༆𝐑𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


• ⊱𝐑𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 𝐜𝐡𝐚𝐧𝐞𝐥
• ⊱𝐌𝐚𝐣𝐦𝐨𝐞 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧 𝐡𝐚𝐲𝐞 𝐥𝐞𝐬𝐛𝐢𝐚𝐧 𝐯𝐚 𝐛𝐝𝐬𝐦
• ⊱𝐖𝐫𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧 𝐧𝐨𝐯𝐞𝐥𝐬:
𝐭𝐚𝐛𝐚𝐬𝐨𝐦 𝐞𝐬𝐡𝐠𝐡
𝐦𝐨𝐣𝐞𝐳𝐞𝐡 𝐜𝐡𝐚𝐬𝐡𝐦𝐚𝐬𝐡
• ⊱𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 @MOON_1626
• ⊱𝐧𝐚𝐬𝐡𝐞𝐧𝐚𝐬 @masih_nashnas

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


#bdsm⛓🔥🔥
https://t.me/joinchat/o9CjzCdHRcU1OGU5
🔞 💦
#پارت_بیست‌ودو


+#تنه‌لش مگه نگفتم #خودتو #کنترل کن
+#بلندشو ... #لباساتو دربیار #پشت به من #خم‌شو
_چشم
سریع بلند شدم #لباسامو دراوردم خم شدم
لبه ی تخت نشستن
+#تکون #نمیخوری
#دستشونو نزدیک #پلاگ کردن
#بین‌پام جلوتر بردن #خیس بودم
لبمو داخل #دهنم بردم #فشار دادم که #ناله‌هام بلند نشه
+#توله‌سگ #حشریه من ... چی دلش میخواد؟!💦🔞
_سر..ورم خواهـ..ش میک..کنم اجـ..ازه بدید ارضـ..ا شم #التماس میکنم
اه و #ناله هامو‌ تو دهنم #خفه میکردم
+#صدات بلند شه من میدونمو تو #توله سگ ... درست #وایسا... #پاهاتو بیشتر #بازکن💦🔥

#پر‌از‌صحنه‌های‌‌بی‌دی‌اس‌امی
💢♨️🔞🔞
https://t.me/joinchat/o9CjzCdHRcU1OGU5
❌💦❌💦


#LEEZBIAN_COUPLE [🏳‍🌈💜]
#VIDIO
@samileoflove


من‌عاشق‌تک‌تک‌لحظه‌های‌کنار‌تو‌بودنم🥺♥️
#𝐋𝐞𝐬𝐛𝐢𝐧
#𝐩𝐢𝐬
@samileoflove


#LEEZBIAN_COUPLE [💦♥️]
#VIDIO
@samileoflove


•|•|#tomboy_Styl࿔🕸🖇
#pis
#Aral
@samileoflove🕸🖇


#𝐩𝐚𝐫𝐭𝟏𝟒
#𝐚ş𝐤_𝐝𝐞𝐧𝐢𝐳𝐢
باهام رفتیم توی سالن مربی بهمون هچی نگفت
کلی توضیح در مورد بازی هفته دیگ داد البته فقط برای اونایی ک توی تیم هستن
عجیب بود ک دنیز هم داشت به حرفاش گوش میداد
هر چی سالن نگاه کردم رایان پیدا نکردم
رفتم توی رختکن نشسته بود روی زمین حتی لباساشم در نیاورده بود
کنارش نشستم هچی نگفت منم هچی نگفتم
سکوت بینمون با صدای بلند دنیز از بین رفت
-چرا شبیه این گدا های چهاراه نشستید اینجا
کشتی هاتون غرق شده
+نه
نه نشده
-خب پاشید خودتون جمع کنید
+رایان کولش از روی زمین ورداشت رفت ی نگاه به در کردم ک برگرد اما نیومد از روی زمین بلند شدم خواستم برم بیرون ک دستم دنیز کشید
چیشده شما ک اینجوری نبودید
+خودمم نمیدونم چیشده
اوم باشه
+از رختکن اومدم بیرون یکم تمرین کردم وقتی رایان نبود انگار من پوچ بودم نمیتونستم کاری بکنم
اصلا نمیتونستم بخندم ی دنیا عجیب داشتم وقتی نبود انگار مکمل هم بودیم
بچه ها کم کم وسایلشون جمع کردن رفتن
کلید از مربیمون گرفتم مثلا تمرین کنم
میخواستم فقط وقت بگذره نرم سر کلاس

