✅گزارش بخشی از مهمانی شامی که سە سال پیش به افتخار حضور "استیون هاوکینگ" در منزل "دکتر کامران وفا" برگزار شد.
شبی با یک شام مجلل شامل کباب و سایر غذاهای خوشمزه ایرانی، آوازهای سنتی محلی و «کیک سیاهچالهای».
وقتی نوبت به صحبت کردن هاوکینگ رسید، او داستانی گفت نه در مورد علم بلکه در مورد سفری که در سال ۱۹۶۲ به ایران داشته است، مدت کوتاهی پیش از آنکه معلوم شود به بیماری اسکلروزیس آمیوتروفیک جانبی مبتلا است.
پس از اخذ مدرک لیسانس از کالج آکسفورد، هاوکینگ تصمیم گرفت با پس انداز کمی که دارد به سفر بپردازد. و بر طبق یک نظریه ایران را انتخاب کرد: «احتمال اینکه به یک سفر بروم بیشتر از سفرهای زیادی است که بعدها شاید بروم». هاوکینگ و دوست همسفر او، دانشجویی از آکسفورد، به استانبول سفر کردند و با قطار از ترکیه گذشتند. سپس خود را با اتوبوس به مرز ایران رساندند و از تبریز به طور غیر مستقیم از راه کویر مرکزی به تهران آمدند.
هاوکینگ گفت «ما در راه گرفتار زلزله بوئین زهرا شدیم، زلزله عظیم ۷٫۱ ریشتری که بیش از ۱۲۰۰۰ کشته به جا گذاشت. من قاعدتاً باید نزدیک مرکز زلزله بوده باشم اما متوجه آن نشدم چون مریض بودم و اتوبوس هم در جادههای ناهموار ایران خیلی بالا و پایین میشد». در چند روز بعدی، هاوکینگ مشغول بازیابی سلامت خود پس از اسهال خونی و دندهی شکستهای بود که در اثر پرتاب شدن و برخورد به صندلی اتوبوس به وجود آمده بود. او از فاجعه خبر نداشت چون فارسی بلد نبود. خودش میگوید «وقتی به استانبول رسیدیم تازه فهمیدیم چه اتفاقی افتاده است. من برای پدر و مادرم یک کارت پستال فرستادم. آنها در این ده روز شدیداً نگران بودند چون آخرین خبری که از من داشتند این بود که در روز وقوع زلزله تهران را به مقصد منطقهی فاجعه ترک کردهام».«علیرغم زلزله، من خاطرات بسیار خوبی از ایران دارم و دوست دارم روزی به آنجا برگردم. خوشحالم که امشب اینجا با همهی شما هستم.
منبع: http://bigbangpage.com/physics/%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D8%A7%D9%85-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%81%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%87/
شبی با یک شام مجلل شامل کباب و سایر غذاهای خوشمزه ایرانی، آوازهای سنتی محلی و «کیک سیاهچالهای».
وقتی نوبت به صحبت کردن هاوکینگ رسید، او داستانی گفت نه در مورد علم بلکه در مورد سفری که در سال ۱۹۶۲ به ایران داشته است، مدت کوتاهی پیش از آنکه معلوم شود به بیماری اسکلروزیس آمیوتروفیک جانبی مبتلا است.
پس از اخذ مدرک لیسانس از کالج آکسفورد، هاوکینگ تصمیم گرفت با پس انداز کمی که دارد به سفر بپردازد. و بر طبق یک نظریه ایران را انتخاب کرد: «احتمال اینکه به یک سفر بروم بیشتر از سفرهای زیادی است که بعدها شاید بروم». هاوکینگ و دوست همسفر او، دانشجویی از آکسفورد، به استانبول سفر کردند و با قطار از ترکیه گذشتند. سپس خود را با اتوبوس به مرز ایران رساندند و از تبریز به طور غیر مستقیم از راه کویر مرکزی به تهران آمدند.
هاوکینگ گفت «ما در راه گرفتار زلزله بوئین زهرا شدیم، زلزله عظیم ۷٫۱ ریشتری که بیش از ۱۲۰۰۰ کشته به جا گذاشت. من قاعدتاً باید نزدیک مرکز زلزله بوده باشم اما متوجه آن نشدم چون مریض بودم و اتوبوس هم در جادههای ناهموار ایران خیلی بالا و پایین میشد». در چند روز بعدی، هاوکینگ مشغول بازیابی سلامت خود پس از اسهال خونی و دندهی شکستهای بود که در اثر پرتاب شدن و برخورد به صندلی اتوبوس به وجود آمده بود. او از فاجعه خبر نداشت چون فارسی بلد نبود. خودش میگوید «وقتی به استانبول رسیدیم تازه فهمیدیم چه اتفاقی افتاده است. من برای پدر و مادرم یک کارت پستال فرستادم. آنها در این ده روز شدیداً نگران بودند چون آخرین خبری که از من داشتند این بود که در روز وقوع زلزله تهران را به مقصد منطقهی فاجعه ترک کردهام».«علیرغم زلزله، من خاطرات بسیار خوبی از ایران دارم و دوست دارم روزی به آنجا برگردم. خوشحالم که امشب اینجا با همهی شما هستم.
منبع: http://bigbangpage.com/physics/%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D8%A7%D9%85-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%81%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%87/