گفتگوهای غیرراهبردی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan



Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
کلیپ یادداشت:
داری اشتباه می‌کنی کاپیتان! (https://t.me/sharenovate/84)
قسمت اول برنامه «جعبه سیاه»

به‌اشتراک بگذارید تا آفریده شود
@ShareNovate


 یادداشتی برای نوروز 1397
سی ویژگی یک شهروند مسئولیت شناس

"دکتر محمود سریع القلم"

۱- آینده خود را تابع تلاش و خلاقیت خود می ­داند؛
۲- هر کاری را با مشورت ­های تخصصی انجام می ­دهد؛
۳- از کسانی که برای مدیریت کشور انتخاب کرده در برابر قدرت و اختیاراتی که دارند، مسئولیت مطالبه می ­کند؛
۴- براساس نظریه سیستم­ ها و نگاه درازمدت به زندگی، راستگوست؛
۵- مانع رشد دیگران نمی ­شود: بلکه با آنها رقابت می ­کند؛
۶- حداقل یک ساعت در روز کتاب می­ خواند؛
۷- از شخصی که زیاد دروغ می­ گوید، فاصله می گیرد؛
۸- در انجام کارها، از توان عقلی خود، چندین برابرِ هوش خود بهره می ­گیرد؛
۹- به دلایل حقوقی، به شدت مراقب سخنان خود است؛
۱۰- تا از قضاوتی مطمئن نباشد، مطرح نمی ­کند؛
۱۱- منتظر نمی­ نشیند تا دیگران، گره ­های زندگی او را باز کنند: بلکه با ابتکار و سخت­ کوشی، زندگی خود را مدیریت می­ کند؛
۱۲- رعایت حقوق مردم در جامعه را وظیفه خود می­ داند؛
۱۳- حداقل یک متر با فاصله از شخصی که در حال استفاده از خودپرداز بانک است، می ­ایستد؛
۱۴- وقتی قرار است ساعت ۸ جایی باشد، ساعت ۷:۵۰ دقیقه دَمِ دَر ایستاده است؛
۱۵- در قدرت و سِمَت بیش از ۸ سال نمی­ماند زیرا ۸ سال برای نوآوری حداکثری، کافی است؛
۱۶- حتی سه نصف شب و بدون آنکه دوربینی باشد، پشت چراغ قرمز می­ ایستد؛
۱۷- بسیار سفر می­ کند تا بیاموزد و بلوغ فکری و رفتاری را تجربه کند؛
۱۸- وقتی از یک خیابان فرعی به اصلی می ­رسد، اتومبیل خود را متوقف می­ کند و پس از ایمنی کامل، حرکت می ­کند؛
۱۹- آنقدر Search می­کند تا Fact را ازPropaganda تفکیک کند؛
۲۰- کوله پشتی خود را در اتوبوس و مترو در دست می ­گیرد تا مزاحمتی برای دیگران ایجاد نکند؛
۲۱- به دیگران القاب منتسب نمی­ کند: بلکه انگیزه­ ها و افکار آنان را تحلیل می ­کند؛
۲۲- از شخصی که با رانت ثروتمند شده است، فاصله می ­گیرد؛
۲۳- زندگی خود را مانند لوگوی المپیک در پنج دایره متداخل طراحی می­ کند: رشد فردی، توجه به خانواده، حرفه، افزایش سطح دانش تخصصی و خدمات مدنی؛
۲۴- فقط یک شغل دارد و وظایف آن را به بهترین نحو انجام می ­دهد؛
۲۵- بسیار می­ گوید: من نمی­دانم یا این موضوع را به درستی نمی­فهمم؛
۲۶- آنقدر حوصله به خرج می­ دهد تا موضوعی را دقیق بفهمد بعد واکنش نشان دهد؛
۲۷- دفترچه کوچکی دارد که صفحه اول آن نوشته شده: ضعفهای من و روشهای اصلاح؛
۲۸- خمیرمایه ذهنی او این گونه شکل گرفته: ۲۰ درصد اظهارنظر کردن و ۸۰ درصد سئوال کردن؛
۲۹- برای جلب اعتماد دیگران، سیگنال­ های متناقض نمی­ فرستد؛
۳۰- چون خودشناسی مقدمه توسعه ­یافتگی مدنی است، آنقدر از خود شناخت دارد که ۵۰ صفحه در مورد افکار و روحیات خود می ­تواند بنویسد.

ارسال نظر در لینک زیر 👇
goo.gl/jfmuTy

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam


? علوم انسانی dan repost
💭قانون اساسی هر کشوری هر 19 سال یکبار باید عوض و بازنویسی شود، چون هیچ نسلی حق ندارد و نباید برای نسل های بعدی تعیین تکلیف کند.
#توماس_جفرسون
🔴⚫️ کانال علوم انسانی
📕 @humansciences


? علوم انسانی dan repost
یک روایت تاریخی آموزنده

🔻فردریک کبیر می خواست در رقابت با ورسای قصری بسازد. در کار ساخت قصر وقفه افتاد .علت را پرسید . گفتند در گوشه ای از زمین ،اسیابی است که صاحبش نمی فروشد .فردریک شخصا به سراغ اسیابان رفت و علت را پرسید.

🔻اسیابان گفت اینجا موروثی است و من نه انقدر متمولم که به ان احتیاج نداشته باشم و نه انقدر فقیر که به پولش نیازمند باشم پس نمیفروشم!! .
فردریک با پرخاش گفت:
«تو میدانی با چه کسی حرف میزنی؟ من اینجا را از تو میگیرم!»
اسیابان لبخندی زد و گفت؛ «نمیتوانی چون هنوز در برلین "قاضی "هست!!!».

