کانون زنان ایرانی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


تماس با ادمين : @irwomenv

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


اپرا وینفری جایزه افتخاری سیسیل ب.دمیل گولدن گلوب را دریافت کرد و اولین زن سیاهپوستی شد که این جایزه را گرفت.وی طی سخنانی پس از دریافت جایزه گفت: می‌خواهم همه دخترانی که این لحظه را تماشا می‌کنند بدانند که روز جدیدی در راه است…روزی خواهد رسید که کسی نباید بگوید «من_هم_همینطور». https://t.me/irwomen Golden Global awards


@AxNegarBot dan repost
📍به بهانه زادروز #سیمون_دوبووآر، فمینیست فیلسوف و خالق کتاب #جنس_دوم

#زن‌بودن برای من چه معنایی داشته‌است؟

🔻تا چهل‌سال تمام وانمود می‌کردم که زن بودن تفاوتی ایجاد نمی‌کند. روشنفکر بودم و روشنفکر یعنی روشنفکر. من با روشنفکر شدن، هویت بزرگسالی خود را بر الگوی تعارض و مخالفتی عمدی قرار داده بودم. من به عنوان روشنفکر می‌توانستم احساس حاد زنانه #طرد شدگی‌ام را با پناه بردن به سنت فردگرایی افراطی، نه به عنوان یک زن که به عنوان یک فرد، مانع شوم.

🔻همان‌گونه که قبلا تن نداده بودم که به من برچسب «کودک» بزنند، حالا نیز خود را تنها یک #زن نمی‌دانستم. «من»، من بودم. وقتی بالاخره شروع به تحقیق کردم تا ببینم #زنانگی به واقع چه تاثیر متفاوتی در سرنوشت من داشته‌است، به یک‌باره همه چیز برایم روشن شد. این دنیای روشنفکری من، دنیایی مردانه بود!حتی کودکی من با اسطوره‌هایی گذشته بود که مردان ساخته بودند!

🔻این انقلاب شخصی من در یک جمله خلاصه می‌شود: «من که می‌خواستم درباره خودم حرف بزنم، به این نتیجه رسیدم که برای این کار نخست باید وضع زنان را به طور کلی توصیف کنم».
از این‌رو کتاب #جنس_دوم خلق شد، زمانیکه من چهل ساله بودم.

#جنس_دوم
#سیمون_دوبووار
@womenwatcher


کیت بلانشت، بازیگر استرالیایی به عنوان رییس داوران بخش رقابت بین‌المللی جشنواره فیلم کن ۲۰۱۸ انتخاب شد.
بلانشت از اولین زنان افشاگر فساد اخلاقی هالیوود بود.
https://t.me/irwomen


گری لوییس نماینده مقیم سازمان ملل آخرین دیدار رسمی خود در ایران را برگزار کرد.او در توییتر خود در این باره نوشت:
آخرین دیدار را با معاون رییس‌جمهور ایران، معصومه ابتکار داشتم. در پنج سال همکاری نزدیک با وی تلاش کردم از برنامه‌های ایران برای مواجهه با تغییرات محیط زیستی ناشی از دخالت بشر و ناشی از تغییرات اقلیمی پشتیبانی کنم.
https://t.me/irwomen


@attachbot dan repost
‍ ‍ ‍ 📍 #مرسدس_سوسا
«صدای بی صدایان»

🔻سوسا از مشهورترین خواننده های آرژانتینی است که اغلب ترانه هایش به رنج های #فرودستان جامعه اختصاص دارد. او را به عنوان رساترین صدای بومیان آمریکای جنوبی و روایتگر دردهای آنان می‌شناسند و از شاخص ترین عناصر جنبشی اجتماعی بومیان آمریکای جنوبی در قالب هنر به شمار می‌رود.
ترانه #Gracias_a_la_Vida
سپاس زندگی، مشهورترین ترانه اجرا شده توسط سوسا و سروده «ویولتا پارّرا» شیلیایی از نزدیکان #ویکتور_خارا است.

