مفاهیم «هزل، فکاهه، هجو و طنز» و تفاوت بین آنها
✍ عباس پژمان
نوشته ها یا گفته هایی که ایجاد خنده می کنند به چهار دسته تقسیم می شوند:
الف- هَزْلْ dirty joke: یعنی شوخی رکیک برای تفریح و شادی اما در سطحی محدود و خصوصی. مثل شوخیهای رکیکی که دو یا چند نفر پیشِ خودشان، و نه هر جا یا در هر جمعی، باهم میکنند.
ب- فُکاهه humour: یعنی شوخیِ ملایم، و نه رکیک، برای تفریح و شادی در سطحی نامحدود یا عمومی. مثل تمام شوخیهایی که در کتابها یا رسانهها منتشر میشود.
ج- هَجْوْ lampoon: یعنی مسخره کردنِ عیب ها و نقصهای واقعی یا خیالیِ دیگران، که از روی غرضهای شخصی صورت میگیرد.
د- طنز satire : یعنی مسخرهکردنِ عیبهای اشخاص و مناسبات غلطِ اجتماعی، اما نه فقط برای تفریح و شادی بلکه به منظورِ اصلاحِ آنها. خندهای که در طنز هست معمولاً خندۀ تلخی است.
پس می توان گفت هَزْلْ و فُکاهه و هَجْوْ فقط برای ایجادِ خنده و تفریح ساخته میشوند و اگر غرضی هم در آنها باشد غرضِ شخصی است. اما طنز، حتی، اگر گاهی غرضهای شخصیِ طنز نویس هم در کارش دخالت داشته باشد، هدفِ اصلیاش انساندوستی و دلسوزاندن به سرنوشتهای تلخِ انسانی در قالبِ خنده است. گذشته از این، طنز معمولاً کمبودها و زشتیهای واقعی را به تمسخر میگیرد نه خیالی را. مثلاً وقتی دزدیهای یک سیاستمدار دستمایۀ طنز می شود، این دزدیها معمولاً واقعیت دارد. یا دست کم تا حدی واقعیت دارد. اما عیبها و زشتیهایی که در آن سه تای قبلی موردِ تمسخر قرار میگیرند، معمولاً واقعی نیستند. مثل خصلتهای ناپسندی که در بعضی لطیفهها به مردمِ بعضی شهرهامان نسبت داده میشود. اما گاهی طنز به همۀ اینها اطلاق میشود. یعنی وقتی میگوییم طنز، منظورمان نه فقط ِخود طنز بلکه هر کدام از آن سهتای دیگر هم میتواند باشد.
تکنیکهای ایجاد این خندهها هم بسیار زیاد و گوناگون است. اما دوتای آن بسیار مشهور و رایج است. یکی خلقِ موقعیتهایی که منجر به اتفاقاتِ غیر منتظرهای میشود، یا حتی گاهی عکسِ آن چیزی اتفاق میافتد که انتظارش میرفت. طنزهایی را که با این تکنیک خلق میشوند طنزهای موقعیت میگویند. یکی دیگر هم همان است که گاهی مفهومی را با کلماتی بیان میکنیم که در ظاهر چیز دیگری میگوید، یا حتی عکسِ آن چیزی را میگوید که منظورِ ماست. اما همچنان که گفتم، گاهی به هَزْلْ و فُکاهه و هَجْوْ هم طنز گفته میشود. بنابراین، وقتی میگوییم طنزِ موقعیت، ممکن است منظورمان فقط خودِ طنز نباشد، بلکه هزل یا فُکاهه یا هَجْوی هم باشد که با تکنیکِ موقعیت خلق شده است.
و نکتۀ آخر این که از میانِ هزل و فکاهه و هجو و طنز، هزل معمولاً همیشه ساده و سطحی است، به طوری که هرکسی با هر اندازه هوش و سواد می تواند آن را درک کند. همچنان که این را در مورد لطیفههای امروزی از این نوع به راحتی میتوان دید. اما درکِ بسیاری از طنزها معمولاً کارِ هر کسی نیست، و هوش و سواد و حتی ذوقِ خاصی میخواهد. حتی گاهی بعضی هجوها و فُکاهه ها هم ممکن است این طور باشد. هفتهنامۀ معروفِ توفیق صفحهای داشت که در آن با افرادِ مشهور، از بازیگر و خواننده گرفته تا فوتبالیست و سیاستمدار و غیره، شوخی میکرد. شعار ِآن صفحه این بود: «قربانِ آدمِ متلکفهم». آن شعار به همین نکته اشاره می کرد.