🔻فردریک به یاد نصایح «ولتر» افتاد که به او گفته بود:
« در حکومت هر چیزی را ابزار خودت کن جز دستگاه عدالت را، چون مردمت از هر جا رانده شوند به دستگاه عدالت پناه می برند، و وقتی انجا را نیز گوش به فرمان تو ببینند دیگر به بیگانه پناه می برند، و بدین ترتیب پای بیگانه به کشورت باز می شود!.
به نقل از شبکه تلویزیونی #BBC

🔴⚫️ کانال علوم انسانی
📕 @humansciences


🎯 سیاستِ بدخواه و دشمنِ کالا و هویت ایرانی
حمیدرضا ضرغامی

یکی از بدخواهان تولید و هویت ایرانی را که در سالیان اخیر و حسب پژوهشهایم به شدت مشاهده کرده ام، پدیده ای است آشنا و در ظاهر دوست که متاسفانه دوست نماها و دوستانِ کم خرد (البته به لحاظ خردِ سیاستِ علم) بر پیکره جامعه وارد آوردند. اگر بخواهم امروزی (تلگرامی) سخن گویم!! ؛ نهاد دانایی و تولیدِ معنا مقصودم است؛ مقصودم جایی است که انتظار می رود بزرگان معناساز و اندیشمند برای رونق علمی و فناوری و اقتصاد و سیاست و ... در آن معناسازی کنند و به سان خردی و عقلی نزدیک به کل!!!؛ در مسیر بهبود مستمر جامعه نورافشانی کنند. آری! مقصود نهاد اندیشه و خرد (دانشگاه) است؛ دانشگاه ایرانی که امروز بیش از گذشته در بحران فلسفی و مدرک گرایی (به جای درک گرایی) غوطه ور شده و هر روز اگر درمان نشود، دشوارتر و دشوارتر عامل تخریبی جدی برای اقتصاد، تولید و حتی هویت ایرنی خواهد بود!!!
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی می‌نمود
نياز به گفتن نيست كه سياست هاي عجيب و غريب انبساطي دانشگاه ها (به ويژه پولي ها!!! – اجازه دهيد قضاوت را به خواننده گذاريم و اسمي نبريم) چگونه بدون حساب و كتاب دقيق و علمي و توجه به فلسفه نهاد انديشه و خرد؛ به خرد و ارتقاي هوشمندي جامعه تاختند و به يكباره دانشجوياني را در مقاطع تحصيلات تكميلي (به ويژه مقطع كارشناسي ارشد) شاهد شديم كه با علم؛ كمتر ميانه اي دارند و ... 😳
اين دشمن، هر چند با مدرك گرايي ايجاد شده در جامعه، حداقل تا دو سه دهه به جامعه ما (در تمامي ابعادش) ضرباتي سهمگین وارد خواهد كرد، ولي بالاخره بايد مهار شود – كه البته به نظر مي رسد تا حد زيادي در سياستهاي جديد نهادهاي مرتبطي همچون وزارت علوم دو دولت اخير مورد توجه بوده و در مجوز براي دوره هاي عجيب و غريب صدور مدرك مقابله شده است ... مراد از دوره صدور مدرك؛ دوره هايي است كه ديده مي شد واحدهايي در برخي دانشگاه هاي پولي، بدون حداقل بسترها و لوازم مورد نياز و فقط بر حسب #حرص_و_ولع_مدرك-گرايي بخشي از جامعه؛ #به_جاي_خواروبارفروشي و شغل هاي مقدسي مشابه اين (واقعاً مقدس مقصود است و جسارتی به حریم دیگر شغل ها نمی شود) به شغل كاذبي روي مي آوردند كه به زعم نگارنده اگر اثراتش از فروش مواد مخدر براي آينده و اكنون جامعه ايراني بدتر نباشد؛ بهتر نيست!!! .... آن شغل كاذب هم مي دانيد عبارتست از#جذب_دانشجو!
اما ضربات و لطمات ناشي از #جذب_دانشجوي_بي_حساب_و_كتاب:
1- بازي با آينده جواني كه مي تواند مولد باشد و پرورش چيزي به نام #ادعا و #توهم_دانايي با #داشتن_مدرك (بدون حداقل صلاحيت هاي كه البته وظيفه كسان ديگري بود كه برايش بسترش را مي ساختند ولي فقط بستر مدركش را مهيا مي كنند و البته پول آن عزيز را نيز به كام خود مصادره مي كنند!)
2- بازي با آينده نهاد دانش (دانشگاه) و نورافشاني اين عقل و خردِ جامعه در مسير رشد و تعالي اقتصاد، سياست، فرهنگ، صنعت، ورزش و ...

تجويز در سال جدید:
📌براي دانشجويان كنوني واحدهاي پولي (كه ممكن است تعداد زیادی از آنهامشمول اين نگارش باشند): توجه بفرماييد كه مهم ترين دارايي شما وقت تان است، هر چند پولي را پرداخت مي كنيد ولي مهم ترين دارايي تان را تبديل به احسن كنيد! ببينيد فلسفه دانشگاه چيست و خودتان را با آن فلسفه همسو كنيد وگرنه مدركي را هم كه كسب كنيد، هيچ ارزش افزوده اي كه براي شما فراتر از ظواهر و ماندگار باشد، نخواهد داشت ...
📌براي كساني كه در پي تصميم به ورود به نهاد دانش هستند: تحقيق و بررسي عميق كنيد و اگر بستر همسو و مورد نياز با آرمان هاي دانشگاه و رشته مدنظر شما در واحد پولي مورد نظر نبود؛ به هيچ عنوان وقت و سرمايه ي مادي و معنوي تان را حتي براي لحظه اي به واحدهاي بي كيفيت نسپاريد!!!

📌براي سياستگذار علم و دانشگاه: شما را به خدا رحم كنيد به آيندگان ...

https://t.me/ProblemExplorer


شبکه توسعه dan repost
🔲⭕️دعای تحویل سال نو برای ایران امروز

خداوندا!
⭕️به اصحاب قدرت بیاموز
که گردش نخبگان برای همه است از جمله شخص خودشان.
خداوندا آنان به «درد تکلیف» مبتلا هستند، درمانی باش بر درد آنان. دردشان را ریشه کن فرما.
به آنان بیاموز حتی اگر خودشان فاسد نباشند، اطرافیان شان به فساد کشیده خواهند شد.
توانایی به آنان بده که بگذارند و بگذرند.