🔻اجرای این ترانه سرنوشت سوسا را دگرگون کرد. هنگامیکه در کنسرتی سال 1979 در آرژانتین، این ترانه را اجرا می‌کرد، ماموران حکومتی به سالن اجرای او یورش بردند و او را بازداشت کردند. پس از آن، انتشار آثار و فعالیت‌های هنریش در آرژانتین ممنوع شد و کمی بعد نیز از آرژانتین تبعید شد.

در ادامه فایل صوتی #سپاس_زندگی با اجرای #سوسا👇
@womenwatcher


كتابفروشي هاي محل عرضه كتاب افسوس براي نرگس هاي افغانستان

✅كتاب اكباتان:شهرك اكباتان، روبروي مگامال
✅انتشارات كوير:ميدان هفت تير، خ قائم مقام،
كوچه اول، پلاك ٢٠، طبقه اول ✅شهركتاب بوستان : مجتمع بوستان واقع در ميدان پونك
✅بوك لند:خیابان مقدس اردبیلی-میدان الف-مجتمع پالادیوم-طبقه سوم-فروشگاه بوک لند
✅شهر كتاب ابران زمين:بلوار ایران زمین،کنار فرهنگسرای ابن سینا(روبروی بیمارستان بهمن )
#عكس از:#مريم_طالشي
ضمن اينكه به صورت اينترنتي هم قابل سفارش است:فروشگاه اينترنتي شهركتاب انلاين
و
وب سايت آثار بوك
#ژيلا_بني_يعقوب
#افغانستان #افغانستاني #افغان
#afghanistan
#afghanistani


انتشارات کویر dan repost
🔍 #معرفی_كتاب

📕 «افسوس برای نرگس‌های افغانستان»
🔸 سفر به نیمروز، کابل، دره پنجشیر و هرات
🖋 #ژیلا_بنی_یعقوب
📚 (چاپ چهارم)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸

✅ یادداشت #محسن_رنانی دربارهٔ کتاب ✅

📝 چه کوچک است دنیای کسانی که مرزهای انسان بودنشان با همین مرزهای اعتباری از هم جدا می ‌شود. زبان، نژاد، جغرافیا، مذهب، رنگ و قبیله، اعتباریاتی هستند که هزاران سال است با خط کشی‌های غیر واقعی‌شان انسانیت را به بازی گرفته‌اند و ما چه کودن بوده ایم طی این قرن ها که به این خط کشی‌های کودکانه و مصنوعی تن داده ایم و کم کم آن را آنقدر جدی گرفته‌ایم که اصلا نمی دانیم که روزگاری نه چندان دور، هرات مهم‌ترین شهر خاوری ایران محسوب می‌شده است.

🔹 و اینک ژیلا به ولایت هرات رفته است. در این سفر، بنی یعقوب به جستجوی یوسف انسانیت ما رفته است که ۱۶۰ سال پیش در چاه بی‌کفایتی و فساد حاکمان ایران افتاد و ۳۵ سال است به بردگی و بیگاری‌‌اش گرفته‌ایم. به دیدار کودکانی که کودکان ما ‌بودند اگر ما اندکی هشیارانه‌تر زیسته بودیم، و مردمان ما بودند اگر ما اندکی مردمی‌تر حکومت کرده بودیم. و ژیلا در این سفرِ غربت، هم معنی نامش، به سان «شبنم صبحگاهی» است که شبانگاهان آرام و بی صدا بر روی خارها، برگ‌ها و گل‌های زندگی و زمانه خویش می‌‌نشیند و با نگارش تجربه خویش آنها را جاندار و ماندگار می‌کند. وقتی ژیلا از زبان معاون دانشگاه کابل از افزایش شدید نامه نگاریهای دانشگاهی در زمان طالبان می‌نویسد که بیشترشان درباره مراقبت از استاندارد ریش و سبیل استادان و دانشجویان بوده است برای ما تصویری آشنا می‌سازد. و وقتی از از زبان راننده کابلی، تهران مدرنی را توصیف می‌کند که آجر به آجرش، با ملاطی از بی‌وفایی و ناهمدلی‌های ما، به دست هموطنان افغان‌مان ساخته شده است، عرق شرم بر جبینِ دل ما می‌نشیند.

