جامعه شناسی، دین و فرهنگ


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


تأملاتی در مورد دین، فرهنگ و جامعه
محمدرضا پویافر، دکتری جامعه شناسی، عضو هیات علمی دانشگاه
ارتباط با من: @mrpouyafar

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🔹مدرسه دیروز- مدرسه امروز؛ روایتی از تغییر

🔻محمدرضا پویافر

برای اولین بار موفق شدم روز اول مهر همراه امیر حسین به مدرسه بروم. با یک ژست پدری-پسری وارد مدرسه شان شدیم. منتظر ماندم تا زنگ را زدند و صفها را بستند.
ناظم مدرسه که یک خانم بود از جلو نظام داد و بچه ها جواب دادند: «ایران».
خانم ناظم خبردار داد و بچه ها جواب دادند: «آینده».

همین از جلو نظام و خبردار برای مقایسه آنچه در مدرسه پسرم که کلاس چهارم بود با آنچه خودم تجربه کرده بودم کافی بود.
آن روزها که خودم دانش آموز بودم، ما هم صبحگاه داشتیم، از جلو نظام و خبردار.
ناظم ما که البته یک «مرد» بود، از جلو نظام می داد و ما هم جواب میدادیم: «الله».
و وقتی او خبردادر می داد، ما همه یکصدا جواب میدادیم: «نصر من الله و فتح قریب و بشّر الصابرین».

تازه این همه ماجرا نبود. وقتی که معلم به کلاس وارد میشد هم شعاری جداگانه داشتیم. اول نماینده کلاس برپا می داد و ما همه به احترام -یا اجبار- می ایستادیم.
و بعد از این که معلم «بفرمایید» میداد. جواب می دادیم:
«الله اکبر، خامنه ای رهبر، سلام علیکم و رحمت الله برکاته».*

فاصله بین شعارهای زمان ما و زمان امیرحسین، فاصله ای مناسب برای برآورد میزان تغییرات درونی در محتوا و رویه های اجرایی آموزش و پرورش بود که به من نشان می داد چطور تغییرات اجتماعی با مقاومت در برابر سیاستگذاری های از بالا به پایین، خود را حتی به گفتمانِ رسمی و سیاسیِ دین تحمیل میکند.
این را وقتی بیشتر درک کردم که به یاد آوردم در اولین جلسه توجیهی والدین مدرسه امیرحسین قبل از شروع سال تحصیلی امسال، اولین موضوع بحث، نکاتی در مورد آموزش جنسی به دانش آموزان ابتدایی بود که یک مشاور روانشناس برای پدران و مادران تشریح می کرد. یعنی بازهم موضوعی بر خلاف سیاستهای رسمیِ حاکمیتی.

*پی نوشت: خیال نکنید ما در مدرسه شاهد یا مدارس وابسته به نهادهای خاص درس می خواندیم. ما دانش آموز مدارس سمپاد بودیم، مدارسی کمی غیرمعمول تر از مدارس معمولی.

@mr_pouyafar


عباس وریج کاظمی dan repost
عباس کاظمی
سایت کجا غذای نذری بدهیم به جای سایت نذری یاب
@varijkazemi
سال پیش همین موقع آرزو کرده بودم کاش به جای سایت نذری‌یاب که آدمهای غالبا متمول با شتاب نذری‌ها را جمع کنند اپلیکیشنی که موقعیتهای محله های فقیرتر که به این نذریها بیشتر نیاز دارند، را برای گروهها و افرادی که به شکل فردی غذاهای نذریشان را در خیابان و بزرگراهها توزیع می کنند طراحی می شد.
این روزها، بحثهای زیادی در گرفته است که به جای هزینه و خرج کردن پول در شکل غذاهای نذری، هزینه هایشان را به فقرا اختصاص دهند، از آنسو گروهی هم به طبقات غیرمذهبی تاخته اند که هزینه هایی که صرف مسافرتهای تفریحی خارجی میشود را می توان صرف فقرا کرد. راه انداختن جنگ و نزاع بین گروههای اجتماعی حاصلی چون تولید خشونت بیشتر ندارد، جدای از جنگ و خصومت پنهان طبقاتی (فقرا و ثروتمندان)، خصومت دیگری در بطن جامعه وجود دارد که امکان گسترش در سطح رویین جامعه را پیدا کرده است که در بلند مدت شکل بندی خشونتهای اعتراضی را در جامعه ما تغییر خواهد داد، آن هم خشونت بین گروههای مذهبی عمدتا ایدیولوژیک و گروههای عمدتا سکولار است.برخی از گروههای سیاسی مسلط از دامن زدن به این شکل از تنش سود خواهند بود و از این طریق موقعیت خود را بیشتر تثبیت خواهند کرد( دوست خوبم حسن محدثی پیش از این در باب خطر گسترش چنین خشونتی ما را بیم داده بود)
اری نوشتار بنده هم از نظر برخی مذهبی ها چنین برداشت شده بود، در حالی که من منکر توزیع غذاهای نذری در هیئتها نبودم بلکه به آن بخش معنادار از مردم که در این روزها عمدتا در درب خانه های خود و یا کنار خیابان صرفا غذا توزیع می کنند را در نظر داشتم که از طریق اپلیکیشنی که برای همین کار اختصاص می یابد، بدانند که درصورت تمایل کدام بخش از شهر یا حاشیه مردم بیشتر به این غذاها نیاز دارند.
یادمان نرود اگر هدف خوردن نذری باشد، خوردن تکه کوچکی از آن هم کفایت می کند بنابراین بیشتر از این به فکر نیازمندان باشیم. جامعه ما این روزها به شفقت، مهربانی و عطوفت بیشتری نیاز دارد و من فکر می کنم فرهنگ عاشورایی این قابلیت را دارد که مهرورزی بین مردمان ما را بیش از این گسترش دهد.
@varijkazemi
عباس کاظمی