⭕️به نخبگان معرفت بیاموز
که مقالات آی اس آی (ISI) آنان چیزی از درد مردم کوچه و بازار حل نمی کند.
به آنان کمک کن، تا سرشان را از کتاب و کلاس فراتر بیاورند و لحظه ای همدرد مردم کردستان و بوشهر شوند.
به آنان بیاموز اگر خود درد جامعه را نداشته باشند، دانش آموختگانی خودخواه و بی تفاوت را تحویل جامعه خواهند داد.
به آنان دردهای زمینی را بچشان

⭕️به صاحبان منزلت و سلبریتی ها بیاموز
که این آبرو و اعتبار را می توانند برای تغییرات اجتماعی اهرم کنند.
موضوعاتی چون آب، ازدواج، دروغ، بیکاری و بیکارگی جامعه ما را رنج می دهد، برای مقابله با آن نیازمند همیاری اجتماعی هستیم، آنان می توانند عمود خیمه این جنبش اجتماعی باشند.
به آنان بیاموز سالها پیش سلبریتی هایی بوده اند اکنون هم جسمشان هم نامشان زیر خاک مدفون شده اند.
به آنان علاوه بر محبوبیت اجتماعی، مسوولیت اجتماعی ببخش.

مهربانا!
⭕️به صاحبان شریعت و روحانیون ما بیاموز
که ما انتظار داریم آنان طبیب ما باشند. روح ما نیازمند التیام و درمان است.
گرفتار شدن آن در امور اجرایی باعث نشود که شغل اصلی خود یعنی طبابت روح را کنار بگذارند.
آنان را از شر دنیا حفظ کن. آگر از طبیب بوی دنیا برخیزد، از مریض نوای الرحمان برخواهد خاست.
به آنان طیب بودن و شوق طبابت عطا فرما.


⭕️به صاحبان ثروت ما بیاموز
تفاوت است بین ثروت آفرینی و ثروت اندوزی.
اولی عبادت است و نیکویی و دومی خودخواهی است و حرص خوارگی.
به آنان بیاموز کاسب و کارآفرین حبیب خداست به شرط آنکه ثروت آفرینی کند و نه ثروت اندوزی.
به آنان علاوه بر لذت خوردن و پوشیدن، لذت خوراندن و پوشاندن را نیز بیاموز.

مهیمنا!
⭕️به کارگزاران نظام این هوشمندی را عطا کن که از بین هزاران موضوعی که با آن روبرو هستند، بتوانند 5 مساله کلیدی را شناسایی کنند. و به آنان این شجاعت را بده که به فکر «رای دوره بعد خود» نباشند. کار را برای تو انجام دهند و نه رای دوره بعدشان. این «رای دوره بعد را» از خاطر آنان ببر.

مهربان خداوندا!
⭕️من از همه محتاج ترم و درمانده تر. از همه بیشتر گرفتار خودخواهی، ناکارآمدی، توجیه و تنگ نظری و ...
تمام آنچه در دعاها و درخواست های قبلی برای دیگران خواسته ام برای خویش نیز خواهانم.
آنان را به من ارزانی دار.

پروردگارا!
⭕️ ما به مقلب القلوبی تو دل بسته ایم و به محول الحولی ات چشم دوخته ایم. قلب و چشم ما را ناامید برنگردان.
به ما بیاموز که باید برای هر دعایمان دست به کار شویم و خود نیز کاری کنیم.
بیاموزان که بعد از هر دعا باید به امید تو برخاست و با اتکال به تو به سوی تمام آنچه خواسته ایم حرکت کنیم.

مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki


دکتر مهدی گلشنی dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🎥 راه نجات دانشگاه

❇️ گفتگویی متفاوت با دکتر مهدی گلشنی را در نوروز 97 از خبرنامه دانشجویان ایران بخوانید

@iusnews
@Dr_MGolshani




?MonitorCenter dan repost
👤 ملکم خان (نظریه پرداز نوسازی سیاسی در صدر مشروطه)

ملکم، روشنفکری اصلاح طلب بود. وی از جوانی تا پایان عمر به مدت پنجاه سال مبارز خستگی ناپذیر پروژه های نوسازی بود. نه هرگز حاشیه نشین قلمرو سیاست شد و نه هرگز کوشنده ی نیمه راه و روشنفکر سیاسی پاره کاره و فصلی بود. او در پیگیری روند نوسازی جدی ترین روشنفکر زمان خود بوده.

هر چند ملکم خان مردم را به نافرمانی مدنی در برابر حکومت استبدادی و فاسد آن زمان دعوت می کرد اما به عنوان یک مصلح، مخالف انقلاب بود و مخالف انقلاب ماند و همواره تاکید کرد" نباید فراموش کرد که در آئین آدمیت راه نجات در ظهور قانون است نه در زور انقلاب. ما در این ملک ریشه ی نظم هستیم نه تیشه ی بی نظمی ".

📖رساله اصول آدمیت ملکم خان با این مقدمه آغاز میشود که:" ستایش باد بر آدم که جویای علم و طالب آدمیت آمده است. معنی هستی نیست مگر در آدمیت... مکرر این رساله را بخوان، اصول آدمیت را بدان که نجات تو میسر نخواهد شد مگر به انوار علم و به انوار علم تقرب نخواهی یافت مگر به اصول آدمیت"

📋سپس ملکم هفت تکلیف آدمیت را بر می شمارد: ۱- اجتناب از بدی ۲-اقدام به نیکی ۳ - در رفع ظلم ۴-اتفاق ۵ - طلب علم ۶- ترویج آدمیت ۷ - حفظ نظام.
وی در ادامه به تبیین هر یک از این تکالیف می پردازد...

🆕در آستانه سال نو، خواندن اندیشه های نوسازی ملکم خان را پیشنهاد می کنم.
سالی سرشار از اندیشه های نو را آرزومندم🌺

http://yon.ir/cNUsf

🖥 @MonitorCenter


Governance systems dan repost
در واپسین روزهای سال ۹۶، کتاب ساختار و کارکرد اندیشکده ها از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.