🔸کتاب ژیلا را که می‌خوانی نمی‌توانی اشک نریزی؛ نه فقط برای هموطنان افغان که در این سه دهه نگذاشتیم در ایران درس بخوانند و دانشگاه بروند؛ بلکه برای هموطنان شیرازی و مازندرانی که با مردان افغان ازدواج کرده‌اند و پس از سقوط طالبان به امید رهایی از تبعیض و در جست‌وجوی روزگاری بهتر و زندگی‌ای انسانی‌تر به افغانستان‌ رفته اند و اکنون به علت این که حکومت ما فرزندانشان را ایرانی نمی‌داند، اجازه نمی‌دهد این مادران به همراه کودکان خود به وطن خویش بیایند و خانواده خویش را ببینند. آی فلسطین کجایی که بر غربت ما بگریی؟ و عجیب این که این تناقض در کشوری است که بسیاری از مقامات و علمایش به سیادت عربی خویش می‌نازند و بواسطه این سیادت، قدر می‌بینند و بر صدر می‌نشینند؛ در حالی که این سیادت از «دختر» پیامبر (ص) به آنها منتقل شده است. آنگاه در چنین کشوری تو اگر دختر باشی و با مردی غیرایرانی ازدواج کنی، فرزندت هموطن تو نخواهد بود.


@KavirPublishingCo


کانون زنان ایرانی irwomen dan repost
برابری جنسیتی.pdf
1.0Mb
انون زنان ایرانی: فعالان حقوق زن در سال ۲۰۱۷ با تشکیل کمپین های مختلف تلاش کردند تا توجه جوامع را به مسائل زنان جلب کنند. فایل را باز کنید و بیشتر در این باره ببینید .https://t.me/irwomen @irwomenv


روایتی ناتمام در یک #تئاتر از زخم خوردگان هویت
✅نصف روز دخترم و نصف روز پسر
📌نوشته: مریم طالشي

روی زمین می‌خزد. صدای برخورد مشت را با گوشت تنش می‌شنوی. خرد می‌شود، می‌ریزد، بلند می‌شود، دوباره کتک می‌خورد. نگاه می‌کند؛ چشم‌های خیره، بغض. آخ از این بغض و آن نگاه. سامان، قصه خودش را بازی می‌کند. قصه آن راه‌های رفته و آن اشک‌های ریخته و آن همه بغض، گیر کرده در گلو؛سفت و خفه‌ کننده: «50 ساله‌ام اما فقط 9 سال زندگی کرده‌ام.»

#سامان_ارسطو را خیلی‌ها می‌شناسند، قبلاً فرزانه بود. ۴۰ سال با هیأت زنانه زندگی کرد و آنی نبود که دوست می‌داشت. روحش با جسمش مطابق نبود. آزار دید و به قول خودش زندگی نکرد تا وقت عبور؛ عبور از روزهای ملال‌انگیز خود نبودن.
سامان حالا قصه خودش و دیگرانی چون خودش را روی صحنه برده.

تئاتر #خودکار_بیکار ،گوشه‌ای از رنجیست که ترنس‌ها می‌کشند. هویت‌شان را می‌خواهند و این، خواسته زیادی نیست. برای آنها اما رسیدن به این خواسته، آنقدرها هم راحت نیست: «مُد شده که همه برن ترنس بشن.»، «نکنه تو هم ترنس شدی؟»، «ترنس بازی درنیار بابا!». این شوخی‌ها گاهی آنقدر دهان به دهان می‌چرخد که در محافل علمی و فرهنگی هم رسوخ پیدا می‌کند. 

