه غلطه از نظرمون همیشه قشنگ تر بوده چون دل لاکردار اونجا گیر بوده و خلاص.


ازم پرسید چرا اینقدر تنهایی رو دوست داری،
چرا نزدیک ادما نمیشی و دوری میکنی.گفتم ببخشید که نمیتونم تموم ماجرا رو برات تعریف کنم ولی اگه از اول نزدیک شدنی نبود هیچوقت این دوری کردنه به وجود نمی اومد.میدونی؟ بالاخره هرچیزی ی شروعی داشته ...


بچه ها، من.
من، بچه ها.


احساس میکنم میتونم هر آدمی با هر اشتباهی رو ببخشم جز اون کسی رو که باعث شد دیگه نتونم مثل قبل راحت گریه کنم
دیگه واقعا سختمه،واقعا.


زیبا بید :)


اکثرا فکرهای عجیب و غریب نصف شب ها شاید بعد از ساعتِ صفر به سر ملت میزند
اما من به یک حالت غیر قابل توصیفی روز ها عجیب ترین کار ها و فکر ها را میکنم،بدون تامل.
مثل یک حرف نا به جا در زمانی که نباید مغزم فرمان گفتنش را به زبان ابلهم صادر میکند تا مثل آب خوردن کسانی را که از قلب دوست دارمشان از خودم دور کنم
و این بهتر بود شاید هم من اینطور حس می کردم.
چون آنوقت بهانه ی گریه های نیمه شبم به خوبی جور بود
تو هم همینطور تیمو تو هم یکی از همین دلایل بودی و این از ظهری که برای یک لحظه تمام خاطره هایمان را ول کردی و رفتی کاملا پیداست.

۲۵ بهمن ۱۴۰۰
از میم به شین


ولی گاهی وقتا عمیقا حس میکنم جز این که یک نفر مثل سگ دوستم داشته باشه به هیچ چیز دیگه ای احتیاج ندارم.


ولی متاسفانه همیشه ابعاد معضل بوده.


کاش میتونستم خودمو با پیک بفرستم اونجایی که تو هستی،


سلام تیمو الان دیگه خیلی لنگه ی ظهره و منم انگار که قرار داد بستم همیشه ظهرا دلم بیشتر برات تنگ بشه دقیقا وسط درس خوندن


به درد نه، به اینکه انتظار سختترین حالت روحی است فکر میکنم.
-هو


امروز حس عجیبی دارم
فکر کنم که قراره تشنج کنم


حالا دیگر حس میکنم که تک تک خاطراتمان هم در حال نابود شدن هستن تیمو
آن خانه ی قدیمی مان حس بهتری به من میداد. از وقتی اینجاییم فقط اتاقم را آن هم فقط و فقط شب هایش را دوست دارم
اما گاهی برای یاد آوری میروم روی پلکان ورودی آشپزخانه مینشیم و به پنجره ی روبه سالن خیره میمانم چون آنجا هم همیشه و اولین بارِ آشنایی با تو همین حرکت مسخره را زدم اما همین حرکت مسخره برای من یک دنیا حس عجیب است
راستش نمیخواهم بمیرند. این که من از دوری تو بمیرم یا تو از دوری من فرقی ندارد اما حس ها برای من با ارزشند
به هر نحوی که شده میخواهم نفس بکشند، به هر نحوی.

۲۳ بهمن ۱۴۰۰
از میم به شین


و هار بودن


اگر قرار بود اسم هر انسان را بر اساس کاری که در آن مهارت دارند نام گذادی کنند صد در صد من شخصی به نام گند زننده ی رابطه بودم.


تابه حالا در کف زیبایی کسی ماندی تیمو ؟
گاهی وقت ها که به عکس هایت می نگرم در عجبه این همه زیباییه بی حد و مرزت متحیر میمانم
و آنوقت یک سوال است که ذهن مرا عجیب درگیر میکند
که چگونه آن همه زیبایی را در این چشمان کوچکم جای دهم ؟


تا جایی که خاطرم هست همیشه عادت به آتش زدن و سوزاندن دل های بیقرارت داشتی
جانم به قربان آتش زدنت. اصلا اگر تو نه پس که بسوزاند این قلب مریض را؟
میخواهی آوارم کنی ،به جان میخرم آوار کردنت را
میخواهی تیکه و پاره ام کنی به جان میخرم خسارتش را
میخواهی بکشی به جان میخرم مرگ را
من به جان میخرم هر آنچه از توست.


دکتر هو حرف های قشنگی میزد. نوشته هایش را دوست داشتم ،گاهی برای به خاطر داشتنشان آن هارا ذخیره میکردم
هرشب قبل از خواب به چنلش میرفتم و حرف هایش را میخواندم و هر روز بیشتر میفهمیدم که این پسر چقدر من است. منتهی او طرز نوشتن زیبا تر همراه با طنز تلخ درست تری داشت دقیقا چیزی که من ندارم و نوشته هایم به درد جرز لای دیوار هم نمیخورد .
به هرحال نمیدانم چه شد که یک روز دیگر نبود، آن روز شاید برای اولین بار بود که لنگه ی ظهر دلم خواست چنلش را چک کنم که دقیقا همان موقع متوجه شدم دیگر رفته و دلم گرفت .
او مرا یاد تو مینداخت تیمو. حالا فقط حرف هایی را که حرف دل من هم بود بین هزاران نوشته ی دیگر در سیو مسیج های گور به گور شده ام از او دارم و میخواهم گاهی برای تو و گاهی به عنوان حرف دل خودم اینجا به نمایش بگذارم

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

84

obunachilar
Kanal statistikasi