Css.ir dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
⭕️ بحران ناکارآمدی یا جنبش چیزباختگان.

🎥 گزیده سخنرانی دکتر محمد فاضلی در نشست «بررسی ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناآرامی‌های دی‌ماه ۹۶»

💽 yon.ir/BwxGc

🆔 @centerforstrategicstudies

🌐 css.ir


این کتاب به کسانی که علاقه مند هستند در زمينه ارتباط سرمایه اجتماعی پایین و توسعه نیافتگي در ایران مطالعه کنند، پیشنهاد می شود.
به کانال گفتگوهای غیر راهبردی بپیوندید:
@sharenovate_debate


ShareNovate dan repost
⚛️حالا صبر کن ببینیم چه می‌شود!

http://sharenovate.com/posts/579
امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی)

"صبر کن ببینیم چه می‌شود!" این جمله‌ی آشنای این چند دهه بوده است. هنوز برخی از افراد که در فکر مهاجرت هستند یا کسانی که می‌خواهند روی ایده‌هایشان سرمایه‌گذاری کنند؛ می‌رسند به همین جمله‌ی: "صبر کن ببینیم چه می‌شود!"

مشکل آن است که هیچ‌وقت هم هیچ چیز نمی‌شود! نه ما آنقدر خوشبخت می‌شویم که بشود کاری کرد؛ ونه آن‌قدر بدبخت که اصلا نشود کاری کرد! مشکل آن است که ما همیشه در آستانه‌ی هر چیزی هستیم! ما همان‌قدر که در آستانه‌ی توسعه‌ی اقتصادی هستیم، در آستانه‌ی رکود هم هستیم! همان‌قدر که در آستانه‌ی یک جهش بزرگ؛ در آستانه‌ی یک جنگ بزرگ! ما همان‌قدر که در آستانه‌ی پیوستن به جهان پسابرجامی هستیم، در آستانه‌ی شکست برجام هم هستیم! ما اصولا همیشه در آستانه‌ی هرچیزی هستیم! "ما همیشه در آستانه زندگی می‌کنیم!"

امسال هم دارد تمام می‌شود و ما هنوز با این جمله زندگی می‌کنیم که "صبر کن ببینیم چه می‌شود!". واقعیت این بود که ما در عدم‌قطعیت زندگی کردیم و هنوز زندگی می‌کنیم.

پیش‌بینی‌ناپذیری یعنی زیستن در شرایطی که می‌تواند به هر چیزی ختم شود؛ و عدم‌قطعیت یعنی احتمال اینکه چه خواهد شد نیز مشخص نیست! اما در زندگی، شما برای به دست آوردن هرچیزی نیاز به سرمایه‌گذاری دارید؛ یا دارایی‌هایتان سرمایه شماست یا ایده و زمانی که می‌گذارید.

اما هر سرمایه‌گذاری، یعنی هزینه کردن در امروز به امید بازگشت بیشتر در آینده. به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری همیشه بر پایه‌ی برآورد ما از آینده است؛ و "ما که همیشه در آستانه زندگی می‌کنیم!"، چگونه می‌توانیم آینده را پیش‌بینی می‌کنیم؛ وقتی هیچ چیز پیش‌بینی‌پذیر نیست.

کدام یک از شما قطعا می‌داند که سال آینده برجام هست یا نه؟ کدام یک از شما قطعا می‌داند سال آینده ما تحریم هستیم یا نیستیم؟ کدام‌یک از شما قطعا می‌داند که ما سال آینده درگیر یک جنگ هستیم یا نیستیم؟ این‌ها یعنی "ما در آستانه زندگی می‌کنیم!" در آستانه‌ی همه‌ی این‌ها!

⭕️ما و کاهش عدم‌قطعیت‌ها
1️⃣پیش‌بینی‌پذیری فردی: اگر ندانیم وقتی همسر ما عصبانی می‌شود، چه کاری می‌کند؟ ما را می‌کشد؟ یا می‌زند؟ یا قهر می‌کند؟ یا برایمان می‌نویسد؟ آن‌وقت نمی‌توانیم زندگی کنیم؛ چون زندگی برایمان پیش‌بینی‌ناپذیر می‌شود.

مطالعات مختلف نشان می‌دهد: پیش‌بینی‌ناپذیری و عدم‌قطعیت منجر به افزایش تشویش و به دنبال آن افزایش نفرت افراد به همدیگر می‌شود. وقتی در جامعه‌ای پیش‌بینی‌ناپذیری تبدیل به ارزش می‌شود یعنی افراد به نفرت‌پراکنی تشویق شده‌اند.

شاید بهترین هدیه‌ای که هرکسی به اطرافیانش می‌دهد، اطمینان است و اطمینان یعنی پیش‌بینی‌پذیرتر باشیم.

2️⃣پیش‌بینی‌پذیری شرکتی و سازمانی: یکی از دلایلی که کسب‌وکارهای نو مانند اسنپ و تپسی و کارپینو یا دیجی کالا و بامیلو گرفت؛ همین پیش‌بینی‌پذیری‌شان بود. وقتی تاکسی می‌گرفتی و نمی‌دانستی قیمت چقدر خواهد بود، وقتی خرید می‌کردی و نمی‌دانستی می‌شود تعویض کرد یا نه؟ یعنی خدمت پیش‌بینی‌پذیر نبود؛ یعنی من همیشه فکر می‌کنم همان کسی هستم که کلاه سرم می‌رود.

3️⃣پیش‌بینی‌پذیری ملی: وقتی در سطح ملی تا این اندازه پیش‌بینی‌ناپذیر باشیم، یعنی سرمایه‌گذاری از یک تصمیم‌گیری منطقی به یک قمار تبدیل شده است. یعنی دل بسته‌ایم به شگفتی‌سازها!

البته برای گریز از بیماری "صبر کن ببینیم چه می‌شود!"، بیش از هر چیزی نیاز داریم به پیش‌بینی‌پذیری ملی و سیاست‌هایی که ثبات را می‌آورند.

