ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی) dan repost
⚜ (شیعه ؛ از تولد تا تطور) - قسمت دوم
🔸اینکه پیروان یک دین ، مذهب و آئین ، هزاره ها بعد ، برای بزرگانشان فضایل بیشماری بسازند و آنرا همچون حقیقت مطلق بپندارند و بدان معتقد باشند امر غریبی نیست. این نکته را میتوان در اغلب موارد مشاهده کرد. نکته شگفت انگیز این است که در مذهب تشیع ، این مسئله بشکل بسیار برجسته ای وجود دارد. تاریخ شیعه نیز مملو است از این فضایل ساخته شده برای بزرگان این مذهب که غیر واقعی بودن آن را میتوان براحتی و با اندک تاملی دریافت. این فضایل عجیب و غریب که به ساحت اعجاز نیز راه یافته ، نه تنها از سوی شیعیان برای علی بن ابیطالب ساخته و پرداخته شد ، بلکه برای برخی از فرزندان او نیز که به مقام امامت مذهب نیز رسیده اند درنظر گرفته و حتی عده ای از علمای این آئین نیز مزین به داشتن معجزه و اعجاز شدند، حال آنکه در آیات متعددی از همان قرآن ، پیامبر اسلام خود را فاقد معجزه دانسته و در برابر خواست مشرکین مکه از آوردن اعجاز استنکاف نموده است. این بدان معنا نیست که در بین اهل سنت مسئله اعجاز و خرافات حول محور همان پیامبر وجود ندارد ، یا کمتر خرافی است ، بلکه منظور و مقصود این است که در شیعه ، حول شخصیت یکی از صحابه و تعداد معدودی از فرزندان او و علمای پیرو او تا چه اندازه اعتقاد به اعجاز آسان رسوخ کرده و پذیرفته شده است. این نکته از آنرو مهم و ضروری است که بدانیم « اصولا چنین داستانهایی که سر از اعجاز و اوامر خارق عادت درمیآورد بدنبال برکشیدن مقبولیت و مشروعیت اشخاصی است که احتمالا پذیرش ، مقبولیت و مشروعیت آنان برای امری در بین مردم با دشواری روبرو بوده است.» ذکر دو مثال خالی از فایده نیست.
🔹اولین مثال بارز اعجاز سازی زمانی بوده است که عده ای خود را پیامبر نامیدند. پیامبران افرادی از قوم بودند که سالها در میان مردم زندگی کرده بودند. پدر و مادر و اجداد و نیاکانشان مشخص بوده اند. از کودکی و نوجوانی و جوانی آنان اطلاعی وجود داشت. ناگهان این افراد مدعی نمایندگی خالق جهان شدند و قوم خود را بسوی یک دستور و آئین دعوت نمودند. قطعاً پذیرش این امر حتی برای نزدیکترین افراد به این اشخاص نیز با دشواری روبرو بوده است. زیرا آنها نمےتوانستند درک کنند که چگونه شخصی آمده و در یک روز دیگر مدعی نمایندگی خدا مےشود. لذا از او طلب نشانه ای برای اثبات ادعایش را مینمودند. از اینرو بهترین نوع پاسخ ، کاری بود که دیگران قادر به انجامش نباشند تا نشان دهنده اعطای قدرتی فرا بشری از سوی خالقی باشد که قدرتش نیز فرا بشری بوده و اندکی از این نشانه را برای تنبه مردم ، به نماینده اش اعطا کرده است. ( در اینجا قصد بررسی مقوله اعجاز ، وجود حقیقی پیامبران و داستانهای زندگی آنان را ندارم. قصدم فرض گرفتن این عوامل از منظر یک انسان دین باور است)
پس مےبینیم کارکرد اعجاز در اینجا برای مشروعیت و مقبولیت پیامبرانی است که تا روز قبل از ادعای پیامبری ، کسی آنان را دارای مشروعیت و مقبولیت در این امر نمےدانسته است.
