چرا باید فمینیست بود؟
✅مهدیه گلرو
تصور عموم درباره فمینیسم گرفتن حق مردان در زندگی روزمره است اما چنانچه در لغت نامه ها نیز آمده معنای ساده فمینیست وجود حقوق و فرصت های برابر برای زنان و مردان است.
من فکر می کنم زندگی کردن با یک زن فمینیست به مراتب راحت تر از حالتی عکس این است!
زن فمینیست به واسطه باور خود و توانایی هایش و اعتقاد به برابری و پرهیز از تصویر زن سنتی وابسته که همیشه نیاز به تکیه گاه دارد خود در زمانهای لازم نقش تکیه گاه را بر عهده می گیرد و همسرش جدای از وظیفه تاریخی و سنتی تکیه گاه بودن، امکان تجربه تکیه کردن و رها بودن را دارد.
زن فمینیست به دنبال برطرف کردن همه نیازهایش از طریق همسرش نیست و وی را موظف به مهیا کردن همه چیز نمی داند، چه خانه دار باشد چه شاغل با تقسیم صحیح و منطقی کار روزانه خود را در همه رنج ها و لذتهاشریک می کند، مادر فمینیست از کودکی نقش های سنتی خاله بازی و پلیس بازی را به فرزندانش دیکته نمی کند و فرزندان سالم و بدون عقده های جنسی تحویل جامعه می دهد، نگاه مردسالارانه از کودکی مردان را از گریه، ابراز عشق و بیان احساسات منع می کند و این موجب بروز مشکلات عظیم روحی در دوره بزرگسالی میشود چنانچه امروز شاهد آن هستیم.
تصور غلط جامعه امروز از فمیمیست بر این باور است که زنان برابری خواه تنها به دنبال منافع حاصل از عدالت جنسیتی هستند اما چنانچه دقیق شویم می بینیم درخواست شروط ضمن عقد همراه با چشم پوشی از مهریه خود نشانه محکمی است که زنان امروز به دنبال باز کردن زنجیرهای سنت از پای خود هستند و خوب می دانند اساس زنجیر در سکون است و نمی تواند چند حلقه آن را دوست داشت و نگه داشت. دنیای مردسالار نه تنها به زنان در طی سالیان سال آسیب زده بلکه مردان را نیز از هویت انسانی و علایق شخصی شان دور کرده است. امروز همه ما نیاز به بازگشت به برابری داریم تا اعتماد از دست رفته زنان و مردان نسبت به هم را بازسازی کنیم.
فمینیست هم همچون بسیاری از واژه ها به دلیل تعریف نادرست امروزه مهجور مانده است و ما زنان و مردان فمینیست باید باز تعریف آن را از بزرگترین وظایف خود بدانیم.
✅مهدیه گلرو
تصور عموم درباره فمینیسم گرفتن حق مردان در زندگی روزمره است اما چنانچه در لغت نامه ها نیز آمده معنای ساده فمینیست وجود حقوق و فرصت های برابر برای زنان و مردان است.
من فکر می کنم زندگی کردن با یک زن فمینیست به مراتب راحت تر از حالتی عکس این است!
زن فمینیست به واسطه باور خود و توانایی هایش و اعتقاد به برابری و پرهیز از تصویر زن سنتی وابسته که همیشه نیاز به تکیه گاه دارد خود در زمانهای لازم نقش تکیه گاه را بر عهده می گیرد و همسرش جدای از وظیفه تاریخی و سنتی تکیه گاه بودن، امکان تجربه تکیه کردن و رها بودن را دارد.
زن فمینیست به دنبال برطرف کردن همه نیازهایش از طریق همسرش نیست و وی را موظف به مهیا کردن همه چیز نمی داند، چه خانه دار باشد چه شاغل با تقسیم صحیح و منطقی کار روزانه خود را در همه رنج ها و لذتهاشریک می کند، مادر فمینیست از کودکی نقش های سنتی خاله بازی و پلیس بازی را به فرزندانش دیکته نمی کند و فرزندان سالم و بدون عقده های جنسی تحویل جامعه می دهد، نگاه مردسالارانه از کودکی مردان را از گریه، ابراز عشق و بیان احساسات منع می کند و این موجب بروز مشکلات عظیم روحی در دوره بزرگسالی میشود چنانچه امروز شاهد آن هستیم.
تصور غلط جامعه امروز از فمیمیست بر این باور است که زنان برابری خواه تنها به دنبال منافع حاصل از عدالت جنسیتی هستند اما چنانچه دقیق شویم می بینیم درخواست شروط ضمن عقد همراه با چشم پوشی از مهریه خود نشانه محکمی است که زنان امروز به دنبال باز کردن زنجیرهای سنت از پای خود هستند و خوب می دانند اساس زنجیر در سکون است و نمی تواند چند حلقه آن را دوست داشت و نگه داشت. دنیای مردسالار نه تنها به زنان در طی سالیان سال آسیب زده بلکه مردان را نیز از هویت انسانی و علایق شخصی شان دور کرده است. امروز همه ما نیاز به بازگشت به برابری داریم تا اعتماد از دست رفته زنان و مردان نسبت به هم را بازسازی کنیم.
فمینیست هم همچون بسیاری از واژه ها به دلیل تعریف نادرست امروزه مهجور مانده است و ما زنان و مردان فمینیست باید باز تعریف آن را از بزرگترین وظایف خود بدانیم.