⭕️پیش‌بینی‌ناپذیری بخشی از ویژگی سیاسی-اجتماعی ما
پیش‌بینی‌ناپذیری برابر است با فاصله‌ی میانِ "آن‌چه باید اتفاق می‌افتاد" با "آن‌چه واقعا اتفاق افتاد". هر چه این فاصله بیشتر باشد، یعنی کمتر پیش‌بینی‌پذیر هستیم و هر چه فاصله بیشتر باشد یعنی نمی‌شود برای آینده برنامه‌ریزی کرد؛ یعنی تکیه کلام می‌شود: "صبر کن ببینیم چه می‌شود!"

برای توسعه یافتن باید پیش‌بینی‌پذیر شویم. تنها آن کشورهایی که برای مردم خود و جهان پیش‌بینی‌پذیر هستند؛ می‌توانند سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی را جذب نمایند؛ همانطور که تنها افراد پیش‌بینی‌پذیر برای دیگران قابل اعتماد.

بعضی وقت‌ها لازم است تا تکلیف خود را با بعضی چیزها مشخص کنیم. تصمیم‌های سخت خود را بگیریم؛ شاید از آن‌جا به بعد دیگر بشود پیش‌بینی‌پذیرتر بود.

پیش‌بینی‌ناپذیری در بهترین حالت یک تاکتیک کوتاه‌مدت است که اعتماد بلندمدت را از بین می‌برد! اگر شما یک فروشنده‌ی دوره‌گردِ‌ بین‌راهی هستید، می‌توانید پیش‌بینی‌ناپذیر باشید اما اگر می‌خواهید یک فروشگاه در حال رشد باشید؛ چاره‌ای ندارید جز آن‌که پیش‌بینی‌پذیر باشید!

امید و آرامش هر دو محصول پیش‌بینی‌پذیری هستند؛ به امید هر دو در سال ۹۷

@ShareNovate




به کسانی که دوست دارند بدانند چگونه در قرن بیستم نازیسم، فاشیسم و کمونیسم ظهور پیدا کرد و دموکراسی ها سرنگون شدند و نظام های اخلاقی فرو ریختند این کتاب ارزشمند توصیه می شود.
@sharenovate_debate


شبکه توسعه dan repost
🔳⭕️می خواهم پشت ویترینت را ببینم!

دوبار در امتحان اصلی دبستان رد شد، سه بار در آزمون دبیرستان و دوبار هم در آزمون ورودی دانشگاه مردود شد. فکر نکنید مردود شدن وی عادی بود، نه! نمره او افتضاح بود. در امتحان ورودی کالج، در درس ریاضی نمره 1 از 120 گرفت!!
جالب این است که با چنین سابقه ای، اعتماد به نفس کافی هم داشت و برای ورود به دانشگاه هاروارد –رتبه یک دانشگاه های جهان- اقدام کرد و البته رد شد. اما دوباره اقدام کرد. وی توسط دانشگاه هاروارد 10 بار رد شد!! اما برای او مساله ای نبود. او به دانشگاه دیگری رفت و لیسانس زبان انگلیسی گرفت.
بعد آنکه فارغ التحصیل شد او برای 30 شغل درخواست فرستاد. اما برای هیچ کدام از آن شغل ها پذیرفته نشد. حتی برای افسر پلیس شدن درخواست داد. اما آنها هم حتی به او فرصت ندادند. او برای اینکه کارمند کی.اف.سی (فست فود زنجیره ای معروف) نیز اقدام کرد. 24 نفر بودند اما همه پذیرفتند شدند و تنها مصاحبه شونده ای که بین 24 نفر توسط کی.اف.سی. رد شد او بود. این بخشی از داستان زندگی جک ما (بنیانگدار و مالک علی بابا) است که اکنون 41 میلیارد دلار ثروت دارد.

داستان زندگی او الهام بخش است. اما او یک دیدگاه کلیدی در موفقیت دارد که بسیار جذاب است. او می گوید: اگر می خواهید رمز موفقیت را بدانید، نه از داستان های موفقیت، بلکه از شکست ها و اشتباهات آنها بیاموزید. موفقیت آدم های موفق مثل یک ویترین زیبا و آراسته است که پشت آن پر است از شلختگی، شکست و تاریکی؛ چک های برگشت خورده، زندان، مردود شدن، پذیرفته نشدن، مسخره شدن، اشتباهات احمقانه. پس اگر فقط این ویترین آراسته را ببینیم، یک تصویر توهمی از موفقیت در ذهن ما ایجاد می شود و توانمندی ما را برای مواجهه با شکست ها به شدت کاهش می دهد، چرا که فکر می کنیم، در مسیر موفقیت فرش قرمز پهن کرده اند. برای پی بردن به فرمول و رموز موفقیت یک سلبریتی، قهرمان اجتماعی یا مدیر موفق میلیاردر بهتر است پشت ویترین ها را نگاه کنیم. خود او می خواهم کتابی بنویسند به نام 1001 اشتباه علی بابا! او می گوید من نام شرکتم را 1001 اشتباه می نامم.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
شکست و ناکامی جزو لاینفک موفقیت است چه در زندگی شخصی و چه در مدیریت سازمان ها و چه در اداره کشورها. حال که نمی شود شکست را حذف کرد باید از آن حداکثر استفاده را کرد. شش نکته زیر برای استخراج طلای موفقیت از پسماند شکست توصیه می شود:

1- اجازه ندهید یک اشتباه دوبار تکرار شود. اشتباه ایرادی ندارد. اما تکرار دوباره اشتباه خودمان یا اشتباه رایج دیگران، قابل قبول نیست.

2- از شکست غیرقابل جبران اجتناب کنید، از ریسک های بزرگ که ممکن است کیان زندگی/سازمان/خانواده شما را نشانه بگیرد پرهیز کنید. در عوض استراتژی «شکست های کوچک آموزنده و آگاهانه» را در پیش بگیرید.