كنكور و باورهاي مذهبي خانواده ها





——————————————
نهاد دانشگاه متزلزل شده است .
در واقعيت هم بسيار اين آگهي تبريك كه در تصوير مشاهده مي كنيد ، مصداق دارد . از هفته آينده خانم هاي شهر همديگر را دعوت خواهند كرد به سفره هاي نذري كه براي قبولي فرزندانشان پهن خواهند كرد . خدا قبول كند ! اما به خدا با هزينه مدارس غيرانتفاعي و كلاس هاي كنكور كه به معناي واقعي مانند جارو برقي با برند(( بوش )) عمل مي كند ، كارستاني انجام نشده ! اين اتفاق در ديگر مقاطع تحصيلي ( ارشد و دكتري) هم اتفاق مي افتد اما بادرجات پايين تر براي سفره ها ، مانند سفره حضرت ابوالفضل ، سفر حضرت رقيه و اگر فرزند شانسي در خانواده نداشته باشد به پخش نمك در امام زاده صالح اكتفا خواهد شد . نمي دانم چرا جايگاه بزرگان دين را به اين صورت تنزل داده ايم ؟ غول كنكور و سپس دانشگاهي كه هيچ مهارتي جز مهارت سوشيال فرندي را نمي آموزد و به اين حجم طرفدار پيدا كرده ؟
مگر چهل سال كافي نيست براي آسيب شناسي فروشگاه هاي زنجيره اي كنكور ؟
ناگفته نماند حقير هم در همين سيستم معيوب درس خوانده ام ! پنج كتاب كمك درسي براي كنكور ارشد و پنج كتاب كمك درسي براي كنكور كارشناسي نوشته ام اما مي گويم اين ها درد نان بوده ! و نمي دانم چقدر از اين در يافتي ها حلال محسوب شود. اما اقلا كمي جگر معيوب براي نقد اين سيستم كشتارگاهي دارم .
بايد عكس دانش آموزان سيستان و بلوچستاني را قاب كرد و برسر در دانشگاه هاي محل تحصيلشان زد كه با كمك هاي كميته امداد و مدارس بي امكانات شبانه روزي ، امسال نتايج درخشاني گرفتند و نذر مذهبي اشان هم فارغ التحصيلي و كمك به هم ولايتي هايشان پس از فارغ التحصيلي بوده!
——————————————
اميد اخوي
دانشجوي دكتري تاريخ دانشگاه شيراز


اهالی یک محله در یوسف آباد کلیه مخارج برگزاری مراسم در تکیه و پذیرایی از مهمانان را صرف کمک به مردم و دانش آموزان منطقه قلعه گنج کرده اند.
@mr_pouyafar


موسسه‌مطالعاتی حامیان فردا dan repost
✅⭕️کنفرانس آموزشی
«سمن‌ها،تحریم‌ومدیریت چالش‌ها»

دانشگاه شریف، ۱۸ و ۱۹ مهر

ثبت‌نام و اطلاعات تکمیلی👇
🌐 Hamian-e-farda.com/ngoconf
📞 ۰۲۱ _ ۷۷۹۴۴۳۹۷

موسسه مطالعاتی «حامیان فردا»
@hamianefarda


دین و جامعه dan repost
🔹نشست تحولات دینداری در ایران
شنبه 24 شهریور/ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، ساعت 14
▪️پنل اول:
تحولات دینداری در ایران پس از انقلاب
▪️پنل دوم:
جایگاه روحانیت در دهه های گذشته
@religionandsociety


فرنوشت dan repost
«متغیری به نام غیرت»

