بازنگری در مفهوم خیریه و داوطلبانگی
محمدرضا پویافر
مشغول تنظیم متنهایی در مورد نیکوکاری و فعالیتهای داوطلبانه در ایران هستم. حدود هجده سال است که در فعالیتهای مختلف سمنها (NGOs) و آنچه به آن «داوطلبانگی» می گویند مشارکت دارم. کمی پس از آغاز این هجده سال به جامعه شناسی وارد شدم و تاکنون، هم در اولی (فعالیتهای داوطلبانه) و هم در دومی (جامعه شناسی) اقامت دارم. اساساً بها و بهانه ورودم به جامعه شناسی، ازیک جهت، استمرار همان دغدغه اجتماعی بود. حالا سیزده سال است که در جامعه شناسی فعالیت میکنم. اشتراک این دو تجربه در کنش اجتماعی و علمی از یک سو و علاقه دست اولم در جامعه شناسی، یعنی جامعه شناسی دین از سوی دیگر، مرا بر آن میدارد که در سه قلمرو «جامعه شناسی»، «داوطلبانگی» و «دین» در حرکت متناوب و حتی همزمان باشم.
این که هفته گذشته گزارش نهایی بزرگترین پژوهش اجتماعیِ کیفی در آیین پیاده روی اربعین را با موضوع «خیر دینی در اربعین» به پایان رساندم و امروز مشغول تنظیم یادداشتهایی در مورد الگوی مناسب برای ساماندهی و تسهیل امور خیریه و داوطلبانه هستم، خود نمونه خوبی از این حرکت متناوب است. در میان این رفت و برگشتهای مطالعاتی-مشارکتی، دو زوج مفهوم که به شکل نامأنوسی متمایز و بین آنها مرزبندی ایجاد شده، ذهنم را درگیر خود کرده است:
1- زوج مفهومیِ امور خیر (نیکوکاری) و فعالیتهای داوطلبانه
2- زوج مفهومیِ خیر دینی و خیر غیردینی
تفکیک نخست درحالی انجام میشود که اساساً حتی متولی اصلی مؤسسات غیر دولتی داوطلبانه یا همان سمنها (NGOs) یعنی وزارت کشور، تفکیک دقیق ماهوی بین آنها قائل نشده است. تنها تفاوت در تعریف متفاوت مؤسسات خیریه و سمنها در پایگاه اینترنتی صدور مجوز برای سمنها (متعلق به وزارت کشور) این است که مؤسسات خیریه را بیشتر با نحوه اداره از سوی هیأت امنا میشناسند و سایر سمنها را به عنوان سمنهای عضو پذیر (انتخاب هیأت مدیره با رأی اعضا).
این در حالی است که ذات فعالیت مؤسسات خیریه و سمنها، هر دو به فعالیتهای داوطلبانه غیر انتفاعی و غیر سیاسی با اهداف عام المنفعه و ارزش آفرینی اجتماعی مربوط میشود. بنابراین، تفکیک موسسه خیریه از سمن، تفکیکی بدون اصالتِ وجودی است که بیش از آنکه موضوعات متفاوتی را در فعالیتهای اجتماعی نشان دهد، نشان دهنده یک نوع نگرش سنتی به امور خیریه است. گویی در پسِ این تفکیک، این تلقی وجود دارد که امور خیریه همان حمایتهای و کمکهای معیشتی و مالی از فقرای اقتصادی است و فعالیتهای عام المنفعه مثل وقف مال برای اهداف زیست محیطی، حمایت از حیوانات یا زنان خیابانی به هیچ وجه خیریه نیستند، در حالی که اینها به روشنی مصادیق نوین و بر زمین مانده امور خیریه هستند که از طریق ایفای مسئولیت اجتماعی فردی و کنش داوطلبانه شهروندان محقق میشوند.
