" اِی کاش میگُفتَم 22,23,24"


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


اینجا فقط گوشه ای از افکار و ذهنیت منه ، پس اگه غیر قابل تحمله جوینش نشو"

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


جیزز اشکان dan repost
فور کنید چنلتون با توجه به وایبی که میدید بهتون عکس میم بدم


•𝟭𝟰:𝟮𝟰• dan repost
چنل نویس هایی که اینجا جوینن،
فور کنن فور میکنم ازشون.


Dead dreams. dan repost
دوستای گلم فوروارد کنید بیام چنلاتونو ببینم بهترینا رو میزارم اینجا


اُتاقِ سبزآبی؛ dan repost
خب، فور بزنید؛؛بگم چنلتون اگه مکان بود، چه مکانی چی می‌شد.🦚


فور کنید یه کلمه بگید تا براتون بنویسم .
-10چنل اول .
منم بشم 215🫶


مردم از من خسته میشن و میرن اونا نمیدونن که منم خسته شدم،اما همیشه موندن رو انتخاب میکنم.


آنان که در من میل به پایان دارند تنها و تنها خودم هستند






با کراپ هاتون شهر رو زیبا تر کنید>>💅🏽


من طی روز احساسات مختلفی رو تجربه می‌کنم و احمقانه سعی می‌کنم به تنهایی از پس اون ها بربیام. مدام نفس های عمیق می‌کشم و نسبت به کوچیکترین صدا یا حرکت واکنش نشون میدم و پرخاش میکنم.
من طی روز بارها از درد به خودم میپیچم اما حاضر به مطرح کردن اون با هیچ‌کس نمی‌شم. من از دردهام خبر دارم اما اقدامی برای پیگیری اون‌ها نمی‌کنم. به راستی چی در انتظار منه؟ آینده من.. چطور خواهد بود؟ آیا روزی دردهای جسمی من رو از پا در میارن؟ قطعا.
من بارها و بارها خودم رو از داشتن چیزایی که منو خوشحال و یا حال منو بهتر میکنن محروم کردم، هیچوقت سعی نکردم اونطور که باید! از داشته هام لذت ببرم. هربار که خوشحالی توی مویرگ‌هام جاری میشه خودم رو برای این شادی سرزنش می‌کنم و خودم رو لایق اون نمی‌دونم.
من گریه کردن رو ضعف نمی‌دونم اما هربار که پر شدن چشم‌هام رو حس می‌کنم به گوشه خلوتی از خونه یا اتاقم پناه می‌برم تا مبادا کسی اشک ریختنم رو ببینه. من بارها متوجه شدم چه چیز هایی آرامش روح، روان و جسم منو تحریک و متشنج می‌کنه اما هیچوقت سعی به ترک یا دوری از اون ها نکردم.
واقعا اسم این چیه؟ من هرشب درست قبل از بستن چشم هام و فرو رفتن به سیاهی خواب از خودم می‌پرسم من کی‌ام؟ من کجا ایستادم و مشکل من چیه؟
تنها چیزی که برای من واضح و روشنه اینه که از این سردرگمی خسته‌ام، نه با حرف میتونم بیانش کنم نه با رفتاری ابراز. فقط می‌دونم تنها چیزی که انتظار منو می‌کشه نابودیه. فقط نابودی!

-لیا




I want to silence my thoughts too much.








هر چقدر به فصل بهار نزدیک تر میشویم ، هوا خنک تر میشود . باد خنک بهاری صورتم را نوازش می‌کند ، که باعث میشود تحریک شوم ، لباس هایم را تنم کنم و خودم را در باد رها کنم .
موهایم را باد رها کنم تا باد به لای آنها برود و موهایم را نوازش کند .


>>>>>>>>>


دلم می‌خواهد دستت را بگیرم تا باهم فرار کنیم بریم یک جای دور ، دور از آدم ها ، دور از این شهر مریض و افکارشون ، دور از همه چیز ، بریم جایی که فقط خودمون باشیم ، دوتایی بنشینیم و خلوت کنیم و همانطور که غرق در تماشای غروب خورشیدیم بستنی کاراملیمون رو بخوریم ؛ و وقتی شب فرا رسید دراز بکشیم و باهم ستاره هارا تماشا کنیم و براشون اسم بزاریم ؛ به ماه حرف هایمان را بزنیم و در نهایت سرم را روی سینه ات بگذارم و با یک بوسه شبم رو به پایان برسونم.
#قلم_نگار



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

213

obunachilar
Kanal statistikasi