تنسی ویلیامز در نمایشنامه معروفش «اتوبوسی به نام هوس» مردانی را نمایش می دهد که پاکی و نجابت را فقط در زنان و مشخصا در همسران و مادرانشان جستجو می کنند، حال آن که چنین خصوصیتی را برای خود ضروری که نمی دانند هیچ، به محض این که با زنی که نجیب نمی دانندش مواجه می شوند حق سواستفاده از او را برای خود محفوظ می دانند.
این معیار دوگانه بسیار آشناست و در فرهنگ ما که واژه غیرت واژه پربسامد و قدرتمندی است، چه بسا آشکارتر هم به چشم می خورد. مفهوم رایج غیرت در جامعه ما ودراکثر فرهنگهای خاورمیانه ، دقیقا عصاره همین معیار دوگانه است: چون از آنجا که از دید جامعه پاکدامنی مردان ضرورتی در حد پاکدامنی زنان ندارد، میل تجاوز به «نوامیس دیگران» بسیار محتمل و حتی محتوم به نظر می رسد. پس مردان به حکم «غیرت» بر خود فرض می دانند که از «ناموس» خود، یعنی پاکدامنی و شرافت همسر و مادر و دختر و خواهرشان در برابر دست درازی «مردان دیگر» دفاع کنند.
اما معنی واقعی غیرت این نیست. غیرت یعنی « دیگری» را دور نگه داشتن چه از خود و چه از آن چه دوستش می داری. دقیقا طبق همین معناست که حضرت علی می فرماید:«مرد غیرتمند به زنان دیگر دست درازی نمی کند». مرد غیرتمند کسی است که بین خود و «دیگری» یا همان «غیر» حد و مرزی قائل است و در نتیجه اجازه نزدیک شدن به زنان «دیگر» را به خود نمی دهد. اگر این مفهوم غیرت در ساختار کهنسال فرهنگ ما جاافتاده بود قطعا امروز جامعه ای سالمتر و امنتر می داشتیم.
متاسفانه نه فقط غیرت به معنای اولش در فرهنگ ما غلبه پیدا کرده، بلکه همان معنای اول هم بسیار گزینشی و با یک معیار دوگانه مجدد استفاده می شود.
راستش بعد از این موج عرب ستیزی مثلا «غیرتمندانه» در مشهد، دایم نمایشنامه تنسی ویلیامز در ذهنم تداعی می شود. ، در غیرتی که این جماعت خشمگین را به بهانه حفظ «ناموس ایرانی» به دشمنی با عرب ها وا می دارد،همان دورویی و معیار دوگانه ای را می بینم که در رفتار میچ و استنلیِ «اتوبوسی به نام هوس» دیده می شود. از منابع رسمی و دولتی که انتظاری نداریم اما کاش محقق جامعه شناسی پای ثبت مشاهدات و تجربیات تورلیدرهای ایرانی می نشست تا شرح مفصلی از بی بند و باری توریست های ایرانی در خارج از مرزهایمان به دست می آمد، رفتارهایی که در همان ممالک آزاد هم خلاف عرف محسوب می شود واغلب پای پلیس را به میان می کشد! با این حال فرض می کنیم که در میان این خیل خشمگین اصلا ازآن دسته مردها نبوده اند و سابقه همه شان از دم ،چه در داخل مرزها و چه در خارج آن، پاک پاک است. قبول!
ولی حرف من این است که این غیرت توفنده ، این رگ گردن های بیرون زده و فریاد های خشمگین چرا فقط علیه توریست های عراقی بسیج شده اند؟ چرا این رگ گردن ها در اعتراض به وضعیت نا بسامان و رقت بار حاشیه شهر و ستمی که به زنان آسیب دیده و آسیب پذیر می شود بیرون نمی زنند؟ همان جایی که هیچ عراقی و عربی پایش را نمی گذارد اما تن فروشی و همسر فروشی و فرزندفروشی واقعیات تکراری روزمره اند؟ آنها «ناموس مملکت» حساب نمی شوند یا مبادا جذابیت جنسی و رسانه ای لازم برای «ناموس» قلمداد شدن را ندارند؟ یا شاید واقعا بدون این توریستها مشهد همان شهر «مقدسی» است که قرار است ممنوعیت کنسرت ها مثلا پاسدار قداست و معنویتش باشد؟ همه می دانیم که حال حاشیه نشینان مشهد، (آن هم درست در مجاورت با موقوفات وسیع تحت تملک آستان قدس) خوب نیست و با چسباندن یک صفت «مقدس» به مشهد، این حال خوب که نمی شود هیچ، خرابتر هم می شود. آسیب اجتماعی همه جا هست، اما در مشهد به دلایلی زنده تر و البته زننده تر هم هست و این ربطی به ملیت و قومیت هیچ مسافری هم ندارد.
اما این که تورم گزینشی رگ گردن ما متغیری باشد تابع جغرافیا و نژاد «دیگری» اعم از زن و مرد، پدیده شگفت انگیزی است که محتاج بررسی های جدی فرهنگی و جامعه شناختی است، بماند که این شائبه را هم ایجاد می کند که شاید زن لزوما باید جذابیت های خاصی داشته باشد که «ناموس ملت» قلمداد شود، جذابیتی که دختران ناشناسی که پول خارجی برایشان پرداخت می شود از آن برخوردارند و دختران بیغوله های حاشیه شهر با درآمد بخور و نمیرشان نه!
راستش به گمانم باز هم پای وویریسم voyeurism در میان است که کلا با مفهوم غیرت ناسازگار است و بیشتر تابع جذابیت ها و ارضای امیال سرخورده است...
فاطمه حسینی ۹۷/۶/۱۸
https://t.me/joinchat/AAAAAEE8evl4J1pscGQ2xA


همه بگوییم شاید اثربگذارد؛ از پروانه‌ی سلحشور تا منِ او

محمدرضا پویافر

رضا امیرخانی در یادداشتی آمیخته به طنز کارکردهای چندگانه بعضی نهادهای نظامی را یادآوری و به آن انتقاد کرد(لینک یادداشت او: https://bit.ly/2NmMw2e). در میدانی دیگر، پروانه سلحشوری، به صراحت و شجاعتی که کمتر میدانِ مجلس از خود نشان داده اند، به نقد وضع موجود پرداخت و او هم از نهادهای نظام و شبه نظامی خواست به پادگان ها برگردند(لینک کوتاه نطق او: https://bit.ly/2CpiLcJ).
آنچه آنها گفتند، تنها بخشی از نقدهای دغدغه مندان و دلسوزانی است که کمتر جرأت گفته شدن پیدا می کند و اگر هم گفته شود، رسانه های مثل اخبار 20:30 تلویزیون آن را به چالش می کشند.
نکته جالب توجه که موید درستی نکات و نقدهای امیرخانی و سلحشوری است این که همه منتقدان آنها از آقای کوچک زاده که با لحنی غیر محترمانه به پروانه سلحشوری تاخته تا رسانه و ها دیگران، به جای پاسخ منطقی به مدعای آنها، فقط به کلی گویی هایی –مثلاً- در این مورد پرداخته اند که اگر این نهادهای نظامی و شبه نظامی همین اندک فعالیت های فرهنگی را انجام نمی دادند، آیا وضعیت امروز بدتر از امروز نمی شد؟ این افراد احتمالا معتقدند اگر این نهادها در امور اقتصادی و ورزشی و هنری و رسانه ای و ... هم مداخله نمی کردند، وضع ما بدتر می شد؟ در پاسخ آن هم می توان گفت: «تو بگذار و برو تا معلوم شود چه بدتر می شود یا بهتر.»
دو نکته نهایی حاشیه ای هم در مورد سخنرانی سلحشوری قابل توجه است:
1. اگر به فیلم سخنرانی پروانه سلحشوری دقت کنیم، لرزش صدای او در جای جای کلامش مشخص است. و این لرزش صدا به خوبی می تواند فشار فضای حاکم بر مجلس بر زنی که احساس وظیفه او را بر آن داشته تا فردای صداهای خاموش باشد را نشان دهد.
2. ۲۰ تن از نمایندگان مجلس ، با امضای نامه ای ، خطاب به هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان ، با انتقاد از اظهارات دو نماینده تهران- از جمله پروانه سلحشوری- در نطق پیش از دستور ، این بیانات را موجب تشویش اذهان عمومی ، نسبت به ارکان نظام دانسته ، و خواستار بررسی پرونده این افراد ، در قوّه قضائیه شدند.