3- شکست هایتان را با همان دقت پیروزی هایتان تحلیل کنید. با همان دقت! چرا؟ اگه از یک شکست چیزی نیاموزید، تبدیل به اشتباهی میشود که دوباره تکرار خواهد شد.

4- دیر یا زود شکست می خورید. دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. ممکن است موفقیت همیشه با شکست شروع نشود ولی باید انتظار شکست را داشت و آن را پذیرفت. پس همین الان خود را برای شکست آماده کنید.

5- شکست ها را به رسمیت بشناسید. افراد پیشرو لجبازی نمی کنند بلکه خاضعانه شکست را می پذیرند و یاد می گیرند. با انکار واقعیت چیزی عوض نمی شود.

6- از چرایی منفی به چگونگی مثبت حرکت کنید. چرایی منفی یعنی مدام از خود بپرسیم که چرا من؟ چه گناهی کردم که این بلا/بدشانسی سراغ من آمد؟ و چرا من لایق چنین بدبیاری هستم؟ اما چگونگی مثبت این است که از خود بپرسم چگونه می توانم در نوبت بعدی یک گام به پیش بردارم؟ چگونه می توانم احتمال موفقیتم را بیشتر کنم؟ چگونه می توانم از کسانی که موفق شدند، الگوبرداری کنم؟

خداوند فرمود «اين روزگار است كه هر دم آن را به مراد كسى مى‌گردانيم!» یعنی روزی شکست و روزی موفقیت. همین گردش روزگار و بالا و پایین هاست است که مسیر تکامل و تعالی را فراهم می کند. از گردش روزگار خودمان و دیگران بیاموزیم و فراموش نکنیم که سختی ها فانی اند و سرسخت ها باقی.

مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki


شبکه توسعه dan repost
🔳⭕️ایران در مارپیچ مرگ؟

حدود صد سال پیش جانورشناسی برجسته با پدیده ای عجیب روبرو شد: یک دایره چهارصدمتری از مورچه‌ها را مشاهده کرد که در حال چرخیدن دور خودشان بودند و حدود ۲.۵ ساعت طول می‌کشید که هر مورچه یک دور کامل بزند. آنان در این دایره چهارصد متری پیوسته در حال حرکت بودند! این گردش آ‌ن‌قدر ادامه یافت که پس از دو روز اکثر آنها جان باختند. آن نوع از مورچه ها از یک قانون ساده پیروی می‌کنند: از مورچه‌ جلوی خود تبعیت کن. نتیجه‌ این امر شکل‌گیری مارپیچ مرگ است. این دور باطل فقط زمانی می‌شکند که به طور تصادفی یکی از مورچه‌ها به دلیلی نامعلوم دایره را ترک می‌کند.

دقت کنیم که این گونه از مورچگان به صورت گروهی خوب عمل می کنند و بسیار منظم غذا پیدا می کنند و ذخیره می کنند. تولید مثل می کنند و با هم می مانند و سازمان‌دهی خیره‌کننده‌ای برای کار و زندگی جمعی دارند. اما همین ويژگی یعنی تبعیت کورکورانه، باعث مرگ آنان در مارپیچ مرگ می‌شود. چرا؟ چون هر کدام از مورچه ها، استقلال رأیی ندارد و همه نفر قبلی را دنبال می کنند و به همین دلیل هم زمانی که در دایره‌ یا مارپیچ مرگ می افتند، در آن می مانند و می میرند.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
بسیاری از تغییرات اجتماعی و سازمانی حاصل نه گفتن است. نه گفتن به تکرار و تقلید. نه گفتن به نفر جلویی. نه گفتن به تبعیت کورکورانه. یک مثال تاریخی را با هم مرور کنیم. در گذشته در بیشتر ایالات جنوبی آمریکا، سیاهان باید در مدارس جداگانه‌ای درس می‌خواندند، حق حضور در پارک‌ سفیدپوستان را نداشتند و حتی از آب‌خوری‌ جداگانه‌ استفاده می‌کردند. حق سوار شدن به اتوبوس از در جلو را نداشتند. آنها بایستی پس از پرداخت بلیط خود از در عقب اتوبوس وارد می‌شدند. اگر یک سفیدپوست وارد می‌شد و صندلی خالی نبود یک سیاه موظف بود که صندلی‌اش را به وی بدهد. همه هم به چنین وضعی عادت کرده بودند. تا اینکه عده ای پیدا شدند و نه گفتند!
یک روز اتفاق جالبی افتاد. رُزا پارکس یک زن سیاه‌پوست آمریکایی آفریقایی‌تبار صندلی‌اش را به مرد سفیدپوست نداد. او بازداشت و جریمه شد. اقدام اعتراض‌آمیز وی نقطه آغاز نمادین جنبش حقوق مدنی سیاهان آمریکا شد. این کار او به تحریم گسترده شبکه ترابری همگانی توسط سیاهان منجر شد و سرانجام به تصویب قانون حقوق مدنی سال ۱۹۶۴ انجامید که هرگونه تبعیض نژادی در آمریکا را ممنوع می‌کرد. بعدها رُزا توسط کنگره آمریکا به عنوان «مادر جنبش آزادی» شناخته شد.
اگر رزا آن روز از مارپیچ مرگ خارج نمی شد جنبشی این چنینی شکل نمی گرفت. جوامع، گروه ها، فرقه ها، قبایل و سازمان ها نیز در معرض خطر مارپیچ مرگ هستند. هر سازمانی که بر تک فکری، تک گویی و تک صدایی تاکید کند، در معرض این خطر است. نگرانی آن جاست که ایران ما نیز در مارپیچ مرگ بیفتد. چرا نگرانم؟ سه دلیل دارد:
1- برچسب ها: ما به راحتی برچسب می زنیم: ادبیات سیاسی و اجتماعی را این چند ساله مرور کنیم: لیبرالیست، نئولیبرالیست، برانداز، غیرخودی، سکولار، دلواپس و .... بدون آن که معنا و ریشه عمیق این مفاهیم را بدانیم آن را به عنوان برچسب می زنیم به پیشانی افراد و تا ان بنده خدا به خودش بجنبد دیگر کاری از دستش بر نمی آید.
2- خط قرمزها: ما برای خودمان خط قرمزهای زیادی تعریف کرده ایم و افراد را منع می کنیم از اینکه در مورد آن صحبت کنند. برخی افراد می فهمند که باید از این مارپیچ بیایند بیرون اما فشار روانی نمی گذارد پا را از دایره مرگ بیرون بگذارند.
3- سنت ها: به خاطر ریشه تاریخی بلند ما، مجموعه سنت هایی از گذشته باقی مانده نیز در ایران زیاد است و البته این هم خوب است و هم می تواند گاهی بد باشد. مجموعه ای از سنت های فرهنگی-اجتماعی. یک مثال خیلی خیلی کوچک: عقد دخترعمو-پسرعمو در آسمان ها بسته شده است و هنوز در برخی از بخش های کشور این عقیده ریشه دارد.

