궁작


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


궁작 (گونجاگ)
به معنای طاووس 🦚

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


سر بریده پادشاه شکست خورده عیلام رو از دروازه آویزان میکنن تا زمانی که بپوسه
و یکی از سرداران عیلامی رو زنده زنده پوست میکنن و بعد سرش رو میبُرن.
و برادر این سرداره رو گردن میزنن و بدنش رو تکه تکه میکنن و هر تکه رو به عنوان یادگار پیروزی به گوشه ای از کشور میفرستند.


این حمله به عیلام از زبان خود پادشاهه هست که روی کتیبه ها نوشته شده:
#تاریخ_جهان


یکی از پسرانش که در قتلش دست نداشته، تمام برادر هاش رو میکشه و به پادشاهی میرسه و به مصر لشکر کشی میکنه و کل مصر رو با اون همه عظمتش تصاحب میکنه و اونقدر ثروت و غنیمت همراه خودش از ممفیس به نینوا میبره که همه حیرت میکنند ولی شاه مهربان و عادلی بوده و به بابلی های بازمانده کمک میکنه و همچنین به عیلامی هایی که دچار قحطی شدن.
تا اینکه پسرش به سلطنت میرسه و اون حمله میکنه به عیلام.


یه پادشاهی بوده از آشور که حدود نود شهر و هشتصد و بیست دهکده رو ویران میکنه و هفت هزار اسب، هشتاد هزار گاو، هشتصد هزار گوسفند و دویست هزار اسیر رو به غنیمت میگیره.
و وقتی بابلی ها میگن که استقلال میخوان، حمله میکنه به بابل، دیوار ها رو خراب میکنه و کل شهر رو به آتش میکشه و تقریبا تمام مردم بابل رو میکشه، زن و مرد و کودک و ... و به حدی بوده که جسد مردگان توی کوچه ها راه رفت آمد رو بسته بودند.
تمام معابد رو غارت میکنه و ویرانشون میکنه و حتی یک سکه هم در کل شهر باقی نمیذاره و کل ثروت بابل رو به آشور میبره.
در آخر بعد از تمام این قتل عام ها و پیروزی ها، هنگامی که در معبد در حال عبادت بوده، پسرانش بر علیهش توطئه میکنند و میکشنش.

#تاریخ_جهان


سه صفحه از فصل آشور رو خوندم و چهار پنج تا قتل عام و تاراج شهر ها و ... توش نوشته بود.




اینقدری که زرا توی چنلش اسپویلرای مختلف میذاره؛ چنل های اسپویلر، اسپویل نمیذارن.


اینجور میشه که تموز، پسر یکی از خدایان زیر سایه ی درختی خوابیده بوده
و عشتر میره و عاشقش میشه و میخواسته باهاش ازدواج کنه، اما تموز بر اثر حمله ی گراز وحشی میمیره و عشتر میخواد بره به سرزمین مردگان تا اون رو برگردونه‌.
اما فرمانروای سرزمین مردگان خواهر حسود عشتر بوده به اسم ارشکیگال، و وقتی میرسه به دروازه های جهان مردگان، ارشکیگال میگه خب بذارید بیاد تو، ولی هنگام عبور از دروازه ها طبق رسم باید تمام لباس ها و زیور آلات خودش رو در بیاره و برهنه وارد جهان مردگان میشه.
و وقتی ارشکیگال اون رو میبینه که وارد شده به قاصدش دستور میده که عشتر رو بگیره و در کاخ زندانیش کنه و شصت بیماری رو به جانش بندازه.
و وقتی این کار رو میکنن و عشتر رو در بند میکشن تمام باروری چه محصولات چه جانداران از بین میره و همه جا خشک میشه و جمعیت زمین کم میشه و خدایان فرمان میدن که ارشکیگال باید عشتر رو آزاد کنه و ارشکیگال هم فرمانشون رو انجام میده
اما عشتر میگه من بیرون نمیرم مگر اینکه تموز رو با خودم ببرم.
و اینطور میشه که عشتر و تموز دوباره به زمین برمیگردن و دوباره گیاهان میرویند و اینها.