@mr_pouyafar
نطق جنجالی پروانه سلحشوری
این نطق ، در تاریخ ۱۳ شهریور ۹۷ ، ایراد شد . لازم به ذکر است که ۲۰ تن از نمایندگان مجلس ، با امضای نامه ای ، خطاب به هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان ، با انتقاد از اظهارات دو نماینده تهران در نطق پیش از دستور ، این بیانات را موجب تشویش اذهان عمومی ، نسبت به ارکان نظام دانسته ، و خواستار بررسی پروندهٔ ...


🔹حنیفِ دیوانه

محمدرضا پویافر

کتاب «حاجی خودتی» پس از «مشرکی در خانوده پیامبر»، دومین اثر حسن محدثی است که از یک اثر کلاسیک علمی فاصله گرفته و تلاش می‌کند تا با وفاداری به رسالت خود به عنوان جامعه شناس، دایره بزرگ‌تری از مردم را مخاطب قرار دهد. در مورد «حاجی خودتی» در همین مدت اندک که از انتشار آن گذشته، بحث‌هایی شده و از این پس هم بیش از این خواهد شد. اما آنچه می‌خواهم در اینجا بگویم، نه در مورد خودِ اثر و نه در مورد چارچوب تحلیلیِ جامعه شناختیِ آن، بلکه بیشتر در مورد نویسنده این اثر است.
صرفنظر از اختلاف نظرهایم در مورد برخی برداشت‌ها و تفسیرهای او از دین و واقعیت اجتماعی آن، حسن محدثی را باید به واقع نمونه یک انسان دانشگاهی به معنای حقیقی آن دانست. حسن محدثی حداقل بر اساس آنچه به ویژه در این مدت اخیرِ ارتباط نزدیک‌تر با او دریافته‌ام، فقط یک جامعه شناس نیست. شاید اصلاً مشکل او هم همین است که خیلی‌ها با او مشکل دارند؛ مشکلِ جستجوگری مداوم در مسیرِ حقیقت. این را همان زمانی که با بزرگواری و فروتنی نگارش مقدمه کتاب در دست انتشار مرا (سفر به تنهایی، روایت مردم نگارانه از تجربه دینی اعتکاف- در دست چاپ) پذیرفت و به جای مقدمه با صرف وقت و دقتی شگرف متنی نزدیک به یک فصل از کتاب را نوشت، مجدداً و عمیقاً درک کردم.
روح جستجوگرِ او در مسیری حرکت می‌کند که گاه، حتی ناخودآگاه بعضی از دینداران را ناراحت می‌کند. گویی اساساً تعمق و جستجوگری برای حقیقتِ دین، بعضی از دیندارانِ هراسان از عریان شدن حقیقتِ دین برای خود و دیگران را عصبانی می‌کند. یعنی ممکن است همین گروه دیندارانِ ظاهراً دغدغه مند، فردی را که در جستجویِ حقیقتِ دین است، بدعت گذار یا حتی «نه چندان مقّید به دین» تلقی کنند. آن‌ها نمی‌دانند که اصلاً دغدغه دین و جذابیتِ ذاتِ مهربانِ دین است که فرد جستجوگرِ حقیقت را به سوی خود می‌کشاند.
حسن محدثی از همین دست افرادِ جستجوگر است. جستجوی حقیقت برای او نه فقط یک راه برای پیمودن، بلکه خودِ هدف است. او در عین حال یک انسان دانشگاهیِ به غایت اخلاق مدار است. تا امروز نشنیده‌ام که حسن محدثی اینجا و آنجا در پی گرفتن پروژه‌های مکرر پژوهشی دویده باشد یا با تعداد زیادی دانشجو مقالاتی را که کمتر سهمی در آنها داشته را با ذکر نام خود به عنوان نویسنده اول منتشر کند.
محبتِ اسلام و پیامبرِ مهربان او، هم منبعِ انگیزه و انرژی در جستجوی حقیقت و هم عامل اخلاق مداری برای برای محدثی است. گویی تجربه حج و پیمانی که در منا و عرفات بسته، هیچ گاه او را رها نمی‌کند:
در این لحظه‌ای که می‌خواهم عهدی بزرگ ببندم، می‌خواهم به حال خودم باشم و به خریّتی فکر کنم که می‌خواهم مرتکب شوم: عهد بستن با خدا، عهدی بزرگ که از اوّل می دانی از پسش بر نمی‌آیی. ولی با خود می گویی الآن من اینجا هستم و اصلاً باید با لبیک به حج ورود کنم. ... به همین دلیل هم بود که وقتی سال بعد دوباره برای تکرار همان تحقیق به حج دعوت شدم نرفتم و گفتم که من از همین تهران با گروه تحقیقات همکاری می‌کنم. مگر نه این که بزرگ‌ترین خریّت، تکرار خریّت سابق است! مگر من می‌توانستم به عهده قبلی وفادار بمانم که دوباره بروم و تجدید عهد کنم؟ همان پیمان برای هفت پشتم بس است. ولی ... این یکی از باشکوه‌ترین و دوست داشتنی‌ترین خریت‌ها است. (حاجی خودتی، ص 24).
نویسنده این چنین توصیف‌هایی از عهد بزرگِ حج در تمام متن کتاب از کشاکش خود با معنای نهفته در پس تک تک اعمال حج - از عرفات تا مشعر، تا قربانی و رمی جمرات، قربانی و تا زیارت قبر پیامبر (ص) – می‌گوید. او از اشک‌هایش که از دیگران پنهان می‌کند می‌گوید و روح جستجوگرِ دیوانه‌ای را توصیف می‌کند که تا عمیق تاریخ، تا خودِ «ابراهیم» و آزمون بزرگ او به کاوش برای حقیقت می‌پردازد و در تمام این مسیرِ به خدای خود همچون معشوق نجوا می‌کند. از این رو باید گفت، «حاجی خودتی» نه تنها روایت گر تجربه حجِ یک جامعه شناس و نه حتی روایت گر تحلیل و تفسیر جامعه شناسانه او از مناسک حج، بلکه روایت گرِ روحِ دیوانه‌ی یک حنیف است که از قضای روزگار، جامعه شناس شده است. «حنیف دیوانه» تأکیدی دوباره بر اصالت اخلاقیِ یک مسلمان جستجوگر است که با دیوانگی تمام در زندگی اش دورویی نمی کند، حتی در مصاحبه های گزینشی تیم تحقیق برای اعزام به حج، کاملاً صادق است(حاجی خودتی، ص 16 و 17) و در ازای هیچ امتیاز دنیوی، تن به ریا نمی دهد. حسن محدثی حنیف دیوانه ای است که هم در منش شخصی و اخلاقی و هم در کنشِ علمی خود به عنوان یک جامعه شناسِ دینِ مسلمان، به رسالت «انسانِ دانشگاهی» پایبند مانده است؛ هم انسان و هم دانشگاهی.

