بایدها و نبایدهای یک قرارداد
در درازنای تاریخ و از زمانی که ایران به عنوان یک قدرت مستقل و جهانی راه هزیمت را پیشه کرد، بویژه در تاریخ معاصر، سیاست خارجی و ارتباط با قدرتهای بزرگ تبدیل به مشکلی بغرنج شده است.
استقلال، حاکمیت ایران و تعامل با بیگانه در دوران قاجار تبدیل به فاجعه ای شده است که همچنان پیامدهای آن را یدک می کشیم. زیست سیاسی در این برهه بشدت از نقش خارجی تأسی می گرفت. بعضاً آنچه تعیین کننده بود فاکتور منافع خارجی ها بود.
اینقدر عامل خارجی مؤثر بوده که تحلیل وقایع کشور در نظرگاه عامه مردم و حتی متخصصین را از عامل ناخواستهای بنام توطئه سرشار کرده است.
مکانیزم تئوری «توهم توطئه» هم تحلیل های واقعی را خدشه دار کرده و هم در کیفیت مدیریت داخلی تأثیر سوء گذاشته و راه فراری برای توجیه ناکارآمدی ها و سوء مدیریت های داخلی ایجاد کرد.
مديران داخلی رندانه ضعف های خود را پشت دخالت ها و فشارهای خارجی مخفی میکردند.مجموعه این روند، ایرانیان را نسبت به بیگانگان در وضعیت دوگانه ای قرار داد. احترام و ترس توأمان از بیگانه!
در حالیکه تمایل به برقراری ارتباط با خارج و استفاده از مزایای آن دارند، عقبهِ ذهنیِ دخالت هایِ ناروایِ خارجیان آن را تلخ و متزلزل می کند.
قرارداد 25 ساله با چین دقیقا از همین آبشخور تعامل و نگرانی سیطره ی بیگانه آب می خورد. جمهوری اسلامی هم مانند قاجار و پهلوی در این دوگانه گیر کرده است.
قاجار که از همراهی با قدرت برتر ناتوان بود، دست به تئوری موازنه مثبت و منفی زد، اما از هیچ کدام طَرفی نبست، از امیرکبیر به این سو صحبت از راه سوم شده بود.
راه سوم چیزی در مایه های «موازنه منفی» مصدق، «ناسیونالیسم مثبت» شاه و «نه شرقی نه غربی» جمهوری اسلامی است.
هیچ کدام مثل آخری بنای استعمار ستیزی نداشت، البته ایران هیچگاه مستعمره نشد، اما فراتر از مستعمره زیان دید. سیاست خارجی ایران مانند سایر مسائل در میانه شرق و غرب در نوسان و هاله ای از آشفتگی سردرگم است. نه تماماً با غرب بود نه تماماً با شرق!
غرب فشار می آورد که آنرا با خودش همسو کند، شرق نیز آنرا شریک دائمی اش نمی دانست که برایش هزینه بدهد!
پس ایران از آنسو رانده و از این سو درمانده بود!
اکنون بعد از 4دهه آزمایش و خطا به این نتیجه رسیده که شترسواری دولا دولا نمیشه باید خودش را به یک سو قفل کند، تصورش این است که ستاره غرب در حال افول است و چین در حال طلوع!
البته این چرخش از سر اضطرار هم هست، آنها که با انقلاب, ایران را از دست دادند با تحریم ها و فشارهای مختلف آنرا به دامان چین هل دادند.
قبل از آن برجام بنا داشت در مواجهه با قدرتهای بزرگ نوعی توازن منطقی ایجاد کند، هر چند برخی آنرا یک حرکت تاکتیکی و مقطعی از سوی رأس هرم قدرت سیاسی می دانند. برجام شرق و غرب را در یک ترازو داشت، اما دیوانه ای(ترامپ) سنگی در چاه انداخت که با صد عاقل بیرون نمی آید.
فشارحداکثری آمریکا و تعلل سایر بازیگران برجام، ایران را ناچار کرد برای استحکام استراتژی «نه مذاکره، نه جنگ» به شرق متمایل شود تا هم بتواند دوام بیاورد و مجالی برای ترقیق فشارها پیدا کند و هم در برابر مذاکرات احتمالی با غرب قدرت مانور داشته باشد.
کلیات قرارداد اما در داخل مباحث زیادی ایجاد میکند، افکار عمومی اساساً مخالف است و سوابق چین وروسیه مزید علت هستند. این قرارداد نسبت به برجام جای حامی ودلواپس را هم عوض کرده است.
در هر صورت هر رابطه ای باید متوازن باشد و بده-بستانهای آن بایستی منطقی باشد. قرارداد اگر از سرِ استیلا باشد میتواند فرجام ناخوشی برای کشور داشته باشد. نگاه مختصری به فرجام قرارداد دوجانبه چین و ونزوئلا درس عبرت آموزی در این زمینه است.