دقت کنید: نمی گویم ایران در مارپیچ مرگ است. فقط تاکید می کنم که مستعد این هستیم که در مارپیچ مرگ بیفتیم. پتانسیل بالای برچسب زنی، وجود خط قرمزهای متعدد، ریشه بلند سنت ها، ما را مستعد مارپیچ مرگ می کند. خداوند خطر مارپیچ مرگ را هشدار داده است: جایی که در کتاب آسمانی اشاره می کند به آنانی که می گویند ما همان راهی را می رویم که پدران مان و گذشتگانمان می رفته اند. و با این سوال روبرو می شوند که حتی اگر پدرانشان بی خرد و گمراه بوده اند؟
یک پیشنهاد ساده اما دشوار: از این پس به جای آن که هر کسی که به گونه ای متفاوت از ما فکر می کند را «دگراندیش» بدانیم و بنامیم، یک فرصت و نعمت تلقی کنیم. شاید او همان فردی باشد که با متفاوت فکر کردنش می تواند مسیر زندگی و جامعه ما را عوض کند. البته نیک می دانم که همین پیشنهاد ساده من را نیز عده ای برنمی تابند و خواهند گفت که فلانی سنگ دگراندیشان را به سینه می زند.

مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki


? علوم انسانی dan repost
بزرگترین دشمن دانایی، ندانستن نیست، بلکه توهم دانایی است.

#استیون_هاوکینگ
🔴⚫️ کانال علوم انسانی
📕 @humansciences


Renani Mohsen / محسن رنانی dan repost
.
افسانه‌ پیل و پراید
ــــــــــــــــــــــــــــــ
(تحلیل برگزیده سال از وضعیت امروز ایران)

برطبق یک عادت زشت و خودپسندانه، من معمولا در پایان هر سال، تحلیلی از وضعیت اقتصاد سیاسی کشور می‌نوشته‌ام و پیش‌بینی‌هایی از آینده می‌داده‌ام. امسال اما چون از مهرماه اعلام کرد‌ه‌ام که برای مدتی از نوشته‌های اقتصاد سیاسی پرهیز می‌کنم و بیشتر به موضوعات توسعه‌ای می‌پردازم (تا وقتی که اعتیادم به «تحلیل همه چیز از نگاه اقتصاد سیاسی» درمان شود)، تصمیم گرفتم به جای نوشته خودم، یکی از بهترین و جامع‌ترین تحلیل‌هایی که در سال ۱۳۹۶ درباره وضعیت موجود کشور از دیگران شنیده یا خوانده‌ام را به عنوان تحلیل برگزیده سال معرفی کنم. بر این اساس یک سخنرانی کوتاه (۲۳ دقیقه‌ای) از دکتر محمد فاضلی، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، را به عنوان یک «تحلیل چارجیم» (جامع، جدی، جمع‌وجور، جماعت‌فهم) از وضعیت کلان کشور به شما معرفی می‌کنم. توصیه می‌کنم این فایل صوتی را حتما بشنوید و تصمیم بگیرید برای ده نفر دیگر هم بفرستید که حتما سه نفرشان دارای مسئولیت دولتی و حکومتی باشند.

خیلی مهم است که این سخنرانی را همه بشنویم ودرباره آن تامل کنیم؛ از خانم‌های خانه‌دار گرفته تا فعالان اقتصادی بخش خصوصی، نمایندگان مجلس، وزرا، فرماندهان نظامی، امامان جمعه، روسای قوا و شاید مهم‌تر از همه، مقام معظم رهبری.

ما باید درباره مسائل‌مان، که البته همه مهم هستند ولی برخی خیلی‌ مهم‌ترند و حل‌وفصل‌شان دارد دیر می‌شود، به صورت جدی گفت‌وگوی ملی را آغاز کنیم و امثال این سخنرانی می‌تواند ضرورت این‌ گفت‌وگو را به ما بشناساند و زمینه آن را فراهم کند. بیایید در ایام عید هر کجا رفتیم به جای دیدن و شنیدن کلیپ‌های مختلف سیاسی و طنز و تمسخر، این فایل را به صورت جمعی بشنویم و درباره نکات آن با هم گفت‌وگوی اخلاقی و عقلانی کنیم.

یادمان باشد ما دیگر فرصت و انرژی آن را نداریم که دنبال مقصر بگردیم، بلکه فقط باید دنبال راه حل بگردیم و هر کدام از ما ببینیم در ایجاد تغییرات و تحولاتی که لازم است انجام شود، خودمان باید از کجا آغاز کنیم و چه گامی را برداریم. ما مانند کشاورزانی هستیم که بر سر سهم‌مان از آب رودخانه اختلاف داریم؛ اما الان رودخانه در حال خشک شدن است و اگر کاملا خشک شود همه ما نابود می‌شویم. پس به جای متهم کردن یکدیگر، باید خیلی فوری برای یافتن راه حل، گفت‌وگو و همفکری را آغاز و برای اجرای آنها، همکاری کنیم.

دکتر فاضلی حرفهای مهمی را به زبانی ساده زده است که همه باید بشنویم و در موردشان فکر کنیم و هر یک از ما ببینیم خودمان در به‌وجود آوردن این شرایط چه سهمی و نقشی داشته ایم.

