🔶رابطه نهادی شدنِ امر دینی و عرفی شدن
✍️محمدرضا پویافر
در کتاب «پیاده روی اربعین: تأملات جامعه شناختی» که به کوشش دوست و برادرم محسن حسام مظاهری از سوی نشر آرما منتشر شده، مقاله ای دارم با عنوان «نهادی شدن آیین اربعین و عرفی شدن»
با وجود آنکه زمان کمی از انتشار این کتاب می گذرد، امام واکنش های نقادانه ارزشمند در مورد آن آغاز شده است. از جمله نقدی است که در مورد مقاله من به دستم رسیده است:
◀️کتاب پیاده روی اربعین رو مطالعه کردم و همین دقایقی پیش تمامش کردم. مطالب برای من بسیار نو بود و حقیقتا نگاه جدیدی به این مراسم در من بوجود اورد.
اما چند سوال:
اول اینکه در مقاله ی دکتر پویافر؛ متوجه نشدم چطور نهادی شدن مراسم اربعین منجربه عرفی شدن اون میشه؟
اینکه نهادی شدن باعث زیرسوال رفتن اون نهاد بخاطر ضعفها و کاستیها میشود رو میتوان درک کرد ولی هضم عرفی شدن برام کمی مشکل شد.
این نقد ارزشمند فرصتی برای توضیح تکمیلی در مورد موضوعی که مدتی است مورد تمرکز من در حوزه جامعه شناسی دین و از جمله در حوزه «خیر دینی» است فراهم می کند:
1- نظریه های عرفی شدن (سکولار شدن) بر آن اند که یکی از رویه های اجتماعی که موجب عرفی شدن در سطح اجتماعی می شود، قطعه قطعه شدن فرهنگ است.
2- تکثّر در تعاریف از مفاهیم فرهنگی و از بین رفتن غلبه و روایت واحدِ دینی از آنها، مصداق بارزی از قطعه قطعه شدن فرهنگی در مسیر عرفی شدن است.
3- از مصادیقِ قطعه قطعه شدن فرهنگ و امر فرهنگی، قطعه قطعه شدنِ امر دینی، امرِ خیر (نیکوکاری و کنش داوطلبانه) و البته امرِ خیر دینی است.
4- آیین پیاده روی اربعین به عنوان یک رویداد بزرگ زیارتی، در دل خود الگوهایی از مشارکت در خیر دینی را نشان می دهد. این الگوها حداقل در دو بخش متمایز ایرانی و عراقی قابل تفکیک است. مسأله مورد بحث من در مقاله یادشده معطوف به اربعین ایرانی و اختصاصاً «الگوی فعالیت ها وخدمات خیر دینی» در آن است؛ همان که موضوع پژوهش پردامنه من رد سال 96 بود.
5- استدلال نهایی این است که وقتی سیاستگذاری، سازمان دهی و برنامه ریزی اربعین از جمله برای ارایه خدمات به زایران به صورت حاکمیتی انجام می شود، علاوه بر هزینه ها و تبعات مختلف از جمله اتلاف منابع مالی، امکانات و نیروی انسانی و همچنین سلبِ امکان خلاقیت زیاد در فعالیت ها و خدمات خیر به زایران، پیامد مهم دیگری در جهت عرقی شدن (سکولار شدن) دارد.
6- وقتی حاکمیت با محدودیت نگاه و تعریف تنگ دامنه خود از امر خیر دینی و مصداق های آن ورود مستقیم به «امر خیر دینی» می کند، موجب مرز بندی تعمّدی بین مصداق های مختلف خدمات خیر و داوطلبانه به مردم ذیل عنوان خیر دینی (یعنی کارهای داوطلبانه و خیری که ثواب دارد) می شود. به بیان دیگر، حاکمیت با غلبه نگاه سنتی و بدون انعطاف خود، مصداق های نوین و مهمی از کنش های خیر در حق مردم - از جمله زایران اربعین - را از شمولِ خدمات خیر و دارای ارزش مندی (بخوانید ثواب)- خارج می کند. این قضیه مانند این است که بدانم نگاه سنتی به کار خیر، کمک به زنان خیابانی و روسپیان، کمک به حیوانات، حفظ محیط زیست و یاری به معتادان را کار خیر چندان با ارزش یا حداقل این که کار خیر دینی همراه با ثواب زیادی نمی داند.
غلبه چنین نگاهی با ورود مستقیم حکومت در ساماندهی امور از جمله در اربعین موجب قطعه قطعه کردنِ تعریف از خیر و خدمات داوطلبانه و در واقع موجب قطعه قطعه کردن مفهوم «خیر دینی» در اربعین می شود. و این قطعه قطعه کردن که مسبب آن خودِ حکومتِ ظاهراً دغدغه مند برای دین است، به طور معکوسی موجب تقویت فرایندهای عرفی شدن می شود.
7- این فرایند چطور موجب عرفی شدن می شود:
وقتی نهاد حکومت و نهادهای دینی سنتی اینطور تعریف خیر دینی و خدمات در اربعین را محدود می کنند و برخی مصداق های نوین از کمک های خیر و خدمت رسانی را طرد می کنند، یعنی خودشان، حوزه تعریف و دامنه حضور و فعالیت نهادها و کنش های دینی را محدود کرده اند و به این ترتیب خودشان مصداق های متعددی از خیر دینی و داوطلبانه را از زیر چترِ سایبانِ مقدس دین خارج کرده اند و این همان مصداق دقیق عرفی شدن است.
بنابراین مشخص می شود که چطور نهادی شدن و از جمله حکومتی شدن امر خیر دینی، موجب تقویت فرایند های عرفی شدن می شود.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
@religionandsociety@mr_pouyafar