@mr_pouyafar


دین و جامعه dan repost
🔶رابطه نهادی شدنِ امر دینی و عرفی شدن

✍️محمدرضا پویافر

در کتاب «پیاده روی اربعین: تأملات جامعه شناختی» که به کوشش دوست و برادرم محسن حسام مظاهری از سوی نشر آرما منتشر شده، مقاله ای دارم با عنوان «نهادی شدن آیین اربعین و عرفی شدن»

با وجود آنکه زمان کمی از انتشار این کتاب می گذرد، امام واکنش های نقادانه ارزشمند در مورد آن آغاز شده است. از جمله نقدی است که در مورد مقاله من به دستم رسیده است:

◀️کتاب پیاده روی اربعین رو مطالعه کردم و همین دقایقی پیش تمامش کردم. مطالب برای من بسیار نو بود و حقیقتا نگاه جدیدی به این مراسم در من بوجود اورد.
اما چند سوال:
اول اینکه در مقاله ی دکتر پویافر؛ متوجه نشدم چطور نهادی شدن مراسم اربعین منجربه عرفی شدن اون میشه؟
اینکه نهادی شدن باعث زیرسوال رفتن اون نهاد بخاطر ضعفها و کاستیها میشود رو میتوان درک کرد ولی هضم عرفی شدن برام کمی مشکل شد.

این نقد ارزشمند فرصتی برای توضیح تکمیلی در مورد موضوعی که مدتی است مورد تمرکز من در حوزه جامعه شناسی دین و از جمله در حوزه «خیر دینی» است فراهم می کند:
1- نظریه های عرفی شدن (سکولار شدن) بر آن اند که یکی از رویه های اجتماعی که موجب عرفی شدن در سطح اجتماعی می شود، قطعه قطعه شدن فرهنگ است.
2- تکثّر در تعاریف از مفاهیم فرهنگی و از بین رفتن غلبه و روایت واحدِ دینی از آنها، مصداق بارزی از قطعه قطعه شدن فرهنگی در مسیر عرفی شدن است.
3- از مصادیقِ قطعه قطعه شدن فرهنگ و امر فرهنگی، قطعه قطعه شدنِ امر دینی، امرِ خیر (نیکوکاری و کنش داوطلبانه) و البته امرِ خیر دینی است.
4- آیین پیاده روی اربعین به عنوان یک رویداد بزرگ زیارتی، در دل خود الگوهایی از مشارکت در خیر دینی را نشان می دهد. این الگوها حداقل در دو بخش متمایز ایرانی و عراقی قابل تفکیک است. مسأله مورد بحث من در مقاله یادشده معطوف به اربعین ایرانی و اختصاصاً «الگوی فعالیت ها وخدمات خیر دینی» در آن است؛ همان که موضوع پژوهش پردامنه من رد سال 96 بود.
5- استدلال نهایی این است که وقتی سیاستگذاری، سازمان دهی و برنامه ریزی اربعین از جمله برای ارایه خدمات به زایران به صورت حاکمیتی انجام می شود، علاوه بر هزینه ها و تبعات مختلف از جمله اتلاف منابع مالی، امکانات و نیروی انسانی و همچنین سلبِ امکان خلاقیت زیاد در فعالیت ها و خدمات خیر به زایران، پیامد مهم دیگری در جهت عرقی شدن (سکولار شدن) دارد.
6- وقتی حاکمیت با محدودیت نگاه و تعریف تنگ دامنه خود از امر خیر دینی و مصداق های آن ورود مستقیم به «امر خیر دینی» می کند، موجب مرز بندی تعمّدی بین مصداق های مختلف خدمات خیر و داوطلبانه به مردم ذیل عنوان خیر دینی (یعنی کارهای داوطلبانه و خیری که ثواب دارد) می شود. به بیان دیگر، حاکمیت با غلبه نگاه سنتی و بدون انعطاف خود، مصداق های نوین و مهمی از کنش های خیر در حق مردم - از جمله زایران اربعین - را از شمولِ خدمات خیر و دارای ارزش مندی (بخوانید ثواب)- خارج می کند. این قضیه مانند این است که بدانم نگاه سنتی به کار خیر، کمک به زنان خیابانی و روسپیان، کمک به حیوانات، حفظ محیط زیست و یاری به معتادان را کار خیر چندان با ارزش یا حداقل این که کار خیر دینی همراه با ثواب زیادی نمی داند.
غلبه چنین نگاهی با ورود مستقیم حکومت در ساماندهی امور از جمله در اربعین موجب قطعه قطعه کردنِ تعریف از خیر و خدمات داوطلبانه و در واقع موجب قطعه قطعه کردن مفهوم «خیر دینی» در اربعین می شود. و این قطعه قطعه کردن که مسبب آن خودِ حکومتِ ظاهراً دغدغه مند برای دین است، به طور معکوسی موجب تقویت فرایندهای عرفی شدن می شود.
7- این فرایند چطور موجب عرفی شدن می شود:
وقتی نهاد حکومت و نهادهای دینی سنتی اینطور تعریف خیر دینی و خدمات در اربعین را محدود می کنند و برخی مصداق های نوین از کمک های خیر و خدمت رسانی را طرد می کنند، یعنی خودشان، حوزه تعریف و دامنه حضور و فعالیت نهادها و کنش های دینی را محدود کرده اند و به این ترتیب خودشان مصداق های متعددی از خیر دینی و داوطلبانه را از زیر چترِ سایبانِ مقدس دین خارج کرده اند و این همان مصداق دقیق عرفی شدن است.