🔸مثال دوم اعجاز را از شیعه مےآورم تا خوانندگان شما بهتر بتوانند با مسئله ای که میخواهم بدان بپردازم آشنا شوند. اولین امامی که مسئله امامت او با چالش جدی مواجه شد علی بن حسین ( امام سجاد ) بود ، نکته این است که حسین قبل از مرگ خود وصیتش را به برادرش محمد حنفیه کرد و واپسین وصیت خود را نیز به خواهرش زینب نمود. همین مطلب کافی بود تا پیروان او امامت فرزندش علی بن حسین را به اجماع نپذیرند. مثلا توابین که همان دعوت کنندگان پشیمان کوفه بودند بدون امام دست به جنگ زدند و از روش و امامت سجاد پیروی نکردند. حتی مختار ثقفی نیز به امامت محمد حنفیه گردن نهاد که بعدها بدان خواهیم پرداخت. نکته اینکه طبق بسیاری از مصادر تاریخی محمد حنفیه جایگاه برجسته تری نسبت به امام سجاد داشته است که اقبال بسمت او را سبب مےشده. اما اوج کار مشروعیت سازی برای امام سجاد بعدها ساخته شد. جایی که در دعوای امامت بر شیعه ، ناگهان پای سنگ حجر الاسود بمیان مےآید. طبق مصادر شیعی وقتی بین محمد حنفیه و امام سجاد برای امامت اختلافی پیش آمد به کنار حجر الاسود رفتند و آن سنگ نیز به سخن درآمد و بنفع امام سجاد رای داد. البته میزان ساختگی بودن این نوع روایات کاملا مشخص است ، اما چون نگاه ما نگاه تاریخی است نشان مےدهیم تا چه اندازه این داستانها ساختگی است. زیرا نه تنها محمد حنفیه تا پایان عمر خود بزرگ شیعه باقی ماند ، بلکه بعد از او نیز اقبال شیعه به فرزندش ابوهاشم بیشتر از امام سجاد بود.
♦️نکته اولیه ای که خواستم عرض کنم این است که اعجاز سازی برای علی بن ابیطالب حتی در زمان تولد او( شکافته شدن دیوار کعبه) تا بعد از مرگش ( زنده بودن او) نیز جهت همین مشروعیت سازی بوده است. چیزی که برای هیچ یک از صحابه محمد و حتی خود او فاقد سابقه است. (ادامه دارد)
🖊 ایمان سلیمانی امیری (مطالب بیشتر در کانال نویسنده)
🔸اینکه پیروان یک دین ، مذهب و آئین ، هزاره ها بعد ، برای بزرگانشان فضایل بیشماری بسازند و آنرا همچون حقیقت مطلق بپندارند و بدان معتقد باشند امر غریبی نیست. این نکته را میتوان در اغلب موارد مشاهده کرد. نکته شگفت انگیز این است که در مذهب تشیع ، این مسئله بشکل بسیار برجسته ای وجود دارد. تاریخ شیعه نیز مملو است از این فضایل ساخته شده برای بزرگان این مذهب که غیر واقعی بودن آن را میتوان براحتی و با اندک تاملی دریافت. این فضایل عجیب و غریب که به ساحت اعجاز نیز راه یافته ، نه تنها از سوی شیعیان برای علی بن ابیطالب ساخته و پرداخته شد ، بلکه برای برخی از فرزندان او نیز که به مقام امامت مذهب نیز رسیده اند درنظر گرفته و حتی عده ای از علمای این آئین نیز مزین به داشتن معجزه و اعجاز شدند، حال آنکه در آیات متعددی از همان قرآن ، پیامبر اسلام خود را فاقد معجزه دانسته و در برابر خواست مشرکین مکه از آوردن اعجاز استنکاف نموده است. این بدان معنا نیست که در بین اهل سنت مسئله اعجاز و خرافات حول محور همان پیامبر وجود ندارد ، یا کمتر خرافی است ، بلکه منظور و مقصود این است که در شیعه ، حول شخصیت یکی از صحابه و تعداد معدودی از فرزندان او و علمای پیرو او تا چه اندازه اعتقاد به اعجاز آسان رسوخ کرده و پذیرفته شده است. این نکته از آنرو مهم و ضروری است که بدانیم « اصولا چنین داستانهایی که سر از اعجاز و اوامر خارق عادت درمیآورد بدنبال برکشیدن مقبولیت و مشروعیت اشخاصی است که احتمالا پذیرش ، مقبولیت و مشروعیت آنان برای امری در بین مردم با دشواری روبرو بوده است.» ذکر دو مثال خالی از فایده نیست.