....
ساعت 5 بعد ظهر با آیسان باید میرفتم بیرون
ی دوش گرفتم لباسام عوض کردم گوشیم نگاه کردم آیسان پیام داده بود ک من نزدیک خونم
کفشام پوشیدم رفتم دم در تا بیاد
خیابون خیلی خلوت بود نزدیک غروبم بود الانس ک دنیز از خونه بیاد بیرون
رفتم اون ور نشستم روی صندلی
قیافه بابام تقریبا یادم نمیومد یعنی زیاد خوشگل نبود من به مامانم رفته بودم اما آیسان به بابام
از ماشین اومد پایین
شیشه های ماشین دودی بود تو ماشین دیده نمیشد
آیسان ک از ماشین پیاده شد رفتش ی زحمت نداد بیاد سلام کنه
به کیرم:/
سلام چطوری
+خوبم ت چطوری
خوبم چرا لبت اینجوری شده
+چیزی نیست خورده به در
لبت چ جوری خورده به در
+اوف چ سوالایی میپرسی بیا بریم
کجا میریم
+میبرمت حالا ی جایی
تنهایی یعنی من تو
+میخوای همسایه هارم صدا بزنم بیان
نه همشون پیرن
+شما به کوچیکت ببخش دیگ حرفی نزد پشت سرم اومد سرم انداخته بودم پایین برگشتم عقب نگاه کنم آیسان نبود
اوف باز این بچه کجا رفته نشد من این بیارم بیرون گم نشه
صداش زدم اما هچ از صدای ازش در نیومد
حتما رفته جا آبنما رفتم اونجا
با دنیز نشسته بودن کنار آب
آیسان به تو یاد ندادن هر جایی میری باید اجازه بگیری
تو همجوری سرت مثل گاو انداختی میری منم دیدم این پسره اینجا نشسته اومدم کنارش
-دخترم:|
+لازم نکرده تو با کسی حرف بزنی.
-بیا بزن بچه رو اصلا چیکارشی
به قول خودش داداشم دوست نداره بهش بگم آبجی
-یکم داداشت شاخ پنداره
+ پاشو آیسان بریم
اینم ببریم
+این اسم داره
من نمیدونم اسمش
+پس چ جوری باهاش دوست شدی
-چ دعوایی میکنید من دنیزم
منم آیسان
-خب حل شد پاشو برو باز همو مبینم
خو تو هم بیا بریم البته نمیدونم کجا میخواد منو ببره
+خودت اضافی باز مهمون دعوت میکنی
به تو چه پاشو بریم دیگ خواهش
-باشه بریم
آیسان خیلی زود با دنیز صمیمی شد فکر نمی‌کردم دنیز از بچه ها خوشش بیاد
دست دنیز گفته بود من تو عمرم دستش نگرفته بودم میگم این به من نرفته
اصلا میدونید من‌ کجا دارم میبرمتون
-نه
باید با تاکسی بریم دوره ی تاکسی گرفتم من نشستم جلو آیسان دنیز نشستن عقب
گوشیم داشت میلرزید جیب پشتم گذاشته بودم کونم هی تکون میخورد قلقلکم میداد ورش داشتم رایان بود
نمیخواستم اینجا حرف بزنم گوشی گذاشتم روی سایلنت
از ماشین پیاده شدیم آیسان خودش دوید طرف شهر بازی
محیط شهربازی خیلی دوست داشت برای همین آوردمش اینجا
دنیر یکم قدش ازم کوتاه تر بود شایدم من اینجوری حس میکردم وقتی کنارم راه میرفت
تعجب کردم ک دنیز حرف آیسان قبول کرد اومد
اگر من می‌گفت نمیومد ک هچ تازه با آسفالت خیابونم یکیم میکرد
آیسان داشت وسایل بازی سوار میشد من دنیزم نشستیم روی صندلی
چیزی میخوری برم بگیرم
-نه
باشه بچه هارو دوست داری
نه دوسشون ندارم موجود های عجیب غریبی هستن ک وقتشون با کارای کصشر میگذرونن
اما خودتم بچه بودی همین کارارو میکردی
-من انقدر روحیه خوبی نداشتم از وقتی به دنیا اومدم کسی نبود ک من با محیط بچه ها آشنا کنه
منظورت نمیفهمم مگر خانواده ات نیستن
-هستن
باشه الان با محیط بچه ها آشنا شو
-مرسی از لطفت
پاشدم رفتم جای آیسان دلم میخواست سوار چرخ فلک بشم اما دنیز تنها میموند
برم بهش بگم شاید اومد
دنیز میای سوار چرخ فلک بشیم آیسان تنهاس
-تو برو من از ارتفاع بدم میاد
میترسی؟
-گفتم بدم میاد نگفتم میترسم
خو همون میشه حالا بیا بریم حالت بد شد پیاده میشیم
بچه خر نکن
میای یا نه چیزی نگفت از سر جاش بلند شد رفت جا آیسان
آیسان نشست وسط حس این پداری فداکار داشتم یعنی الان دنیز همسر منه
وای چ زن شوهر عالی میشیم اما همش تو خواب رویا عالیه
آیسان خیلی جیغ می‌کشید صداش رو مخ بود میخواستم با کون بشینم روی دهنش...