بنابراین مشخص می شود که چطور نهادی شدن و از جمله حکومتی شدن امر خیر دینی، موجب تقویت فرایند های عرفی شدن می شود.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر

@religionandsociety
@mr_pouyafar


جام جم آنلاین dan repost
#غدیر_مهربانی
#فقط_به_عشق_علی برای عید غدیر چه کار خیری می کنی؟
با ربات زیر پوستر اختصاصی با عکس خودتون برای پیوستن به پویش دریافت کنید.

@GhadireMehrbaniBot

@jjonews








🔻شاخص فلاکت در ایران امروز
متوسط سالانه نرخ فلاکت در دولت حسن روحانی در حالی به 27.4 درصد رسیده که این نرخ به صورت میانگین در دولت محمود احمدی‌نژاد 29.3 درصد بود. در سال 1396 برای اولین بار در دوره حسن روحانی روند نرخ فلاکت صعودی شد.
http://bit.do/euTZ4

«فلاکت» در کدام استان‌ها بیشتر است؟
شاخص فلاکت در بهار سال 1397 به 21.5 درصد رسیده است. استان‌های چهارمحال وبختیاری و کرمانشاه بیشترین نرخ فلاکت و استان‌های زنجان و سمنان کمترین نرخ فلاکت را در اختیار دارند.
http://bit.do/euT2b

