✔️ هنر فلسفه ورزی
🔹1- فلسفه و فسلفیدن در اذهان عمومی سرشتی اسطوره ای دارد؛ کاری سخت و شاق، و در عین حال بیحاصل.از این رو، هر سخن مبهم و کم ارتباط با عالم واقع با برچسب فلسفه بافی طرد می شود.اما، برخلاف این تصور، فلسفیدن می تواند هم روشی برای اندیشیدن به امور نظری؛ و هم دارای کاربرد عملی باشد. در این نوشتار کوتاه، قصد دارم عناصر اساسی سازنده روش تحلیل فلسفی را به اختصار توضیح دهم و سپس نشان دهم که چگونه حتی می توان در زندگی روزمره این روش را بکار برد.
🔹2- اگر بخواهیم عناصر اساسی روش تحلیل فلسفی را احصاء کنیم، می توان به 4 مولفه اصلی اشاره کرد. تعهد به این چهار فضیلت فکری مشخصه فلسفیدن است: 1) تعهد به کاربست عقل در فهم زندگی 2) پرسش گری 3) همپرسه 4) جستجوی بنیادها.
🔹3- اولین فضیلت ، تعهد به کاربست عقل در زندگی روزمره است. فیلسوفان در مواجه با حیات اجتماعی، مشتاق فراتر رفتن از باورهای جاافتاده درباره حقیقت امور هستند. این اشتیاق به نفی باورهای مشهور، بدون کاربست خرد ممکن نیست. به تعبیر کانت در کتاب « روشنفگری چیست؟» ، روشنگری خروج عقل است از صغارت؛ زمانی که فرد اراده لازم برای فهم عالم بر مبنای عقل مستقل را می یابد، گام در مسیر روشن اندیشی یا تفکر فلسفی می گذارد.
🔹4- تعهد ما به کاربرد عقل در زندگی نظری و عملی، تنها با طرح "پرسش" و ایجاد روحیه "پرسشگری" ظهور می یابد.فیلسوفان پرسشگر هستند و بیش از آنکه با پاسخ هایشان شناخته شوند، با پرسش های بدیعی که طرح کرده اند، در تاریخ فلسفه ماندگار شده اند.پرسشگری صرفا" به معنای نقد باورها نیست، بلکه بدان معناست که ما از پذیرش پاسخ ها و باورهای دم دستی گریزان هستیم.هر میزان که گریز ما از پذیرش این باورها بیشتر باشد، علاقه ما به پرسشگری، سنجش انتقادی باورها و جستجو برای یافتن پاسخ های بهتر بیشتر است.
🔹5- فلسفه با همپرسه آغاز شده است؛ همپرسه یا گفتگو با دیگری بدان معناست، که پاسخ های فلسفی نمی تواند، خصلتی شخصی داشته باشد.سقراط که مبدع همپرسه یا روشی گفتگویی در فلسفیدن است، از طریق گفتگو با دیگران راه رسیدن به حقیقت را می گشود.بدون چنین گفتگویی، گفتار فلسفی نمی تواند، مدعی نمایندگی حقیقت گردد. پرتوهای حقیقت همیشه از مرزهای ذهنیت شخصی افراد فراتر می رود، و همچون نوری در تاریکی همه را به سوی خود فرا می خواند.
🔹6- عنصر پایانی فلسفه ورزی، بنیان گرائیست. فیلسوف در جستجو باورهای بهتر هیچ محدودیتی را برای خود تصور نمی کند. از این رو، فیلسوف اشتهائی سیری ناپذیر برای یافتن دلائل عمیق برای اعتبار باورهای خود دارد؛ هر میزان که بنیان نگری بیشتر، صلابت اندیشه فیلسوف هم بیشتر است و از قدرت بالاتری برای واسازی انگاره های متعارف برخوردار است. شرط حرکت به سوی بنیادها، قانع نشدن به پاسخ ها، و به پرسش کشیدن پاسخ هایست که در نقطه آغاز حرکت فلسفی ظاهر می گردند.
🔹7- برای کاربست روش فلسفی در زندگی روزمره کافیست، اندکی پرسشگر باشیم و گفتگو با دیگران را برای یافتن پاسخ های معتبر نادیده نگیریم. یکی از تکنیک های کاربست این روش، فن « 5 چرا» است. در این تکنیک، شما زمانی که در زندگی روزمره خود با مشکلی مواجه می شوید، باید از خودتان بپرسید: «چرا این مساله یا مشکل پدیدار شده است؟» . اما، فرق شما با افراد دیگر این خواهد بود که پس از رسیدن به این پاسخ، به جواب بدست آمده قانع نمی شوید و مجدا" در برابر پاسخ یک "چرای " دیگر می نهید: « چرا این عامل خود پدیدار شده است؟ / این علت، خود "معلول" کدام علت بنیادی تر است؟». این فرآیند باید تا 5 بار تکرار شود، تا شما به علل عمیق یک بحران یا خطا و اشتباه پی ببرید. این روشی است که در شرکت "تویوتا" به اقتباس از تفکر فلسفی برای رفع عیوب خطوط تولید به کارگرانشان می آموزند. شما هم می توانید، روش فلسفی را در زندگی خود بکار گیرید، اگر تعهد جدی به نپذیرفتن جواب های "سرسری" به "پرسش ها" را کنار بگذارید و در جستجوی دلائل بنیادین مشکلات باشید.