مطلب کامل 👇
http://www.ion.ir/News/307798.html


شعری از #سعاد_الصباح

من هم می‌توانستم
مثل بسیاری از زنان
آینه‌بازی کنم
می‌توانستم قهوه‌ام را در گرمای تخت‌خوابم
جرعه‌جرعه بنوشم
و حرفهایم را پشت تلفن پی بگیرم
بی آنکه از روزها و ساعت‌ها
خبری داشته باشم 

می توانستم آرایش کنم
سرمه بکشم
دل‌ربایی کنم
و زیر آفتاب برنزه شوم
و روی امواج مثل پری دریایی برقصم
می‌توانستم خود را به شکل فیروزه و یاقوت درآورم
و مثل ملکه‌ها بخرامم

می‌توانستم
کاری نکنم
چیزی نخوانم و ننویسم
و تنها با نورها و لباس‌ها و سفرها سرگرم باشم
می‌توانستم
شورش نکنم
خشمگین نشوم
با فاجعه ها مخالفت نکنم
و در برابر رنج‌ها فریاد نزنم
می‌توانستم اشک را ببلعم
سرکوب شدن را ببلعم
و مثل همه‌ی زندانی‌ها با زندان کنار بیایم

من هم می‌توانستم
تمام سوالات تاریخ را نشنیده بگیرم!
و از عذاب وجدان فرار کنم
من می‌توانستم
آه همه‌ غمگینان را
فریاد همه‌ی سرکوب‌شدگان را
و انقلاب هزاران مرده را ندیده بگیرم

اما من به همه‌ی این قوانین سنتی زنانه پشت کردم...
و #راه_کلمات را برگزیدم

دکتر #سعاد_الصباح
متفکر و فمینیست جهان عرب

http://uupload.ir/files/qjqu_img_20171224_214850_727.jpg

@womenwatcher


https://t.me/irwomen
@irwomenv
جنبشهایي براي برابري جنسيتي در نقاط مختلف دنیا در سال ٢٠١٧شکل گرفته است كه توجه جوامع را به مسائل مهم در رابطه با زنان به خود جلب كرده است.


روزنامه فرانکفورتر آلگامینه آلمان، #سوسن_رشیدی، زن کرد و کوچ‌نشین ایرانی‌،قهرمان یازده دوره #کیک‌بوکسینگ ومربی کیک‌بوکسینگ آباده را به عنوان ورزشکار سال ۲۰۱۷معرفی کرد.
@FAZ_RheinMain


روایت شیفتگی و طردشدگی، جنون و خودکشی «آلاله»

✅مریم طالشی

✅کانون زنان ایرانی

از اتاق بیرون می‌آید. دور و بر را نگاه می‌کند. همه چیز مثل همیشه است انگار. شومینه روشن باعث تعجبش می‌شود. چه موقع شومینه روشن کردن است توی آبان؟! کامی و علی، با چشم‌های گشاد شده نگاهش می‌کنند. حالا که آبان نیست. الان توی بهمنیم. «آلاله» وا می‌رود. از آبان تا بهمن چطور گذشته؟ چرا این چند ماه را یادش نمی‌آید؟ چه اتفاقی افتاده؟ یادش می‌آید که روی کاناپه خوابیده بود. کامی بالای سرش آمد. با چاقو دست‌های کامی را زخمی کرد. همه جا پر از خون بود. خودش را توی حمام دید؛ غرق در خون. رگش را زده بود انگار. قرص هم خورده بود؛ زیاد. چیز دیگری یادش نمی‌آید. چند ماه از زندگی‌اش گم شده. دود شده و به هوا رفته. انگار بخشی از خاطراتت را بریده باشند. زخمی که باز مانده اما دردش را حس نمی‌کنی.

آلاله روبروی دوربین مستندساز نشسته و روایت می‌کند خودش را. مقابل کیک تولد چهل و پنج سالگی‌اش. تمام زندگی‌اش را در آینه‌ای می‌بیند انگار و آنچه دیده، بی کم و کاست برای بیننده تعریف می‌کند. وقایعی که از سر گذرانده؛ اعتیاد، طلاق، جنون، خودکشی.