🔹اولین مثال بارز اعجاز سازی زمانی بوده است که عده ای خود را پیامبر نامیدند. پیامبران افرادی از قوم بودند که سالها در میان مردم زندگی کرده بودند. پدر و مادر و اجداد و نیاکانشان مشخص بوده اند. از کودکی و نوجوانی و جوانی آنان اطلاعی وجود داشت. ناگهان این افراد مدعی نمایندگی خالق جهان شدند و قوم خود را بسوی یک دستور و آئین دعوت نمودند. قطعاً پذیرش این امر حتی برای نزدیکترین افراد به این اشخاص نیز با دشواری روبرو بوده است. زیرا آنها نمےتوانستند درک کنند که چگونه شخصی آمده و در یک روز دیگر مدعی نمایندگی خدا مےشود. لذا از او طلب نشانه ای برای اثبات ادعایش را مینمودند. از اینرو بهترین نوع پاسخ ، کاری بود که دیگران قادر به انجامش نباشند تا نشان دهنده اعطای قدرتی فرا بشری از سوی خالقی باشد که قدرتش نیز فرا بشری بوده و اندکی از این نشانه را برای تنبه مردم ، به نماینده اش اعطا کرده است. ( در اینجا قصد بررسی مقوله اعجاز ، وجود حقیقی پیامبران و داستانهای زندگی آنان را ندارم. قصدم فرض گرفتن این عوامل از منظر یک انسان دین باور است)
پس مےبینیم کارکرد اعجاز در اینجا برای مشروعیت و مقبولیت پیامبرانی است که تا روز قبل از ادعای پیامبری ، کسی آنان را دارای مشروعیت و مقبولیت در این امر نمےدانسته است.
🔸مثال دوم اعجاز را از شیعه مےآورم تا خوانندگان شما بهتر بتوانند با مسئله ای که میخواهم بدان بپردازم آشنا شوند. اولین امامی که مسئله امامت او با چالش جدی مواجه شد علی بن حسین ( امام سجاد ) بود ، نکته این است که حسین قبل از مرگ خود وصیتش را به برادرش محمد حنفیه کرد و واپسین وصیت خود را نیز به خواهرش زینب نمود. همین مطلب کافی بود تا پیروان او امامت فرزندش علی بن حسین را به اجماع نپذیرند. مثلا توابین که همان دعوت کنندگان پشیمان کوفه بودند بدون امام دست به جنگ زدند و از روش و امامت سجاد پیروی نکردند. حتی مختار ثقفی نیز به امامت محمد حنفیه گردن نهاد که بعدها بدان خواهیم پرداخت. نکته اینکه طبق بسیاری از مصادر تاریخی محمد حنفیه جایگاه برجسته تری نسبت به امام سجاد داشته است که اقبال بسمت او را سبب مےشده. اما اوج کار مشروعیت سازی برای امام سجاد بعدها ساخته شد. جایی که در دعوای امامت بر شیعه ، ناگهان پای سنگ حجر الاسود بمیان مےآید. طبق مصادر شیعی وقتی بین محمد حنفیه و امام سجاد برای امامت اختلافی پیش آمد به کنار حجر الاسود رفتند و آن سنگ نیز به سخن درآمد و بنفع امام سجاد رای داد. البته میزان ساختگی بودن این نوع روایات کاملا مشخص است ، اما چون نگاه ما نگاه تاریخی است نشان مےدهیم تا چه اندازه این داستانها ساختگی است. زیرا نه تنها محمد حنفیه تا پایان عمر خود بزرگ شیعه باقی ماند ، بلکه بعد از او نیز اقبال شیعه به فرزندش ابوهاشم بیشتر از امام سجاد بود.
♦️نکته اولیه ای که خواستم عرض کنم این است که اعجاز سازی برای علی بن ابیطالب حتی در زمان تولد او( شکافته شدن دیوار کعبه) تا بعد از مرگش ( زنده بودن او) نیز جهت همین مشروعیت سازی بوده است. چیزی که برای هیچ یک از صحابه محمد و حتی خود او فاقد سابقه است. (ادامه دارد)
🖊 ایمان سلیمانی امیری (مطالب بیشتر در کانال نویسنده)