@mousavi2025
در درازنای تاریخ و از زمانی که ایران به عنوان یک قدرت مستقل و جهانی راه هزیمت را پیشه کرد، بویژه در تاریخ معاصر، سیاست خارجی و ارتباط با قدرتهای بزرگ تبدیل به مشکلی بغرنج شده است.
استقلال، حاکمیت ایران و تعامل با بیگانه در دوران قاجار تبدیل به فاجعه ای شده است که همچنان پیامدهای آن را یدک می کشیم. زیست سیاسی در این برهه بشدت از نقش خارجی تأسی می گرفت. بعضاً آنچه تعیین کننده بود فاکتور منافع خارجی ها بود.
اینقدر عامل خارجی مؤثر بوده که تحلیل وقایع کشور در نظرگاه عامه مردم و حتی متخصصین را از عامل ناخواستهای بنام توطئه سرشار کرده است.
مکانیزم تئوری «توهم توطئه» هم تحلیل های واقعی را خدشه دار کرده و هم در کیفیت مدیریت داخلی تأثیر سوء گذاشته و راه فراری برای توجیه ناکارآمدی ها و سوء مدیریت های داخلی ایجاد کرد.
مديران داخلی رندانه ضعف های خود را پشت دخالت ها و فشارهای خارجی مخفی میکردند.مجموعه این روند، ایرانیان را نسبت به بیگانگان در وضعیت دوگانه ای قرار داد. احترام و ترس توأمان از بیگانه!
در حالیکه تمایل به برقراری ارتباط با خارج و استفاده از مزایای آن دارند، عقبهِ ذهنیِ دخالت هایِ ناروایِ خارجیان آن را تلخ و متزلزل می کند.
قرارداد 25 ساله با چین دقیقا از همین آبشخور تعامل و نگرانی سیطره ی بیگانه آب می خورد. جمهوری اسلامی هم مانند قاجار و پهلوی در این دوگانه گیر کرده است.
قاجار که از همراهی با قدرت برتر ناتوان بود، دست به تئوری موازنه مثبت و منفی زد، اما از هیچ کدام طَرفی نبست، از امیرکبیر به این سو صحبت از راه سوم شده بود.
راه سوم چیزی در مایه های «موازنه منفی» مصدق، «ناسیونالیسم مثبت» شاه و «نه شرقی نه غربی» جمهوری اسلامی است.
هیچ کدام مثل آخری بنای استعمار ستیزی نداشت، البته ایران هیچگاه مستعمره نشد، اما فراتر از مستعمره زیان دید. سیاست خارجی ایران مانند سایر مسائل در میانه شرق و غرب در نوسان و هاله ای از آشفتگی سردرگم است. نه تماماً با غرب بود نه تماماً با شرق!
غرب فشار می آورد که آنرا با خودش همسو کند، شرق نیز آنرا شریک دائمی اش نمی دانست که برایش هزینه بدهد!
پس ایران از آنسو رانده و از این سو درمانده بود!
اکنون بعد از 4دهه آزمایش و خطا به این نتیجه رسیده که شترسواری دولا دولا نمیشه باید خودش را به یک سو قفل کند، تصورش این است که ستاره غرب در حال افول است و چین در حال طلوع!
البته این چرخش از سر اضطرار هم هست، آنها که با انقلاب, ایران را از دست دادند با تحریم ها و فشارهای مختلف آنرا به دامان چین هل دادند.
قبل از آن برجام بنا داشت در مواجهه با قدرتهای بزرگ نوعی توازن منطقی ایجاد کند، هر چند برخی آنرا یک حرکت تاکتیکی و مقطعی از سوی رأس هرم قدرت سیاسی می دانند. برجام شرق و غرب را در یک ترازو داشت، اما دیوانه ای(ترامپ) سنگی در چاه انداخت که با صد عاقل بیرون نمی آید.
فشارحداکثری آمریکا و تعلل سایر بازیگران برجام، ایران را ناچار کرد برای استحکام استراتژی «نه مذاکره، نه جنگ» به شرق متمایل شود تا هم بتواند دوام بیاورد و مجالی برای ترقیق فشارها پیدا کند و هم در برابر مذاکرات احتمالی با غرب قدرت مانور داشته باشد.
کلیات قرارداد اما در داخل مباحث زیادی ایجاد میکند، افکار عمومی اساساً مخالف است و سوابق چین وروسیه مزید علت هستند. این قرارداد نسبت به برجام جای حامی ودلواپس را هم عوض کرده است.
در هر صورت هر رابطه ای باید متوازن باشد و بده-بستانهای آن بایستی منطقی باشد. قرارداد اگر از سرِ استیلا باشد میتواند فرجام ناخوشی برای کشور داشته باشد. نگاه مختصری به فرجام قرارداد دوجانبه چین و ونزوئلا درس عبرت آموزی در این زمینه است.
@mousavi2025