بوسیدن نقطه به نقطه لبات🙄♥️
#𝐋𝐞𝐬𝐛𝐢𝐧
#𝐩𝐢𝐬
@samileoflove


•|•|#tomboy_Styl࿔🕸🖇
#pis
@samileoflove🕸🖇


#LEEZBIAN_COUPLE [🕊🤍]
#VIDIO
@samileoflove


#𝐥𝐢𝐭𝐭𝐞𝐥_𝐠𝐢𝐫𝐥
#𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲
@samileoflove


مثلا یجوری بخوری براش تموم تنش کبود شه^^

#𝐋𝐞𝐬𝐛𝐢𝐧
#𝐩𝐢𝐬
@samileoflove


•|•|#tomboy_Styl࿔🕸🖇
#pis
@samileoflove🕸🖇


#𝐩𝐚𝐫𝐭𝟏𝟑
#𝐚ş𝐤_𝐝𝐞𝐧𝐢𝐳𝐢
+بستنی تو بخور
چ خوب بلدی بحث عوض کنی
+فردا شب از بابا اجازه بگیر ک بیام ببرمت بیرون
باشه کجا میریم
+بریم بیرون دور بزنیم
حالا بزار از شوهرم اجازه بگیرم شاید نزاره بعدشم شوهرم نمیزاره بدون چادر بیام بیرون
+تو ازدواج بکن من اون شوهرت میکنم تورو زنده نمیزارم
خو حالا من دیگ بلمم فردا بهت زنگ‌میزنم از گوشی بابا
+باشه فقط بعدظهر بیای
اوم بیا بوس بده
+لپم محکم بوس کردم کفشاش پاش کرد رفت در خونه بستم اومدم تو
یکم بهم انرژی داد با حرفاش
لباسام در آوردم خودم انداختم روی تخت گوشی ی نگاه انداختم خبری نبود
ساعت کوک کردم بعدش خوابیدم