بهترین نامی که برای سخنرانی دکتر فاضلی می‌توانستم برگزینم «افسانه پیل و پراید» بود.

نوروز بر همه ایرانیان مبارک باد.

محسن رنانی / ۲۴ اسفند ۱۳۹۶

@Renani_Mohsen
https://t.me/MohsenRenani/35


👇👇👇👇


کافه استراتژی dan repost
🎈اگر ریچارد راست بگوید .....
(علی بابایی)

🖱بدون تردید، مطالعۀ ریچارد فلوریدا بر روی مناطقِ دارای تکنولوژی و اقتصاد پیشرفته، یکی از مهمترین مطالعات حوزۀ تکنولوژی در چند دهۀ اخیر است. فلوریدا در این مطالعۀ پرارجاع و تحسین شده، به خوبی نشان میدهد که عملکرد اقتصادی هر منطقه، رابطۀ بسیار نزدیکی با حضور طبقه خلاق (که از نظر فلوریدا شامل دانشمندان، مهندسان، هنرمندان، طراحان، مدیران، متخصصان مالی و ... میشود) در آن منطقه دارد. درواقع فلوریدا نشان می‌دهد که همین طبقه خلاق هستند که می‌توانند دست به خلق تکنولوژی‌های جدید در محل زندگی خود بزنند و از همین رو فلوریدا قویا توصیه میکند که در عصر جدید، استراتژی هر منطقه (اعم از شهر، ایالت و کشور) میبایست تلاش حداکثری برای جذب و نگاهداشت این طبقه خلاق در خود باشد.

🖱اما این طبقه خلاق، چه محلی را برای زندگی خود برمی‌گزینند؟ فلوریدا در مطالعۀ خود نشان میدهد طبقه خلاق محلی را برای زندگی برمی‌گزیند که مملو از دو مورد بسیار مهم زیر باشد:
1. وجود یک فضای باز که تنوع فکر و ایده را به خوبی «تحمل» کند. درواقع هر چه یک منطقه، نسبت به ورود افراد متنوع و دارای افکار جدید، فارغ از گرایش‌های مذهبی و سیاسی و عقیدتی، بازتر رفتار کند، مکان جذاب‌تری برای زندگی طبقه خلاق خواهد بود.
2. وجود زیرساختهای فرهنگی باکیفیت و یکتا (ترکیبی یکتا و منحصر به فرد از هنر و معماری و موسیقی و رخداد) تا طبقۀ خلاق بتواند به تجربۀ یک سبک زندگی جذاب و منحصربه‌فرد دست یابد.

🖱اکنون موضوع مهمی که پیش می‌آید این است که اگر مطالعۀ ریچارد فلوریدا درست باشد (به هر حال نمی‌توان منکر غِنای علمی این مطالعه، تعداد ارجاعات به آن، و شواهد تایید کنندۀ موجود در آن شد) باید اذعان نمود که یکی از مهترین دوراهی‌های کشور در پیشرفت تکنولوژیک و اقتصادی، تصمیم‌گیری در مورد چگونگی برخورد با طبقۀ خلاق است: آیا حاکمیت، دولتمردان و جامعه می‌خواهند با فراهم کردن یک فضای باز فکری، یعنی یک فضای تحمل‌کنندۀ تنوع فکر و ایده (همان شعار تئوریسین‌های اصلی انقلاب نظیر بهشتی و مطهری) و فارغ از گرایش‌های سیاسی و مذهبی افراد، زمینۀ جذب طبقۀ خلاق به کشور و حفظ آنها را فراهم نمایند یا خیر؟ و آیا ایجاد زیرساختهای فرهنگی باکیفیت و یکتا، اساسا برای حاکمیت، دولتمردان و جامعه قابل تصور است یا خیر؟ درواقع اگر مطالعۀ ریچارد فلوریدا درست باشد، متاسفانه باید گفت که پاسخ «خیر» به دو سوال قبل، به این معنی است که کشور باید قید پیشرفت تکنولوژیک و اقتصادی را (حداقل در مقایسه با سطح جهانی) بزند. که البته طبیعی است در صورت انتخاب این گزینه، بحثهایی نظیر عقب ماندن استاندارد زندگی مردم ایران نسبت به سایر کشورها، نارضایتی عمومی، و حتی ضعف نظامی به وجود خواهد آمد.

🖱البته مانند همیشه، تعدادی از دوستان دغدغه‌مندم پیدا خواهند شد که بگویند ما این حرفها را قبول نداریم و مثلا ببینید ما در زمینۀ موشکی پیشرفت داشته‌ایم و ... . اما اگر کمی واقع‎گرایانه‌تر به موضوع بنگریم و نگاهی به قدرت رقابت صنایع ایرانی در مقایسه با صنایع جهانی بیندازیم، درخواهیم یافت که متاسفانه جز نفت و مواد معدنی و برخی مواد غذایی، حرف چندانی برای گفتن در عرصه اقتصاد جهانی نداشته‌ایم (می‌توانید به سایت گمرک مراجعه کنید و کالاهای صادراتی را بر اساس ارزش دلاری فهرست کنید).

🖱اگرچه نگارندۀ متن، کاملا متوجه نگرانی‌های حاکمیت و طبقه متدین جامعه نسبت به تبعات جذب طبقۀ خلاق به کشور می‌باشد، اما همزمان قویا نیز معتقد است که برای پیشرفت تکنولوژیک و اقتصادی، به سختی بتوان راهی به جز زمینه‌سازی برای حضور طبقۀ خلاق در کشور تصور نمود. به هر حال، حل این دوراهیِ مهمِ پیش روی کشور، نیاز به یک تعمق جدی، خلق یک نوآوری سیاستی، و سپس اجماع بین رهبری-دولت-سیاستمداران کلیدی در اجرای آن سیاست دارد. فراموش نکنیم، اگر ریچارد فلوریدا درست بگوید ....

کافه استراتژی @cafe_strategy
https://goo.gl/vdhRha

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

261

obunachilar
Kanal statistikasi