@mr_pouyafar


بازنگری در مفهوم خیریه و داوطلبانگی

محمدرضا پویافر

مشغول تنظیم متن‌هایی در مورد نیکوکاری و فعالیت‌های داوطلبانه در ایران هستم. حدود هجده سال است که در فعالیتهای مختلف سمن‌ها (NGOs) و آنچه به آن «داوطلبانگی» می گویند مشارکت دارم. کمی پس از آغاز این هجده سال به جامعه شناسی وارد شدم و تاکنون، هم در اولی (فعالیت‌های داوطلبانه) و هم در دومی (جامعه شناسی) اقامت دارم. اساساً بها و بهانه ورودم به جامعه شناسی، ازیک جهت، استمرار همان دغدغه اجتماعی بود. حالا سیزده سال است که در جامعه شناسی فعالیت می‌کنم. اشتراک این دو تجربه در کنش اجتماعی و علمی از یک سو و علاقه دست اولم در جامعه شناسی، یعنی جامعه شناسی دین از سوی دیگر، مرا بر آن می‌دارد که در سه قلمرو «جامعه شناسی»، «داوطلبانگی» و «دین» در حرکت متناوب و حتی همزمان باشم.
این که هفته گذشته گزارش نهایی بزرگ‌ترین پژوهش اجتماعیِ کیفی در آیین پیاده روی اربعین را با موضوع «خیر دینی در اربعین» به پایان رساندم و امروز مشغول تنظیم یادداشت‌هایی در مورد الگوی مناسب برای ساماندهی و تسهیل امور خیریه و داوطلبانه هستم، خود نمونه خوبی از این حرکت متناوب است. در میان این رفت و برگشت‌های مطالعاتی-مشارکتی، دو زوج مفهوم که به شکل نامأنوسی متمایز و بین آنها مرزبندی ایجاد شده، ذهنم را درگیر خود کرده است:
1- زوج مفهومیِ امور خیر (نیکوکاری) و فعالیت‌های داوطلبانه
2- زوج مفهومیِ خیر دینی و خیر غیردینی
تفکیک نخست درحالی انجام می‌شود که اساساً حتی متولی اصلی مؤسسات غیر دولتی داوطلبانه یا همان سمن‌ها (NGOs) یعنی وزارت کشور، تفکیک دقیق ماهوی بین آن‌ها قائل نشده است. تنها تفاوت در تعریف متفاوت مؤسسات خیریه و سمن‌ها در پایگاه اینترنتی صدور مجوز برای سمن‌ها (متعلق به وزارت کشور) این است که مؤسسات خیریه را بیشتر با نحوه اداره از سوی هیأت امنا می‌شناسند و سایر سمن‌ها را به عنوان سمن‌های عضو پذیر (انتخاب هیأت مدیره با رأی اعضا).
این در حالی است که ذات فعالیت مؤسسات خیریه و سمن‌ها، هر دو به فعالیت‌های داوطلبانه غیر انتفاعی و غیر سیاسی با اهداف عام المنفعه و ارزش آفرینی اجتماعی مربوط می‌شود. بنابراین، تفکیک موسسه خیریه از سمن، تفکیکی بدون اصالتِ وجودی است که بیش از آنکه موضوعات متفاوتی را در فعالیت‌های اجتماعی نشان دهد، نشان دهنده یک نوع نگرش سنتی به امور خیریه است. گویی در پسِ این تفکیک، این تلقی وجود دارد که امور خیریه همان حمایت‌های و کمک‌های معیشتی و مالی از فقرای اقتصادی است و فعالیت‌های عام المنفعه مثل وقف مال برای اهداف زیست محیطی، حمایت از حیوانات یا زنان خیابانی به هیچ وجه خیریه نیستند، در حالی که این‌ها به روشنی مصادیق نوین و بر زمین مانده امور خیریه هستند که از طریق ایفای مسئولیت اجتماعی فردی و کنش داوطلبانه شهروندان محقق می‌شوند.
از اینجا می‌توان گریزی به تفکیک بین زوج مفهوم دیگر، یعنی «خیر دینی» و «خیر غیر دینی» داشت. اساساً در اسلام، «احسان» یا همان کنشِ خیر، نه تنها انسان‌های مؤمن، نه فقط انسان‌ها، بلکه حتی حیوانات، گیاهان و فراتر از موجودات زنده، کل خلقت را هم شامل می‌شود. چرا که کل عرصه گیتی عرصه‌ی نمودِ آیات الهی است و در نتیجه کنشِ خیر دینی، نه فقط شامل خیر در راه فعالیت‌ها وآیین های مذهبی یا آموزش و ترویج مستقیم دین، بلکه شامل هر آنچه نیتِ دینی و الهی را در برداشته و معطوف به رساندن نفعی به دیگران باشد هم می‌شود. در واقع هر خیری که یکی از ویژگی‌های زیر را داشته باشد خیر دینی است:
1-احسان در حق سایر مومنان
2-احسان در موضوعات یا اهداف دینی همچون مراسم و مناسک دینی، آموزش و ترویج دین و معارف دینی و مانند آن.
3-احسان در مکان‌های مقدس
4-احسان در زمان‌های (مناسبت‌های) دینی
5-احسان در حق هر کسی یا موجود زنده یا چیزی با نیت دینی (الهی)
بنابراین هر آنچه در دایره نیکی بگنجد و شامل حداقل ویژگی پنجم یعنی نیتمندی دینی باشد، مشمول تعریفِ «خیر دینی» است. البته نیت، امری درونی است. امور خیر بر حسبِ صورتِ بیرونی آنها ارزیابی می‌شوند. بنابراین هر آنچه معنای نیکی بدهد، تا مادامی که دیگران از غیر دینی بودنِ نیت فرد اطمینان نداشته باشند، می‌تواند «خیر دینی» تلقی شود.
از آنجا که احسان در معنای عام آن شامل هر کنشِ عام المنفعه داوطلبانه می‌شود، پس در نتیحه هر کنش داوطلبانه بدون چشمداشت دستیابی به منابع ثروت (غیر انتفاعی بودن) یا منابع قدرت(غیر سیاسی بودن)، می‌تواند امر خیر (نیکوکاری) و حتی امر خیر دینی باشد. بنابراین فراتر از مرزبندی‌های سنتی که مانع توجه به اولویت‌های نوین فعالیت‌های داوطلبانه و نیکوکاری می‌شود، «کنش خیر» همان «کنش داوطلبانه» و کنش داوطلبانه همان «خیر دینی» است.

@mr_pouyafar


برآورد جمعیت مسیحی و مسلمان تا سال 2050 - موسسه مطالعات جهانی مسیحیت- نقل از: www.gordonconwell.edu
@mr_pouyafar


فراوانی سفرهای زیارتی برحسب طبقه اجتماعی در ادیان مختلف
@mr_pouyafar


دین، فرهنگ، جامعه | محسن‌حسام مظاهری dan repost
نشر آرما منتشر کرد:

«پیاده‌روی اربعین: تأملات جامعه‌شناختی»
از سری کتاب‌های سرو (مطالعات فرهنگ شیعی)

با مقالاتی از جبار رحمانی، احمد شکرچی، مهدی سلیمانیه، ندارضوی‌زاده، محمدرضا پویافر، محسن امین و محسن‌حسام مظاهری.

http://uupload.ir/files/plfu_arbaeen.png
@mohsenhesammazaheri


دین، فرهنگ، جامعه | محسن‌حسام مظاهری dan repost
🔸پنجمین کتاب از مجموعه «کتاب‌های سرو» منتشر شد: 🔸

📗«پیاده‌روی اربعین: تأملات جامعه‌شناختی»📗
(مجموعه مقالات)
به‌کوشش محسن حسام مظاهری
نشر آرما
248 صفحه ـ‌ رقعی


برشی از مقدمه‌ی کتاب:

اگر بخواهیم مشخصه‌های جامعه‌ی شیعه در زمانه‌ی حاضر را برشمریم، بی‌شک یکی از مشخصه‌ها «فربهی بُعد مناسکی» آن‌ است. در یکی دو دهه‌ی اخیر، آیین‌ها و مناسک جدیدی در جامعه‌ی شیعه ظهور کرده و با روندی شتابان رشد کرده‌اند که اغلب سابقه‌ای در ادوار پیشین نداشتند یا حداقل به‌صورت امروزی‌شان آیینی فراگیر محسوب نمی‌شدند. یکی از این آیین‌ها، «پیاده‌روی اربعین» است؛ آیینی که قدمت آن حدوداً به میانه‌ی قرن 13 هجری می‌رسد و تا همین چند سال پیش آیینی نوعاً مخصوص شیعیان عراق و محدود به ایشان به‌شمار می‌رفت، اما امروزه به یکی از آیین‌های فراگیر شیعیان تبدیل شده است. این توسعه، خصوصاً در بین شیعیان ایرانی بسیار سریع و گسترده بوده است.
تا همین ده سال پیش اگر فهرستی از آیین‌های شیعی ایرانیان تنظیم می‌شد، نامی از پیاده‌روی اربعین در آن نبود. گرامی‌داشت اربعین برای ایرانی‌ها به برگزاری مجالس عزاداری منحصر می‌شد؛ مشابه دیگر ایام سوگ مذهبی. امروزه اما این آیین در عرض تنها چند سال چنان رشد و توسعه‌ای داشته که به‌سختی می‌توان از آن صرف‌نظر کرد و ناگزیر باید در کنار عزاداری دهه‌ی محرم، مراسم شب‌های قدر، عزاداری فاطمیه و جشن نیمه‌ی شعبان، نام پیاده‌روی اربعین را به‌عنوان یکی از پنج آیین بزرگ و فراگیر مورداهتمامِ شیعیان ایرانی ذکر کنیم.
*
به‌نظر می‌رسد رشد اربعین آن‌قدر ‌به‌سرعت رخ داده که پژوهشگران اجتماعی را غافلگیر کرده است. به‌همین دلیل هنوز ادبیات نظری و پژوهشی قابل‌توجه‌ای پیرامون این آیین پدید نیامده است. (البته به‌طور کلی مطالعات اجتماعی تشیع و دین‌داری در ایران حوزه‌ای بسیار نحیف و تهی‌دست است.) آنچه تاکنون درباره‌ی پیاده‌روی اربعین در منابع مکتوب فارسی آمده، نوعاً متونی با رویکرد تبلیغی ـ‌ ترویجی است. در مجموعه مقالات حاضر، اما نویسندگان ـ که همه به نسل جامعه‌شناسان جوان ایرانی تعلق داشته و بر مطالعات دین و تشیع تمرکز دارند ـ کوشیده‌اند بر علایق شخصی و مذهبی خود حتی‌الامکان فایق آمده و از منظر جامعه‌شناختی و بعضاً با سویه‌ی «انتقادی» به تحلیل این پدیده بپردازند. طبعاً از یک پژوهشگر و جامعه‌شناس دین انتظار می‌رود در مواجهه با یک پدیده‌ی دینی مانند آیین مذهبی، سطح مشاهده و تحلیلی جامع‌تر، همه‌جانبه‌تر و روشمند‌تر از یک آیین‌گزار معمولی داشته باشد. او باید هم متن دینداری را ببیند و هم حاشیه‌‌اش را. همان‌ا‌ندازه که بی‌اعتنایی گروهی از اهالی علوم اجتماعی به پدیده‌های بزرگ مذهبی نظیر اربعین مستوجب نقد است، مواجهه‌ی غیرعلمی نیز با این پدیده‌ها از جانب برخی دیگر از اهالی علوم اجتماعی به نام پژوهش اجتماعی پذیرفته نیست. طبیعی است که جامعه‌شناسان نیز می‌توانند تعلقات مذهبی خود را داشته باشند و این تعلقات را بیان کنند. منتها بیان تعلقات مذهبی آن‌هم با ادبیات غیرعلمی را نباید به اسم تحلیل جامعه‌شناسانه به خورد مخاطبان داد. دشواری موقعیت یک جامعه‌شناسِ باورمندِ دین، همین تعهد اخلاقی به حفظ حریم‌ میان تعلقات مذهبی شخصی خود و تعهدات علمی و روشی است.
*
عناوین مقالات:
🔻 تشیع پساصدام و پایان سندرم حسرت جغرافیای مقدس در تشیع: جامعه‌ی شیعی به‌مثابه‌ی جامعه‌‌ای در فراق / جبار رحمانی
🔻 اربعین؛ دانسته‌ها و نادانسته‌ها: منظری اجتماعی / مهدی سلیمانیه
🔻 میزبانان اربعین / احمد شکرچی
🔻 از نهادی‌شدن آیین اربعین تا عرفی‌شدن امر قدسی / محمدرضا پویافر
🔻 حاد واقعیت ژان بودریار؛ بررسی شایعات رسانه‌ای پیرامون آیین پیاده‌روی اربعین / محسن امین
🔻 دعوت شده‌ام به زیارت رنج‌آلود: ادراک و تجربه‌ی زیسته‌ی زائران پیاده‌ی ایرانی در عراق (مورد مطالعه: پیاده‌روی اربعین، آذر۱۳۹۳، عراق) / ندا رضوی‌زاده
🔻 «اربعینِ ایرانی»: رشد تصاعدی آمار ایرانی‌ها‌ در پیاده‌روی اربعین: دلایل و پیامدها / محسن‌حسام مظاهری
*

کتاب «پیاده‌روی اربعین: تأملات جامعه‌‌شناختی» پنجمین کتاب از مجموعه «کتاب‌های سرو» (مطالعات فرهنگ شیعی) است که توسط نشر آرما منتشر می‌شود. برای تهیه‌ی این کتاب می‌توانید با شماره تلفن‌های ۳۲۳۵۱۷۰۹-۰۳۱ و 09133200945 تماس بگیرید. همچنین می‌توانید برای خرید اینترنتی به سایت «چهارسوق» به نشانی 4soooq.ir مراجعه کنید.

#کتابهای_سرو
#مطالعات_فرهنگ_شیعی
#نشر_آرما
#مطالعات_اجتماعی_تشیع
#پیشنهاد_کتاب

http://uupload.ir/files/plfu_arbaeen.png
@mohsenhesammazaheri

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

1 045

obunachilar
Kanal statistikasi