...
صبح توی دانشگاه رایان ندیدم اما راما بود خواستم برم تو کلاس ک جلوم گرفت
رفیقت کجاس دیشب قهر کرد رفت
+خیلی هرسیم کرده بود دستم کردم لای موهاش از پشت کشیدم عقب
ببین با من لج نکن ک کونت میزارم
آرال سرم درد گرفت
+دفعه آخرت باشه با من لج کنی حالا گمشو
برگشتم اون ور نگاه کردم ک دنیز دید با راما چیکار کردم
اما خودش زد به کوچه علی چپ رفتم توی کلاس نشستم راما از ترس نشست سمت چپ ته کلاس
استاد اومد سر کلاس
دنیز صدا زد بره پای تخت از پشت ی کمر باریک کون بزرگ داشت
سوال به اون سختی تو دو دقیقه حل کرد نشست سر جاش
سرم گذاشتم روی میز ک حس کردم یکی از پشت هی صدام میزنه سرم آوردم بالا
اما کسی نبود انگار توهم زدم کلاس ک تموم شد نرفتم بیرون این زنگ باید میرفتیم همه سالن اما چون رایان نبودم حال نمیداد
نمونه سوالای ریاضی از تو کولم در آوردم تا حل کنم
ک یکی محکم اومد زد روی میز
سرم بلند کردم رفیق راما بود اینم خیلی شاخ بود تو دانشگاه اصلن ازش خوشم نمیومد
+چته
چرا با راما اینجوری حرف زدی تو کی هستی ک اذیتش کنی
+وقتم برای این آدما هدر نمیدم سوال بعدی
ببین سوال بعدی میکوبونم تو دهنت
+من دماغت بگیرم ک نسفت بند میاد
برو اون ور هوا بیاد
نرفت اون ور خواستم بلد نشد شونم گرفت هولم داد عقب
جرعت داری ی بار دیگ اینکارو بکن
میکنم دیگ دور بر راما نیا
+من نمیام اون میاد رفیق جنده ات جمع کن به من چه
بعد اون حرفم ی دونه خوابوند تو دهنم
دیدم دنیز اومد تو رایانم پشت سرش دوتاشون ریختن رو سر دختره دنیز ی جوری موهای دختر میکشید من جا دختر دردم گرفت
تا جایی ک تونستیم خوردیم زدیم
لب دنیز خونی شده بود اکیپ شون خیلی وحشی بودن دستش گرفتم بلندش کردم
حالت خوبه
-اره
لبت
+چیز مهمی نیست
رایان تو خوبی
اره اما تو انگار خوب نیستی چ محکم زد کصکش حیف رفیقات جمعه کردن‌وگرنه میزدم گوه بالا بیاری
+ ولش کن دو دقیقه دیگ راهی دفتر میشیم
-شعت
+برات بد میشه اخه کی میگ تو بیای بزنی
-خب دیدم زدت منم‌ زدم
رایان ک اومد همشون ریختن رو سرمون 3 به 7 خیلی نامردی بود
داداش بیا بریم صدامون میزنن
_سرکار آقای نیکخواه بفرمایید دفتر
+شما مقدم تری
رفتیم توی دفتر فکرشم نمیکردم دنیز همچین کاری بکنه اونم تو دانشگاه
لباش خیلی کبود شده بود خیلی خوب میشد اگر میزاشت لباش چسب زخم بزنم
خاک تو سرت انگار مونده لبای اونی
مدیر سرهممون داد زد بیشتر با من بد حرف زد

خانم رادفر از شما بعید بود حالا اینا بی انضباطن شما دیگ چرا
-شرمنده اما اونا دعوارو شروع کردن وگرنه آرال رایان تقصیری نداشتن فقط طرفداری کردیم
این دفعه به خاطر عموی دنیز میبخشمتون وگرنه به خانواده تون زنگ میزدم الانم بریم سر کلاستون

