دلم میخواهد دستت را بگیرم تا باهم فرار کنیم بریم یک جای دور ، دور از آدم ها ، دور از این شهر مریض و افکارشون ، دور از همه چیز ، بریم جایی که فقط خودمون باشیم ، دوتایی بنشینیم و خلوت کنیم و همانطور که غرق در تماشای غروب خورشیدیم بستنی کاراملیمون رو بخوریم ؛ و وقتی شب فرا رسید دراز بکشیم و باهم ستاره هارا تماشا کنیم و براشون اسم بزاریم ؛ به ماه حرف هایمان را بزنیم و در نهایت سرم را روی سینه ات بگذارم و با یک بوسه شبم رو به پایان برسونم.
#قلم_نگار
#قلم_نگار