روایت شیفتگی و طردشدگی، جنون و خودکشی «آلاله»
✅مریم طالشی
✅کانون زنان ایرانی
از اتاق بیرون میآید. دور و بر را نگاه میکند. همه چیز مثل همیشه است انگار. شومینه روشن باعث تعجبش میشود. چه موقع شومینه روشن کردن است توی آبان؟! کامی و علی، با چشمهای گشاد شده نگاهش میکنند. حالا که آبان نیست. الان توی بهمنیم. «آلاله» وا میرود. از آبان تا بهمن چطور گذشته؟ چرا این چند ماه را یادش نمیآید؟ چه اتفاقی افتاده؟ یادش میآید که روی کاناپه خوابیده بود. کامی بالای سرش آمد. با چاقو دستهای کامی را زخمی کرد. همه جا پر از خون بود. خودش را توی حمام دید؛ غرق در خون. رگش را زده بود انگار. قرص هم خورده بود؛ زیاد. چیز دیگری یادش نمیآید. چند ماه از زندگیاش گم شده. دود شده و به هوا رفته. انگار بخشی از خاطراتت را بریده باشند. زخمی که باز مانده اما دردش را حس نمیکنی.
آلاله روبروی دوربین مستندساز نشسته و روایت میکند خودش را. مقابل کیک تولد چهل و پنج سالگیاش. تمام زندگیاش را در آینهای میبیند انگار و آنچه دیده، بی کم و کاست برای بیننده تعریف میکند. وقایعی که از سر گذرانده؛ اعتیاد، طلاق، جنون، خودکشی.
«آلاله» میتواند هرکدام از ما باشد. یک زن معمولی که در یک خانواده معمولی بزرگ شده. تنها نکته تاریک دوران کودکیاش، طلاق پدر و مادر و ورود ناپدری به خانواده است که آن هم آنقدر شرایط بدی برای دختر به وجود نیاورده و آنطور که دوستانش میگویند، اتفاقاً رابطه مادر و ناپدر با دختر خوب بوده، گرچه خواهر کوچک را بیشتر دوست داشتند که کدام خانواده است که سوگلی نداشته باشد؟!ادامه مطلب را در لینک زیر ببینید: http://ir-women.com/15992
✅مریم طالشی
✅کانون زنان ایرانی
از اتاق بیرون میآید. دور و بر را نگاه میکند. همه چیز مثل همیشه است انگار. شومینه روشن باعث تعجبش میشود. چه موقع شومینه روشن کردن است توی آبان؟! کامی و علی، با چشمهای گشاد شده نگاهش میکنند. حالا که آبان نیست. الان توی بهمنیم. «آلاله» وا میرود. از آبان تا بهمن چطور گذشته؟ چرا این چند ماه را یادش نمیآید؟ چه اتفاقی افتاده؟ یادش میآید که روی کاناپه خوابیده بود. کامی بالای سرش آمد. با چاقو دستهای کامی را زخمی کرد. همه جا پر از خون بود. خودش را توی حمام دید؛ غرق در خون. رگش را زده بود انگار. قرص هم خورده بود؛ زیاد. چیز دیگری یادش نمیآید. چند ماه از زندگیاش گم شده. دود شده و به هوا رفته. انگار بخشی از خاطراتت را بریده باشند. زخمی که باز مانده اما دردش را حس نمیکنی.
آلاله روبروی دوربین مستندساز نشسته و روایت میکند خودش را. مقابل کیک تولد چهل و پنج سالگیاش. تمام زندگیاش را در آینهای میبیند انگار و آنچه دیده، بی کم و کاست برای بیننده تعریف میکند. وقایعی که از سر گذرانده؛ اعتیاد، طلاق، جنون، خودکشی.
«آلاله» میتواند هرکدام از ما باشد. یک زن معمولی که در یک خانواده معمولی بزرگ شده. تنها نکته تاریک دوران کودکیاش، طلاق پدر و مادر و ورود ناپدری به خانواده است که آن هم آنقدر شرایط بدی برای دختر به وجود نیاورده و آنطور که دوستانش میگویند، اتفاقاً رابطه مادر و ناپدر با دختر خوب بوده، گرچه خواهر کوچک را بیشتر دوست داشتند که کدام خانواده است که سوگلی نداشته باشد؟!ادامه مطلب را در لینک زیر ببینید: http://ir-women.com/15992