«آلاله» می‌تواند هرکدام از ما باشد. یک زن معمولی که در یک خانواده معمولی بزرگ شده. تنها نکته تاریک دوران کودکی‌اش، طلاق پدر و مادر و ورود ناپدری به خانواده است که آن هم آنقدر شرایط بدی برای دختر به وجود نیاورده و آنطور که دوستانش می‌گویند، اتفاقاً رابطه مادر و ناپدر با دختر خوب بوده، گرچه خواهر کوچک را بیشتر دوست داشتند که کدام خانواده است که سوگلی نداشته باشد؟!ادامه مطلب را در لینک زیر ببینید: http://ir-women.com/15992


چرا باید فمینیست بود؟

✅مهدیه گلرو

تصور عموم درباره فمینیسم گرفتن حق مردان در زندگی روزمره است اما چنانچه در لغت نامه ها نیز آمده معنای ساده فمینیست وجود حقوق و فرصت های برابر برای زنان و مردان است.
من فکر می کنم زندگی کردن با یک زن فمینیست به مراتب راحت تر از حالتی عکس این است!
زن فمینیست به واسطه باور خود و توانایی هایش و اعتقاد به برابری و پرهیز از تصویر زن سنتی وابسته که همیشه نیاز به تکیه گاه دارد خود در زمانهای لازم نقش تکیه گاه را بر عهده می گیرد و همسرش جدای از وظیفه تاریخی و سنتی تکیه گاه بودن، امکان تجربه تکیه کردن و رها بودن را دارد.
زن فمینیست به دنبال برطرف کردن همه نیازهایش از طریق همسرش نیست و وی را موظف به مهیا کردن همه چیز نمی داند، چه خانه دار باشد چه شاغل با تقسیم صحیح و منطقی کار روزانه خود را در همه رنج ها و لذتهاشریک می کند، مادر فمینیست از کودکی نقش های سنتی خاله بازی و پلیس بازی را به فرزندانش دیکته نمی کند و فرزندان سالم و بدون عقده های جنسی تحویل جامعه می دهد، نگاه مردسالارانه از کودکی مردان را از گریه، ابراز عشق و بیان احساسات منع می کند و این موجب بروز مشکلات عظیم روحی در دوره بزرگسالی میشود چنانچه امروز شاهد آن هستیم.
تصور غلط جامعه امروز از فمیمیست بر این باور است که زنان برابری خواه تنها به دنبال منافع حاصل از عدالت جنسیتی هستند اما چنانچه دقیق شویم می بینیم درخواست شروط ضمن عقد همراه با چشم پوشی از مهریه خود نشانه محکمی است که زنان امروز به دنبال باز کردن زنجیرهای سنت از پای خود هستند و خوب می دانند اساس زنجیر در سکون است و نمی تواند چند حلقه آن را دوست داشت و نگه داشت. دنیای مردسالار نه تنها به زنان در طی سالیان سال آسیب زده بلکه مردان را نیز از هویت انسانی و علایق شخصی شان دور کرده است. امروز همه ما نیاز به بازگشت به برابری داریم تا اعتماد از دست رفته زنان و مردان نسبت به هم را بازسازی کنیم.
فمینیست هم همچون بسیاری از واژه ها به دلیل تعریف نادرست امروزه مهجور مانده است و ما زنان و مردان فمینیست باید باز تعریف آن را از بزرگترین وظایف خود بدانیم.