#تاریخ_جهان


یه خدای دیگه داشتن به اسم عشتر
این به تنهایی تمام قدرت های آفرودایته و دمیتر و هرا رو داشته و یه داستان داره که شباهت داره به داستان دمیتر و پرسفونه


بذارید خدایانشون رو بگم
یه خدا داشتند که نامش همون خائوس بوده، و همه چیز ازش پدید میاد بعد خدایان متعدد هم ازش به وجود میان ولی خائوس حسادت میکنه و میخواسته همه خدایان دیگه رو نابود کنه تا فقط خودش سلطنت کنه.
اما مردوک که خدای خورشیدشون بوده گویا، میاد و خائوس رو از وسط نصف میکنه، و با نصفش آسمون رو میسازه و با نصفه دیگرش زمین رو.
بعد هم از گل رس انسان ها رو خلق میکنه و اینها


#یه_دوست_پسرم_نداریم بابلی باشه.


پسران جوان گیسوان خود را پیچ و تاب میدادند و رنگ میکردند؛ به خود عطر میزدند و به گونه ها غازه می‌مالیدند و با گردنبند و بازوبند و گوشوار خود را می آراستند.


اگر زن به امور خانه داری نمیرسیده، به کودکان اهمیت نمیداده و پی خوشگذرونی بوده، غرقش میکردن.


هرودوت نوشته که: بابلیان هنگام محاصره، زنان خود را خفه میکنند تا در آذوقه صرفه جویی شود.


اگر میخواستن طلاق بگیرن باید جهیزیه زن رو کامل بهش برگردونن.

اگر زن میخواست از شوهرش طلاق بگیره و دلیل درستی داشت میتونسته جهیزیه و تمام ثروتی که بعد از ازدواج به دست اوورده رو جمع کنه و ببره

اگر مردی برای جنگ یا کار مدت خیلی طولانی ای دور از زنش بود بدون اینکه چیزی بذاره که زنش بتونه باهاش خرج زندگیش رو بده، زن میتونسته آزادانه با یه کرد دیگه وارد رابطه بشه تاوقتی شوهرش برگرده.


رابطه زن و مرد قبل از ازدواج کاملا عادی بوده و راحت میتونستن با هم بچرخن و بخوابن و ... و هیچکس هم کارشون نداشته
ولی بعد از ازدواج اگر زنی خیانت میکرده، زن و مردی که باهاش خیانت کرده رو غرق میکردن
ولی اگر دل شوهر به رحم میومد زن رو نیمه عریان توی خیابون ول میکردن


یه مراسم داشتن که برای تمام زنان واجب بوده و اونم این بوده که زنان باکره میرفتن توی معبد الهه عشقشون مینشستن و تاجی از ریسمان روی سرشون میذاشتن
و هی مرد ها میرفتن توی معبد، و زن ها رو از نظر میگذروندن و از هر کدوم خوششون میومده یه تیکه نقره مینداختن توی دامنش
و زن حق مخالفت با مرد یا رد کردن نقره رو نداشته و باید باهاش پا میشده و میرفته بیرون معبد و با اون مرد همبستر میشده و بعد هم ول میکرده و میرفته خونشون
همخوابگی با بیگانگان.
و هر گاه یه زن میره داخل معبد میشینه دیگه حق خارج شدن ازش رو نداره مگر همراه یه مرد به خاطر همین زنان زیبارو سریع میومدن بیرون ولی اونهایی که زشت بودن یا اندام منلسبی نداشتن ممکن بوده که سه یا چهار سال توی معبد بمونن تا بالاخره یکی انتخابشون کنه.

#تاریخ_جهان


در تاریخ کمتر شهری بوده که در حد بابل غرق در فحشا و فساد باشه.


از 1:16 تا پایان کوروس



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

20

obunachilar
Kanal statistikasi