+رایان رفت سالن منم رفتم دنبال دنیز
-راستی بیا بریم پایین هم لب تو زخمی شده هم من بریم چسب بگریم
+بیا من برات بخورم خوب میشه لبای دو تامون
-چی گفتی نشنیدم
+هچی بریم تو برو توی حیاط بشین تا من برم بگیرم بیام
دو تا چسب گرفتم بیا بگیر بزن
-کجای لبم برو ی آینه بگیر
+امر دیگ نداری بده من چسب باز کردم رفتم جلو تر نفساش به صورتم میخورد لباش خیلی بزرگ بود دستم گذاشتم روش
از فکرش اومدم بیرون چسب زدم روی لبش
-مرسی خودت میزنی یا بزنم
+من نمیخوام
-باشه نزن اما اینجاش خونی
دستش گذاشت روی لبم محکم کشید اصلا احساسات بلد نبود حالا انگار من بلدم
آروم تر بابا
-خب حالا انگار خوردمش
+میخوردی دردش کمتر میشد
-کلاس شروع شده دلت ک نمیخوای دوباره بریم دفتر
دستم گرفت از روی زمین بلندم کرد...


#𝐩𝐚𝐫𝐭𝟏𝟐
#𝐚ş𝐤_𝐝𝐞𝐧𝐢𝐳𝐢

-اوم چه رفیقت اعصبیه
نه
-ولی همتون پروید
چرا
-خونه خودمم میخواین من بخورید
نه
-مرسی عزیزم اما مهمونامون چیزی میل ندارند
+چرا من میل دارم بیار عزیزم من میخورم
-عه مگ رژیم نیسی
+نه اینجا اشتهام باز شده
باشه مواظب باش بعد خوردن چیزیت نشه
+ی جوری حرف میزد آدم پشیمون میشد از حرفش
بعد از حرفای مزخرف رایان دنیز پاشدیم رفتیم
تو راه گوشیم چک‌ کردم راما پیام داده بود
سین نزدم پیامش
بریم چیزی بخوریم اصلا حوصله خونه ندارم
+بریم پارک همونجا ی چیزی میخوریم
اونجا ک کافه نداره
+نمیخواد بری کافه
مثل همی مامانا میمونه بیا دیگ ی امشب
+نه تو برو من نمیام
خیلی یُبسی
+باشه من میرم اونجا میشنیم خواستی بیا خواستی نیا
دیگ چیزی نگفت رفتم نشستم همش نگران بودم از ی جا راما پيداش بشه
اگر بهش همچیو بگه کلن حسش به من عوض میشه
بدتر از همه داغون میشه تازه یکم بهتر شده بود
دلم میخواست ببینم راما چی گفته گوشیم در آوردم
آرال هر چقدرم فرار کنی بازم نمیتونی از دستم در بری
من همچیو به رایان میگم از اونجا به بعدش با تو
زندگیم خراب کردی با عشقت منم زندگی تو خراب میکنم
تک‌ تک آدمای زندگیت میگیرم
+هه یکی نیست بگه آخه من کسیم دارم رید تو اعصابم
رایان چرا اونجا نشستی بیا اینجا
میخوام برم جا راما دلم براش تنگ شده
+شوخی میکنی
نه
+خب برو
چرا وقتی اسم راما میاد انگار دشمنته
+نه
چرا تا چند روز پیش ک اینجوری نبودی باهاش الان حتی نمیخوای بیینیش
+گفتم نه تو اینجوری حس میکنی
من تورو نشناسم باید برم بمیرم چرا بهم دروغ میگی
اره دروغ میگه
+با صدای راما هر دومون برگشتیم
دلم میخواست برم جلو خفش کنم مطمئن بودم امشب بدترین شب زندگیم میشه
+تو از کجا پیدات شد
من با تو کاری ندارم اومدم با رایان حرف بزنم
+چرا انقدر پیله ایی
پیله نیستم حرفم بزنم میرم دیگم نمیام
بزار بگه آرال
رایان اگر تا الان چیزی نگفتم همش تقصیر آرال
+بست کن راما
گفتم بزار بگه
ببین رایان من از اول ک با تو رل زدم آرال میخواسم بهش اعتراف کردم اون شب باهام رفتیم تو رابطه
فقط بدون هچکس تورو نمیخواد این آرال ام تورو به زور تحمل کرده