همکاری دختران ایران و افغان در روایت رنج روی صحنه تئاتر
✅ترانه بنی یعقوب
دختران سیاه پوش پرچم ایران را بالای سر می‌برند و تماشاگران کف می‌زنند. فعالان افغانستانی، بیشتر از بقیه هموطنان‌شان را تشویق می‌کنند. افغانستانی‌های مقیم ایران، نیمی از سالن را پر کرده‌اند، در دو شب اجرای خصوصی «ندبه» بیضایی به کارگردانی آناهیتا زینی‌وند ، تئاتری که صدای اعتراضی زنان است.
آنها در ایران متولد شده‌اند. می‌گویند تنها جایی که در آن احساس تبعیض نکرده‌اند، اینجا روی صحنه بوده. روی صحنه تئاتر ندبه پنجره‌ای برایشان گشوده شد؛ درکشوری که حالا کشور خودشان می‌دانند. بازیگران تجربه متفاوتی را از سر گذرانده‌اند و این روزها آرزویی ندارند جز اینکه تئاترشان مجوز اجرای عمومی بگیرد.
هنرنمایی دختران افغانستانی روی سن، همه را غافلگیر کرده، بویژه اینکه بزرگ‌ترین‌شان ۲۳ ساله است. همگی تازه کارند و نخستین تجربه جدی و حرفه‌ای زندگی‌شان را پشت سر می‌گذارند. همه ازخلاقیت، اعتماد به نفس و جسارت آناهیتا زینی‌وند در بهره‌گیری از استعدادها، بدون داشتن نگاه از بالا به پایین و کلیشه‌‌های حرفه‌ای سخن می‌گویند. اینکه انتخاب این دختران جوان با استعداد باعث شده اکنون مخاطبان افغانستانی و ایرانی یکدل و در کنار هم، از دردها و دغدغه‌های مشترک‌شان حرف بزنند.
آناهیتا زینی‌وند، کارگردان ندبه تجربه 10 سال کار با کودکان افغان را دارد و برای به صحنه بردن تئاتر ندبه، یک سال و نیم با دختران نوجوان افغان کار کرده تا در نهایت 5 دختر افغان در کنار بقیه گروه که ایرانی هستند روی صحنه هنرنمایی کنند: «من یک معلم هستم و کاری به قومیت، ملیت و نژاد آدم‌ها ندارم و چون در سازمان‌های اجتماعی (ان. جی. او) مرتبط با افغان ها فعال هستم، مخاطب اصلی من در کار، کودکان و نوجوانان افغانستانی‌ هستند. سیستم آموزشی معمولاً بچه‌های افغانستانی را قبول نمی‌کند و چون خیلی از آنها برای درس خواندن دچار مشکل هستند، گرایش بیشتری به سازمان‌های غیر دولتی دارند، هرچند با فرمان رهبری تا حد زیادی مشکل مدرسه‌شان حل شده و دوستان مهاجر توانسته‌اند به مدرسه بروند.»
هنوز تئاتر ندبه موفق به اخذ مجوز نشده و همه گروه نگرانند،آن طور که زینی‌وند می‌گوید همه نگرانی گروه سرخوردگی این دختران افغان است که ممکن است یگانه فرصت‌شان را برای دیده شدن از دست بدهند: «شکایت نامه‌مان را به خانه تئاتر بردیم ،اما هنوز جوابی به ما نداده‌اند؛ حتی نمی‌دانیم در مرحله گرفتن مجوز هستیم یا نه؟ کار در مرحله نظارت و ارزشیابی هنرهای نمایشی تالار وحدت است. در دو شب نمایش خصوصی قرار بود اعضای مرکز بیایند، کار را ببینند و مجوز صادر کنند ،اما هنوز هیچ خبری نیست. هفت بازیگر اصلی این نمایش جزو مستعدترین بچه‌هایی هستند که می‌شناسم و 5 نفرشان هم افغان هستند. من تلاش کردم تمام تجربیات سال های کارم را به این بچه‌ها انتقال بدهم. نمایش ندبه یک نمایش زنانه است، در هنگام کار با بچه‌ها به این نتیجه رسیدم که می‌توانیم باهم کار کنیم.»متن کامل را در لینک ببینید:http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/242941