از اینجا میتوان گریزی به تفکیک بین زوج مفهوم دیگر، یعنی «خیر دینی» و «خیر غیر دینی» داشت. اساساً در اسلام، «احسان» یا همان کنشِ خیر، نه تنها انسانهای مؤمن، نه فقط انسانها، بلکه حتی حیوانات، گیاهان و فراتر از موجودات زنده، کل خلقت را هم شامل میشود. چرا که کل عرصه گیتی عرصهی نمودِ آیات الهی است و در نتیجه کنشِ خیر دینی، نه فقط شامل خیر در راه فعالیتها وآیین های مذهبی یا آموزش و ترویج مستقیم دین، بلکه شامل هر آنچه نیتِ دینی و الهی را در برداشته و معطوف به رساندن نفعی به دیگران باشد هم میشود. در واقع هر خیری که یکی از ویژگیهای زیر را داشته باشد خیر دینی است:
1-احسان در حق سایر مومنان
2-احسان در موضوعات یا اهداف دینی همچون مراسم و مناسک دینی، آموزش و ترویج دین و معارف دینی و مانند آن.
3-احسان در مکانهای مقدس
4-احسان در زمانهای (مناسبتهای) دینی
5-احسان در حق هر کسی یا موجود زنده یا چیزی با نیت دینی (الهی)
بنابراین هر آنچه در دایره نیکی بگنجد و شامل حداقل ویژگی پنجم یعنی نیتمندی دینی باشد، مشمول تعریفِ «خیر دینی» است. البته نیت، امری درونی است. امور خیر بر حسبِ صورتِ بیرونی آنها ارزیابی میشوند. بنابراین هر آنچه معنای نیکی بدهد، تا مادامی که دیگران از غیر دینی بودنِ نیت فرد اطمینان نداشته باشند، میتواند «خیر دینی» تلقی شود.
از آنجا که احسان در معنای عام آن شامل هر کنشِ عام المنفعه داوطلبانه میشود، پس در نتیحه هر کنش داوطلبانه بدون چشمداشت دستیابی به منابع ثروت (غیر انتفاعی بودن) یا منابع قدرت(غیر سیاسی بودن)، میتواند امر خیر (نیکوکاری) و حتی امر خیر دینی باشد. بنابراین فراتر از مرزبندیهای سنتی که مانع توجه به اولویتهای نوین فعالیتهای داوطلبانه و نیکوکاری میشود، «کنش خیر» همان «کنش داوطلبانه» و کنش داوطلبانه همان «خیر دینی» است.
@mr_pouyafar
محمدرضا پویافر
مشغول تنظیم متنهایی در مورد نیکوکاری و فعالیتهای داوطلبانه در ایران هستم. حدود هجده سال است که در فعالیتهای مختلف سمنها (NGOs) و آنچه به آن «داوطلبانگی» می گویند مشارکت دارم. کمی پس از آغاز این هجده سال به جامعه شناسی وارد شدم و تاکنون، هم در اولی (فعالیتهای داوطلبانه) و هم در دومی (جامعه شناسی) اقامت دارم. اساساً بها و بهانه ورودم به جامعه شناسی، ازیک جهت، استمرار همان دغدغه اجتماعی بود. حالا سیزده سال است که در جامعه شناسی فعالیت میکنم. اشتراک این دو تجربه در کنش اجتماعی و علمی از یک سو و علاقه دست اولم در جامعه شناسی، یعنی جامعه شناسی دین از سوی دیگر، مرا بر آن میدارد که در سه قلمرو «جامعه شناسی»، «داوطلبانگی» و «دین» در حرکت متناوب و حتی همزمان باشم.
این که هفته گذشته گزارش نهایی بزرگترین پژوهش اجتماعیِ کیفی در آیین پیاده روی اربعین را با موضوع «خیر دینی در اربعین» به پایان رساندم و امروز مشغول تنظیم یادداشتهایی در مورد الگوی مناسب برای ساماندهی و تسهیل امور خیریه و داوطلبانه هستم، خود نمونه خوبی از این حرکت متناوب است. در میان این رفت و برگشتهای مطالعاتی-مشارکتی، دو زوج مفهوم که به شکل نامأنوسی متمایز و بین آنها مرزبندی ایجاد شده، ذهنم را درگیر خود کرده است:
1- زوج مفهومیِ امور خیر (نیکوکاری) و فعالیتهای داوطلبانه
2- زوج مفهومیِ خیر دینی و خیر غیردینی
تفکیک نخست درحالی انجام میشود که اساساً حتی متولی اصلی مؤسسات غیر دولتی داوطلبانه یا همان سمنها (NGOs) یعنی وزارت کشور، تفکیک دقیق ماهوی بین آنها قائل نشده است. تنها تفاوت در تعریف متفاوت مؤسسات خیریه و سمنها در پایگاه اینترنتی صدور مجوز برای سمنها (متعلق به وزارت کشور) این است که مؤسسات خیریه را بیشتر با نحوه اداره از سوی هیأت امنا میشناسند و سایر سمنها را به عنوان سمنهای عضو پذیر (انتخاب هیأت مدیره با رأی اعضا).
