حرف زدن از بعضیچیزها یک جور شجاعت خاصی می طلبد.
این که با خودت قبلش کلنجار میروی که بگویی یا نه .
که تمام احتمالات ممکن را در نظر میگیری.
حتی شاید بغض کنی و برای یکی از این احتمالات های های اشک بریزی.
اما چیزی که مشخص است این است که یک آن یک روز یک لحظه به این باور میرسی که باید حرف بزنی !
که شاید همین "حرف زدن" درست ترین کاری باشد که می توانی انجام دهی.
بزرگی می گفت :
احساساتت را نگه داری که چه شود ؟
خاک بخورند و دست نخورده بمانند ؟
حرف ها را باید زد ...
باید شجاعت را ذره ذره جمع کرد و روی هم گذاشت .
باید آن چه در دلت هست را بگویی...
میدانی...
حرف که نزنی ؛
سکوت هم که بکنی عواقب دارد!
و آن وقت یک جور حسرتی تا ابد دنبالت خواهد آمد....
یک حسرت تلخ .
یک حسرت از دسته " اگر میگفتم چی میشد ؟!"
این که با خودت قبلش کلنجار میروی که بگویی یا نه .
که تمام احتمالات ممکن را در نظر میگیری.
حتی شاید بغض کنی و برای یکی از این احتمالات های های اشک بریزی.
اما چیزی که مشخص است این است که یک آن یک روز یک لحظه به این باور میرسی که باید حرف بزنی !
که شاید همین "حرف زدن" درست ترین کاری باشد که می توانی انجام دهی.
بزرگی می گفت :
احساساتت را نگه داری که چه شود ؟
خاک بخورند و دست نخورده بمانند ؟
حرف ها را باید زد ...
باید شجاعت را ذره ذره جمع کرد و روی هم گذاشت .
باید آن چه در دلت هست را بگویی...
میدانی...
حرف که نزنی ؛
سکوت هم که بکنی عواقب دارد!
و آن وقت یک جور حسرتی تا ابد دنبالت خواهد آمد....
یک حسرت تلخ .
یک حسرت از دسته " اگر میگفتم چی میشد ؟!"