#فلسفه
@kazemizamharir
🔹1- فلسفه و فسلفیدن در اذهان عمومی سرشتی اسطوره ای دارد؛ کاری سخت و شاق، و در عین حال بیحاصل.از این رو، هر سخن مبهم و کم ارتباط با عالم واقع با برچسب فلسفه بافی طرد می شود.اما، برخلاف این تصور، فلسفیدن می تواند هم روشی برای اندیشیدن به امور نظری؛ و هم دارای کاربرد عملی باشد. در این نوشتار کوتاه، قصد دارم عناصر اساسی سازنده روش تحلیل فلسفی را به اختصار توضیح دهم و سپس نشان دهم که چگونه حتی می توان در زندگی روزمره این روش را بکار برد.
🔹2- اگر بخواهیم عناصر اساسی روش تحلیل فلسفی را احصاء کنیم، می توان به 4 مولفه اصلی اشاره کرد. تعهد به این چهار فضیلت فکری مشخصه فلسفیدن است: 1) تعهد به کاربست عقل در فهم زندگی 2) پرسش گری 3) همپرسه 4) جستجوی بنیادها.
🔹3- اولین فضیلت ، تعهد به کاربست عقل در زندگی روزمره است. فیلسوفان در مواجه با حیات اجتماعی، مشتاق فراتر رفتن از باورهای جاافتاده درباره حقیقت امور هستند. این اشتیاق به نفی باورهای مشهور، بدون کاربست خرد ممکن نیست. به تعبیر کانت در کتاب « روشنفگری چیست؟» ، روشنگری خروج عقل است از صغارت؛ زمانی که فرد اراده لازم برای فهم عالم بر مبنای عقل مستقل را می یابد، گام در مسیر روشن اندیشی یا تفکر فلسفی می گذارد.
🔹4- تعهد ما به کاربرد عقل در زندگی نظری و عملی، تنها با طرح "پرسش" و ایجاد روحیه "پرسشگری" ظهور می یابد.فیلسوفان پرسشگر هستند و بیش از آنکه با پاسخ هایشان شناخته شوند، با پرسش های بدیعی که طرح کرده اند، در تاریخ فلسفه ماندگار شده اند.پرسشگری صرفا" به معنای نقد باورها نیست، بلکه بدان معناست که ما از پذیرش پاسخ ها و باورهای دم دستی گریزان هستیم.هر میزان که گریز ما از پذیرش این باورها بیشتر باشد، علاقه ما به پرسشگری، سنجش انتقادی باورها و جستجو برای یافتن پاسخ های بهتر بیشتر است.
🔹5- فلسفه با همپرسه آغاز شده است؛ همپرسه یا گفتگو با دیگری بدان معناست، که پاسخ های فلسفی نمی تواند، خصلتی شخصی داشته باشد.سقراط که مبدع همپرسه یا روشی گفتگویی در فلسفیدن است، از طریق گفتگو با دیگران راه رسیدن به حقیقت را می گشود.بدون چنین گفتگویی، گفتار فلسفی نمی تواند، مدعی نمایندگی حقیقت گردد. پرتوهای حقیقت همیشه از مرزهای ذهنیت شخصی افراد فراتر می رود، و همچون نوری در تاریکی همه را به سوی خود فرا می خواند.
🔹6- عنصر پایانی فلسفه ورزی، بنیان گرائیست. فیلسوف در جستجو باورهای بهتر هیچ محدودیتی را برای خود تصور نمی کند. از این رو، فیلسوف اشتهائی سیری ناپذیر برای یافتن دلائل عمیق برای اعتبار باورهای خود دارد؛ هر میزان که بنیان نگری بیشتر، صلابت اندیشه فیلسوف هم بیشتر است و از قدرت بالاتری برای واسازی انگاره های متعارف برخوردار است. شرط حرکت به سوی بنیادها، قانع نشدن به پاسخ ها، و به پرسش کشیدن پاسخ هایست که در نقطه آغاز حرکت فلسفی ظاهر می گردند.
🔹7- برای کاربست روش فلسفی در زندگی روزمره کافیست، اندکی پرسشگر باشیم و گفتگو با دیگران را برای یافتن پاسخ های معتبر نادیده نگیریم. یکی از تکنیک های کاربست این روش، فن « 5 چرا» است. در این تکنیک، شما زمانی که در زندگی روزمره خود با مشکلی مواجه می شوید، باید از خودتان بپرسید: «چرا این مساله یا مشکل پدیدار شده است؟» . اما، فرق شما با افراد دیگر این خواهد بود که پس از رسیدن به این پاسخ، به جواب بدست آمده قانع نمی شوید و مجدا" در برابر پاسخ یک "چرای " دیگر می نهید: « چرا این عامل خود پدیدار شده است؟ / این علت، خود "معلول" کدام علت بنیادی تر است؟». این فرآیند باید تا 5 بار تکرار شود، تا شما به علل عمیق یک بحران یا خطا و اشتباه پی ببرید. این روشی است که در شرکت "تویوتا" به اقتباس از تفکر فلسفی برای رفع عیوب خطوط تولید به کارگرانشان می آموزند. شما هم می توانید، روش فلسفی را در زندگی خود بکار گیرید، اگر تعهد جدی به نپذیرفتن جواب های "سرسری" به "پرسش ها" را کنار بگذارید و در جستجوی دلائل بنیادین مشکلات باشید.
#فلسفه
@kazemizamharir