همه آرال میخوان نه تورو الانم روی واقعی رفیقت بیین
+حرفاش برام عجیب بود رایان اصلا چیزی نگفت منم نتونستم چیزی بگم
+رایان
چیزی نگو آرال میشه امشب باهام حرف نزنی
+ببین اون رابطه دروغ من آدمی نیستم ک با ی دختر هول برم تو رابطه
رایان میشه بیای تا توضیح بدم
الان نه
+باشه اعصبی برو اما بدون من همون رفیقتم و اون از حسودیش اینارو میگه
من اون شب اصلا خونه نبودن ک باهاش باشم
من اون شب جا دنیز بودم
باشه دنبالم نیا
+دیگ نمیخوای باهام باشی
نه
+برو نگهت نمیدارم اما پیشمون میشی ولی برگردی بازم همونی برام
گوشیم از روی زمین ورداشتم برگشتم خونه
ساعت 11 شب بود هم نگران رایان بودم هم از کارش بدم اومد ک ی درصد بهم اعتماد نداشت
ولی اگر من جای اون بودم عکس العملم بدتر بود
سعی کردم یکم درس بخونم اما نشد اصلا وقتی میرم جا دنیز بعدش دیگ نمیتونم درس بخونم
با زنگ در حدس زدم ک رایان در باز کردم آیسان بود
با دیدن من پرید بغلم سفت تو بغلم گرفتمش انگار چند ساله ندیدمش
سلامممم آرال دلم برات تنگ شده بود دیدم نیومدی گفتم من بیام
+ببخشید با کی اومدی
بابا
+چرا با اون
اخه خونه اون بودم میشه بیام تو اخه زود باید برم
+اوم بیا تو کوچه رو ی نگاه کردم اما ماشینی جلو در نبود در بستم رفتم تو
حالت خوبه
بهترم چرا نیومدی بیمارستان
+اومدم اما تو خواب بودی
چرا من نیاوردی جا خودت
+ندادن بهم
من بزرگ بشم میام جا تو قول میدم
+بیا من که از خدامه چی میخوری برات بیارم
اوم چی داریم
+بشین الان برات بیارم
من خیلی از دستت ناراحت شدم اخه همچیمو فرستادی برای اونا حتی دلتم برام تنگ نشده بود
+غر غر نکن تا بیام
آرال رایان چرا پیش تو نیست
+خونشونه
بگو بیاد اینجا تا ببینمش
+کار داره ی روز دیگ بیا بهش زنگ میزنم
باشه عهه برام بستنی آوردی
+بخور نوش جونت
راستی اونجا کیا هستن بابا زن گرفته
نه
+کسی ک اذیتت نمیکنه
نه فقط خیلی از تو بد میگن
+چیا میگن
نمیدونم میگن تو زندگی مامان بابارو خراب کردی اما من اصلا باور نمیکنم چون تو خیلی مارو دوست داری
+ولش بستنی تو بخور اما اگر اذیتت کردن بگو میارمت پیش خودم
فقط خیلی دلم برات تنگ میشه دلم برای فوش دادنت سر صبحم تنگ میشه
+فیلم هندیش نکن
پوف اینجا تنها چیکار میکنی
+در دیوار نگاه میکنم بیکارم همش
درست بخون دکتر بشی بعد برای من شوهر پیدا کن از تو بیمارستان
+ به فکر چی هستی من تورو نمیدم به کسی
من شوهر میخوام
+اصلا به من نرفتی باید تورو مثل خودم کنم
نه کراشام میپرن
+اینارو تو از کی یاد گرفتی
تو
+به به من به این سن رسیدم ی دفعه رل رل نکردم
چون زشتی کسی روت کراش نمیزنه..


#LEEZBIAN_COUPLE [🕊🤍]
#VIDIO
@samileoflove


⎞ نیاز دارم بهت
مثلِ نیازِ کوالا به خواب!♥️🐨🐾 ⎝
#𝐋𝐞𝐬𝐛𝐢𝐧
#𝐩𝐢𝐬
@samileoflove


•|•|#tomboy_Styl࿔🕸🖇
#pis
#Aral
@samileoflove🕸🖇

17 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

2 334

obunachilar
Kanal statistikasi