کانون زنان ایرانی

فریده غائب

غروب جمعه است. تماشاچیان بیرون از سالن نمایش منتظر تماشای تئاتر “خودکار بیکار” کاری از سامان ارسطو هستند. اما پردهٔ اول نمایش همان بیرون سالن اجرا می‌شود. داستان زندگی یک ترنس‌سکشوال که زندگی واقعی خودِ سامان ارسطوست. زمانی فرزانه ارسطو بوده و چند سالی است با عمل جراحی به هویت دلخواهش یعنی سامان ارسطو بودن رسیده است. یک زن و یک مرد که نمادی از مسئولان هستند او را مدام سرزنش می‌کنند، کتک می‌زنند و به زور لباس زنانه تن‌اش می‌کنند. کسی فریادهایش را نمی‌شنود: “این جسم متعلق به من نیست”. کارگردان توانست با شروع خوب، زندگی دشوار یک ترنس‌سکشوال در ایران را به نمایش درآورد و تلخی‌های واقعیت زندگی ترنس‌ها را در پرده‌های بعدی نشان دهد. بعد از تماشای نمایش “خودکار بیکار” -که آذر و دی ماه در تماشاخانه پایتخت اجرا می‌شود- از سامان ارسطو وقت مصاحبه می‌گیرم و با رویی گشاده می‌پذیرد. https://t.me/iv?url=http://ir-women.com/15975&rhash=50424a7788ba63


روایت رنج و اعتراض ترنس‌سکشوال‌ها در خودکار بیکار
✅کانون زنان ایرانی ✅فریده غائب وقتی از ترنس‌سکشوال‌ها حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

از آدم‌ها حرف می‌زنیم. آدم‌هایی که نه در ایران بلکه در سراسر دنیا به نوعی شناخته شده نیستند. ترنس‌سکشوال‌ها کسانی هستند که جسم‌شان با روح، اندیشه و حرکاتشان و آن نقشی که جامعه از آن‌ها می‌خواهد در قالب آن بازی کنند کاملاً متفاوت است. یعنی فرزانهٔ ارسطویی که در جسم زنانه بود تمام کارها، افکارش و مدل حرف زدنش همه مخالف هویت جسمش بود. خب اصطلاحاً برچسب مردانه بهش می‌خورد اما علم می‌گوید ترنس‌سکشوال نه بیمار است و نه اختلال دارد. او با این جسم به دنیا آمده اما بدنش را دوست ندارد؛ جراحی می‌کند. اما ترنس‌جندرها این کار را نمی‌کنند؛ طیف وسیعی از ادرزها و دیگران و اقلیت‌های جنسی. اتفاقی که می‌افتد این است که ترنس‌سکشوال، جسمی که با آن به دنیا آمده را نمی‌پذیرد. چه چیزهایی را نمی‌پذیرد؟ اندیشه‌اش، فکرش، ذهنش، حرکاتش و… هیچ کدام این جسم را نمی‌پذیرد و در نتیجه تلاش می‌کند این جسمش را تغییر دهد. یعنی جسمش را به فکر و اندیشه‌اش نزدیک می‌کند. وقتی انسانی خلق می‌شود کالبدی دارد که عنوان زن یا مرد به آن چسبانده می‌شود. بعد از مدتی می‌بینیم که این کالبد زنانه است ولی تمام کارهایش مردانه است. پس ترنس‌سکشوال است.امتن کامل را در لینک زیر ببینید: http://ir-women.com/15975


دیروز یازده دسامبر، روز جهانی کوهستان بود. اکرم حقانی و مهشيد جان‌محمدی امسال به این روز نرسیدند تا روز کوهستان را جشن بگیرند و کوهنوردی بکنند.
اين كوهنوردان مشهدى این هفته هنگام صعود به ارتفاعات اشترانکوه در بهمن گرفتار و کشته شدند.
#worldmountainday #InternationalMountainDay




امروز روز آخر کمپین شانزده روزه مبارزه با خشونت علیه زنان و خشونت‌های جنسیتی است.
زنان و دختران اتیکت قیمت ندارند.
زنان و دختران نباید مورد بهره‌کشی جنسی قرار بگیرند.
#نه_به_خشونت_علیه_زنان #16روز
http://unwo.men/iWhz30h2F0h #orangetheworld

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

598

obunachilar
Kanal statistikasi