@AxNegarBot dan repost
#part211وانشات
🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞
مهلا با خستگی در آغوش آریا نفس نفس میزد آریا بوسه ای به پیشانی مهلا زد و زمزمه کرد- خیلی میخوامت خانومم
مهلا با چشم هایی که ستاره باران شده بود لب زد-منم خیلی دوستت دارم
دستانش را بالا اورد و دستی به ته ریش آریا کشید و بوسه ای به چانه اش زد که آریا جوابش را با بوسه ی کوتاه که بر لبانش زد،داد.
لباس زیری که کنار بالشت افتاده بود را به پا کرد و پیراهن آریا را تن،پیراهن سفید زیبایی که به تن مهلا زیباتر شده بود آریا روی تخت دراز کشیده بود و خیره ی کارهای مهلا بود با دیدنه مهلا در پیراهنش که برای اندام ظریف و زیبایش زیادی گشاد بود دلش ضعف رفت بلند شد و به سمت مهلا خیز برداشت و لب های سرخ مهلا را شکار کرد و با ولع مشغول لب هایش شد مهلا که میخواست او را از خود جدا کند
آریا مماس لب های مهلا لب زد بازم میخوام خانومم🚫🚫💦💦💦❌🔞🔞🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAElzy3XsI0SnTKs5DQ
@ghanone_eshgh
🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞
مهلا با خستگی در آغوش آریا نفس نفس میزد آریا بوسه ای به پیشانی مهلا زد و زمزمه کرد- خیلی میخوامت خانومم
مهلا با چشم هایی که ستاره باران شده بود لب زد-منم خیلی دوستت دارم
دستانش را بالا اورد و دستی به ته ریش آریا کشید و بوسه ای به چانه اش زد که آریا جوابش را با بوسه ی کوتاه که بر لبانش زد،داد.
لباس زیری که کنار بالشت افتاده بود را به پا کرد و پیراهن آریا را تن،پیراهن سفید زیبایی که به تن مهلا زیباتر شده بود آریا روی تخت دراز کشیده بود و خیره ی کارهای مهلا بود با دیدنه مهلا در پیراهنش که برای اندام ظریف و زیبایش زیادی گشاد بود دلش ضعف رفت بلند شد و به سمت مهلا خیز برداشت و لب های سرخ مهلا را شکار کرد و با ولع مشغول لب هایش شد مهلا که میخواست او را از خود جدا کند
آریا مماس لب های مهلا لب زد بازم میخوام خانومم🚫🚫💦💦💦❌🔞🔞🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAElzy3XsI0SnTKs5DQ
@ghanone_eshgh