#ان_ذکر_الخیر_کنتم_اوله_و_اصله_و_فرعه_و_معدنه_و_ماواه_و_منتهاه...
از اتاق عمل صدایم کردند که سریع برو فلان دارو را برای احمد بگیر و بیاور
سریع دارو را گرفتم و برگشتم به اتاق عمل. همزمان با من دکتری که قرار بود احمد را عمل کند وارد شد و سلام علیک کردیم. یک آقای میان سال هم یکی دو ساعت بود پشت در ایستاده بود و از همه سراغ همین آقای دکتر را می گرفت.
آن آقا هم آمد و سلام علیک کرد.
پرونده ی پسرش را نشان دکتر داد و گفت پذیرش می گوید باید ده میلیون پول بریزی من هیچی پول ندارم. دکتر نگذاشت مرد حرفش را تمام کند گفت یک خودکار به من بده. من دست کردم توی جیبم و خودکارم را به دکتر دادم.
دکتر دستور عمل را خط زد و پایین آن چیزهای دیگری نوشت. بعد برگه را تحویل آن آقا داد و گفت من اینجا نوشتم که قرار است پسر شما توی اتاق عمل فقط معاینه شود. نهایت پولی که از شما بگیرند صدهزار تومن است. شاید هم کمتر.
با خودم گفتم ما همیشه از زیرمیزی گرفتن ها شنیده ایم اما شاید این جور دکترها هم کم نباشند. و یادم آمد که آن خودکار را روز عید غدیر از یکی از سادات هدیه گرفته بودم....
#قبل_از_خداحافظی
#سپاس_از_دعاهای_خیرتان...
@telkalayyam
از اتاق عمل صدایم کردند که سریع برو فلان دارو را برای احمد بگیر و بیاور
سریع دارو را گرفتم و برگشتم به اتاق عمل. همزمان با من دکتری که قرار بود احمد را عمل کند وارد شد و سلام علیک کردیم. یک آقای میان سال هم یکی دو ساعت بود پشت در ایستاده بود و از همه سراغ همین آقای دکتر را می گرفت.
آن آقا هم آمد و سلام علیک کرد.
پرونده ی پسرش را نشان دکتر داد و گفت پذیرش می گوید باید ده میلیون پول بریزی من هیچی پول ندارم. دکتر نگذاشت مرد حرفش را تمام کند گفت یک خودکار به من بده. من دست کردم توی جیبم و خودکارم را به دکتر دادم.
دکتر دستور عمل را خط زد و پایین آن چیزهای دیگری نوشت. بعد برگه را تحویل آن آقا داد و گفت من اینجا نوشتم که قرار است پسر شما توی اتاق عمل فقط معاینه شود. نهایت پولی که از شما بگیرند صدهزار تومن است. شاید هم کمتر.
با خودم گفتم ما همیشه از زیرمیزی گرفتن ها شنیده ایم اما شاید این جور دکترها هم کم نباشند. و یادم آمد که آن خودکار را روز عید غدیر از یکی از سادات هدیه گرفته بودم....
#قبل_از_خداحافظی
#سپاس_از_دعاهای_خیرتان...
@telkalayyam