#پاداش : منطق پنهانی که انگیزههای ما را شکل میدهد.
فصل دوم: لذت (و حتی فکر این که داریم) چیزی را می سازیم.
🔸 درباره ی وابستگی عمیق مان با ایده ها و آفریده هایمان
🔸 آیکیا شرکتی سوئیسی ست که در زمینه فروش لوازم خانه و منزل فعالیت میکند. طراحی ساده و تمیز اثاثیه ی IKEA را همیشه دوست داشتم اما هنوز گیجی خودم هنگام خواندن دستورالعمل و سر هم کردن قطعات یک کمد را به خاطر می آورم. فرایند آیکیا به این شکل است که شما قطعات محصولات را خریداری می کنید و مسئولیت سرهم کردن آن با خودتان است. در کل می توانم بگویم از فرآیند ساختنش لذتی نبردم اما وقتی سرانجام کار را تمام کردم یک احساس رضایت غیر منتظره را تجربه کردم. بعدها متوجه شدم که به آن کمد بیش از سایر وسایل خانه و با لذت بیش تری نگاه می کنم. من و همکارانم این ذوق بیش از حد معمول را که نسبت به ساخته های دست خودمان داریم اثر IKEA نام گذاری کردیم.
🔸 در بخش بعدی پژوهش، ما از شرکت کنندگان مان خواستیم تا به ازای دستمزد ساعتی و با استفاده از کاغذ رنگی و دستورالعمل استانداردی که در اختیارشان قرار می دادیم برایمان اوریگامی بسازند. پس از آن که کار ساخت اوریگامی ها به پایان رسید به شرکت کنندگان گفتیم این اوریگامی ها در واقع مال ما هستند اما ممکن است بتوانید ما را راضی کنید تا آن ها را به شما بفروشیم لطفا قیمت پیشنهادی خود را برای اوریگامی هایی که ساخته اید روی کاغذ بنویسید. از گروه دیگری که نقشی در ساختن آن ها نداشتند هم خواستیم قیمت پیشنهادیشان را بگویند. به طور متوسط قیمت پیشنهادی سازندگان ٥ برابر قیمت گفته شده توسط خریداران بود. این آزمایش نه تنها نشان می دهد که ما ساخته هایمان را بیش از ارزش واقعی شان برآورد می کنیم بلکه به اشتباه انتظار داریم دیگران هم آن ها را به اندازه ی خودمان دوست داشته باشند.
🔸 در آزمایشی دیگر ما قسمت های مهمی از دستور العمل استاندارد ساخت اوریگامی ها را حذف کردیم. در نتیجه ی این تغییر ساخت اورگامی ها دشوارتر و بالطبع نتیجه ی کارها زشت تر شده بود. اما سازندگان این بار ارزش ساخته هایشان را حتی بیش تر از قبل برآورد کردند.
🔸 این وابستگی ما تنها به نتیجه ی تلاش هایمان محدود نمی شود بلکه در مورد ایده هایمان هم وجود دارد. حتی کودکان ١١ ساله از این که داستان هایشان را بدون ارجاع دادن به خودشان تعریف کنید ناراحت می شوند. امروزه کمپانی های زیادی اجازه ی شخصی کردن محصولاتشان را به شما می دهند. اگر چه این شخصی سازی ها تنها اعمال کردن ترجیحاتتان به نظر می رسند اما در واقع فایده شان این است که لوازمتان را بیش تر «مال خودتان» می کنند.
🔸 درس نهایی در این جا این است که مقدار کمی عرق ریختن می تواند با معنایی که به دنبال می آورد پاداش داده شود و ارزش یک فعالیت، ایده و یا محصول را برای ما چندین برابر کند.
فصل دوم: لذت (و حتی فکر این که داریم) چیزی را می سازیم.
🔸 درباره ی وابستگی عمیق مان با ایده ها و آفریده هایمان
🔸 آیکیا شرکتی سوئیسی ست که در زمینه فروش لوازم خانه و منزل فعالیت میکند. طراحی ساده و تمیز اثاثیه ی IKEA را همیشه دوست داشتم اما هنوز گیجی خودم هنگام خواندن دستورالعمل و سر هم کردن قطعات یک کمد را به خاطر می آورم. فرایند آیکیا به این شکل است که شما قطعات محصولات را خریداری می کنید و مسئولیت سرهم کردن آن با خودتان است. در کل می توانم بگویم از فرآیند ساختنش لذتی نبردم اما وقتی سرانجام کار را تمام کردم یک احساس رضایت غیر منتظره را تجربه کردم. بعدها متوجه شدم که به آن کمد بیش از سایر وسایل خانه و با لذت بیش تری نگاه می کنم. من و همکارانم این ذوق بیش از حد معمول را که نسبت به ساخته های دست خودمان داریم اثر IKEA نام گذاری کردیم.
🔸 در بخش بعدی پژوهش، ما از شرکت کنندگان مان خواستیم تا به ازای دستمزد ساعتی و با استفاده از کاغذ رنگی و دستورالعمل استانداردی که در اختیارشان قرار می دادیم برایمان اوریگامی بسازند. پس از آن که کار ساخت اوریگامی ها به پایان رسید به شرکت کنندگان گفتیم این اوریگامی ها در واقع مال ما هستند اما ممکن است بتوانید ما را راضی کنید تا آن ها را به شما بفروشیم لطفا قیمت پیشنهادی خود را برای اوریگامی هایی که ساخته اید روی کاغذ بنویسید. از گروه دیگری که نقشی در ساختن آن ها نداشتند هم خواستیم قیمت پیشنهادیشان را بگویند. به طور متوسط قیمت پیشنهادی سازندگان ٥ برابر قیمت گفته شده توسط خریداران بود. این آزمایش نه تنها نشان می دهد که ما ساخته هایمان را بیش از ارزش واقعی شان برآورد می کنیم بلکه به اشتباه انتظار داریم دیگران هم آن ها را به اندازه ی خودمان دوست داشته باشند.
🔸 در آزمایشی دیگر ما قسمت های مهمی از دستور العمل استاندارد ساخت اوریگامی ها را حذف کردیم. در نتیجه ی این تغییر ساخت اورگامی ها دشوارتر و بالطبع نتیجه ی کارها زشت تر شده بود. اما سازندگان این بار ارزش ساخته هایشان را حتی بیش تر از قبل برآورد کردند.
🔸 این وابستگی ما تنها به نتیجه ی تلاش هایمان محدود نمی شود بلکه در مورد ایده هایمان هم وجود دارد. حتی کودکان ١١ ساله از این که داستان هایشان را بدون ارجاع دادن به خودشان تعریف کنید ناراحت می شوند. امروزه کمپانی های زیادی اجازه ی شخصی کردن محصولاتشان را به شما می دهند. اگر چه این شخصی سازی ها تنها اعمال کردن ترجیحاتتان به نظر می رسند اما در واقع فایده شان این است که لوازمتان را بیش تر «مال خودتان» می کنند.
🔸 درس نهایی در این جا این است که مقدار کمی عرق ریختن می تواند با معنایی که به دنبال می آورد پاداش داده شود و ارزش یک فعالیت، ایده و یا محصول را برای ما چندین برابر کند.