Bnr YouAndI dan repost
---------------------------
«میدونی لیام،من احساس میکنم پایان قصهء تو و من همیشه خوش باشه»
لیام لبخندی زد. دستش رو توی موهای مشکیهء مردش فرو برد.
«زین!این یعنی قصهء ما هیچ پایانی نداره!»
حالا هردو لبخند میزدن.
اونها پیش هم بودن...تا ابد
و هیچکس نمیتونست آنهارو از هم جدا کنه!
حتی خدایان توی آسمون🧚🏻♂🧡
---------------------------
بهترین و متفاوت ترین فنفیک از شیپ #گی محبوب #زیاممین | #ZiamMayne
https://t.me/joinchat/AAAAAFKB_CvKxHeGbKNL4w
«میدونی لیام،من احساس میکنم پایان قصهء تو و من همیشه خوش باشه»
لیام لبخندی زد. دستش رو توی موهای مشکیهء مردش فرو برد.
«زین!این یعنی قصهء ما هیچ پایانی نداره!»
حالا هردو لبخند میزدن.
اونها پیش هم بودن...تا ابد
و هیچکس نمیتونست آنهارو از هم جدا کنه!
حتی خدایان توی آسمون🧚🏻♂🧡
---------------------------
بهترین و متفاوت ترین فنفیک از شیپ #گی محبوب #زیاممین | #ZiamMayne
https://t.me/joinchat/AAAAAFKB_CvKxHeGbKNL4w