این در حالی است که ذات فعالیت مؤسسات خیریه و سمنها، هر دو به فعالیتهای داوطلبانه غیر انتفاعی و غیر سیاسی با اهداف عام المنفعه و ارزش آفرینی اجتماعی مربوط میشود. بنابراین، تفکیک موسسه خیریه از سمن، تفکیکی بدون اصالتِ وجودی است که بیش از آنکه موضوعات متفاوتی را در فعالیتهای اجتماعی نشان دهد، نشان دهنده یک نوع نگرش سنتی به امور خیریه است. گویی در پسِ این تفکیک، این تلقی وجود دارد که امور خیریه همان حمایتهای و کمکهای معیشتی و مالی از فقرای اقتصادی است و فعالیتهای عام المنفعه مثل وقف مال برای اهداف زیست محیطی، حمایت از حیوانات یا زنان خیابانی به هیچ وجه خیریه نیستند، در حالی که اینها به روشنی مصادیق نوین و بر زمین مانده امور خیریه هستند که از طریق ایفای مسئولیت اجتماعی فردی و کنش داوطلبانه شهروندان محقق میشوند.
از اینجا میتوان گریزی به تفکیک بین زوج مفهوم دیگر، یعنی «خیر دینی» و «خیر غیر دینی» داشت. اساساً در اسلام، «احسان» یا همان کنشِ خیر، نه تنها انسانهای مؤمن، نه فقط انسانها، بلکه حتی حیوانات، گیاهان و فراتر از موجودات زنده، کل خلقت را هم شامل میشود. چرا که کل عرصه گیتی عرصهی نمودِ آیات الهی است و در نتیجه کنشِ خیر دینی، نه فقط شامل خیر در راه فعالیتها وآیین های مذهبی یا آموزش و ترویج مستقیم دین، بلکه شامل هر آنچه نیتِ دینی و الهی را در برداشته و معطوف به رساندن نفعی به دیگران باشد هم میشود. در واقع هر خیری که یکی از ویژگیهای زیر را داشته باشد خیر دینی است:
1-احسان در حق سایر مومنان
2-احسان در موضوعات یا اهداف دینی همچون مراسم و مناسک دینی، آموزش و ترویج دین و معارف دینی و مانند آن.
3-احسان در مکانهای مقدس
4-احسان در زمانهای (مناسبتهای) دینی
5-احسان در حق هر کسی یا موجود زنده یا چیزی با نیت دینی (الهی)
بنابراین هر آنچه در دایره نیکی بگنجد و شامل حداقل ویژگی پنجم یعنی نیتمندی دینی باشد، مشمول تعریفِ «خیر دینی» است. البته نیت، امری درونی است. امور خیر بر حسبِ صورتِ بیرونی آنها ارزیابی میشوند. بنابراین هر آنچه معنای نیکی بدهد، تا مادامی که دیگران از غیر دینی بودنِ نیت فرد اطمینان نداشته باشند، میتواند «خیر دینی» تلقی شود.
از آنجا که احسان در معنای عام آن شامل هر کنشِ عام المنفعه داوطلبانه میشود، پس در نتیحه هر کنش داوطلبانه بدون چشمداشت دستیابی به منابع ثروت (غیر انتفاعی بودن) یا منابع قدرت(غیر سیاسی بودن)، میتواند امر خیر (نیکوکاری) و حتی امر خیر دینی باشد. بنابراین فراتر از مرزبندیهای سنتی که مانع توجه به اولویتهای نوین فعالیتهای داوطلبانه و نیکوکاری میشود، «کنش خیر» همان «کنش داوطلبانه» و کنش داوطلبانه همان «خیر دینی» است.
@mr_pouyafar