مرکز مطالعات علمی و ادبی ایران (ایکوسالا):
@icosala
✍ عباس پژمان
نوشته ها یا گفته هایی که ایجاد خنده می کنند به چهار دسته تقسیم می شوند:
الف- هَزْلْ dirty joke: یعنی شوخی رکیک برای تفریح و شادی اما در سطحی محدود و خصوصی. مثل شوخیهای رکیکی که دو یا چند نفر پیشِ خودشان، و نه هر جا یا در هر جمعی، باهم میکنند.
ب- فُکاهه humour: یعنی شوخیِ ملایم، و نه رکیک، برای تفریح و شادی در سطحی نامحدود یا عمومی. مثل تمام شوخیهایی که در کتابها یا رسانهها منتشر میشود.
ج- هَجْوْ lampoon: یعنی مسخره کردنِ عیب ها و نقصهای واقعی یا خیالیِ دیگران، که از روی غرضهای شخصی صورت میگیرد.
د- طنز satire : یعنی مسخرهکردنِ عیبهای اشخاص و مناسبات غلطِ اجتماعی، اما نه فقط برای تفریح و شادی بلکه به منظورِ اصلاحِ آنها. خندهای که در طنز هست معمولاً خندۀ تلخی است.
پس می توان گفت هَزْلْ و فُکاهه و هَجْوْ فقط برای ایجادِ خنده و تفریح ساخته میشوند و اگر غرضی هم در آنها باشد غرضِ شخصی است. اما طنز، حتی، اگر گاهی غرضهای شخصیِ طنز نویس هم در کارش دخالت داشته باشد، هدفِ اصلیاش انساندوستی و دلسوزاندن به سرنوشتهای تلخِ انسانی در قالبِ خنده است. گذشته از این، طنز معمولاً کمبودها و زشتیهای واقعی را به تمسخر میگیرد نه خیالی را. مثلاً وقتی دزدیهای یک سیاستمدار دستمایۀ طنز می شود، این دزدیها معمولاً واقعیت دارد. یا دست کم تا حدی واقعیت دارد. اما عیبها و زشتیهایی که در آن سه تای قبلی موردِ تمسخر قرار میگیرند، معمولاً واقعی نیستند. مثل خصلتهای ناپسندی که در بعضی لطیفهها به مردمِ بعضی شهرهامان نسبت داده میشود. اما گاهی طنز به همۀ اینها اطلاق میشود. یعنی وقتی میگوییم طنز، منظورمان نه فقط ِخود طنز بلکه هر کدام از آن سهتای دیگر هم میتواند باشد.
تکنیکهای ایجاد این خندهها هم بسیار زیاد و گوناگون است. اما دوتای آن بسیار مشهور و رایج است. یکی خلقِ موقعیتهایی که منجر به اتفاقاتِ غیر منتظرهای میشود، یا حتی گاهی عکسِ آن چیزی اتفاق میافتد که انتظارش میرفت. طنزهایی را که با این تکنیک خلق میشوند طنزهای موقعیت میگویند. یکی دیگر هم همان است که گاهی مفهومی را با کلماتی بیان میکنیم که در ظاهر چیز دیگری میگوید، یا حتی عکسِ آن چیزی را میگوید که منظورِ ماست. اما همچنان که گفتم، گاهی به هَزْلْ و فُکاهه و هَجْوْ هم طنز گفته میشود. بنابراین، وقتی میگوییم طنزِ موقعیت، ممکن است منظورمان فقط خودِ طنز نباشد، بلکه هزل یا فُکاهه یا هَجْوی هم باشد که با تکنیکِ موقعیت خلق شده است.
و نکتۀ آخر این که از میانِ هزل و فکاهه و هجو و طنز، هزل معمولاً همیشه ساده و سطحی است، به طوری که هرکسی با هر اندازه هوش و سواد می تواند آن را درک کند. همچنان که این را در مورد لطیفههای امروزی از این نوع به راحتی میتوان دید. اما درکِ بسیاری از طنزها معمولاً کارِ هر کسی نیست، و هوش و سواد و حتی ذوقِ خاصی میخواهد. حتی گاهی بعضی هجوها و فُکاهه ها هم ممکن است این طور باشد. هفتهنامۀ معروفِ توفیق صفحهای داشت که در آن با افرادِ مشهور، از بازیگر و خواننده گرفته تا فوتبالیست و سیاستمدار و غیره، شوخی میکرد. شعار ِآن صفحه این بود: «قربانِ آدمِ متلکفهم». آن شعار به همین نکته اشاره می کرد.
مرکز مطالعات علمی و ادبی ایران (ایکوسالا):
@icosala