Nafas dan repost
♨️#گرگها_عاشق_نمی_شوند♨️
عاشقانه ایی #هات و #خشن📛
قلمی پخته و قوی...💯💯
-ش...شما کمکم کردین...
حرفم را قطع کرد و عصبی غرید.
-من به دخترای خیابونی کمک
نمی کنم.
قطره اشکی روی گونه ام نشست و آرام زمزمه کردم.
-من خیابونی نیستم...
نیش خندی روی لب هایش سنجاق کرد و دم زد: این موقعه شب، یه دختر تنها، تو جایی که این موقع فقط محل گذر اوباشِ چه غلطی می کنه؟
لال شدم، حرفش حق بود، بغض پنجه هایش را وحشیانه بر گلوی خشک شده ام می کشید، نگاه نم دارم را در چشمان همچون شب سیاهش دوختم.
نزدیکم شد، لب هایش کنار گوشم از حرکت ایستاد و دم زد.
-این موقع شب سیب سرخ شدی و وسوسه می کنی...
زمزمه اش نفس را پرنده کرد و در قفس سینه ام حبس کرد...
#گرگها_عاشق_نمی_شوندع
عاشقانه ایی #خشن و ...♨️
👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEigYgKTIeyguv9vRw
عاشقانه ایی #هات و #خشن📛
قلمی پخته و قوی...💯💯
-ش...شما کمکم کردین...
حرفم را قطع کرد و عصبی غرید.
-من به دخترای خیابونی کمک
نمی کنم.
قطره اشکی روی گونه ام نشست و آرام زمزمه کردم.
-من خیابونی نیستم...
نیش خندی روی لب هایش سنجاق کرد و دم زد: این موقعه شب، یه دختر تنها، تو جایی که این موقع فقط محل گذر اوباشِ چه غلطی می کنه؟
لال شدم، حرفش حق بود، بغض پنجه هایش را وحشیانه بر گلوی خشک شده ام می کشید، نگاه نم دارم را در چشمان همچون شب سیاهش دوختم.
نزدیکم شد، لب هایش کنار گوشم از حرکت ایستاد و دم زد.
-این موقع شب سیب سرخ شدی و وسوسه می کنی...
زمزمه اش نفس را پرنده کرد و در قفس سینه ام حبس کرد...
#گرگها_عاشق_نمی_شوندع
عاشقانه ایی #خشن و ...♨️
👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEigYgKTIeyguv9vRw