𝓗𝘦𝘺 𝓘̇𝘴𝘢𝘣𝘦𝘭𝘢


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


𝘉𝘢𝘣𝘦 𝘪 𝘸𝘰𝘶𝘭𝘥 𝘥𝘪𝘦 𝘧𝘰𝘳 𝘺𝘰𝘶 !
https://t.me/dieforyouxxx

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


خیلی نازنننن


اسلی شادن اسلیییی


‌ ‌ ‌ ‌‌𝒞𝘭𝘰𝘦𝘥𝘰𝘳𝘢 dan repost
‌🔥تــم ســت تلگـࢪام باب‌اسفنجــۓ و پاتـࢪيڪ🎐.
             ‌    ‌🤍 ‌   ‌Ƭᥲρ Ƭᥲρ Ƭo Join


عاشق همتون 🫵🏻


وای ننسمسمسمجسج خوشومدینن 😭


یکی دیگه-


دیلی هیونهوی اسکیز، ۸۰ نشه ؟:(


‌ ‌ ‌ ‌‌𝒞𝘭𝘰𝘦𝘥𝘰𝘳𝘢 dan repost
دیلی تم ست 5k بشه؟! امشب تم باب اسفنجی و پاتریک داریم 😊😊.
فور گنید عدد بزارید ازتون فور کنم.




از شیپ موردعلاقه‌م پست ؟
چچچچچچچ
هات ترینه خدای من خسته نباشی !😭


...


𝖬𝗂𝖽𝗇𝗂𝗀𝗁𝗍, dan repost
𝖸𝗈𝗎 𝗐𝖾𝗋𝖾 𝗌𝗎𝗉𝗉𝗈𝗌𝖾𝖽 𝗍𝗈 𝗌𝗍𝖾𝖺𝗅 𝗆𝗒 𝗀𝗎𝗇 𝗇𝗈𝗍 𝗆𝗒 𝗁𝖾𝖺𝗋𝗍 𝖧𝗐𝖺𝗇𝗀.


𝖬𝗂𝖽𝗇𝗂𝗀𝗁𝗍, dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


خب فردا پارت جدید می‌ذارم احیحیحی


‌ ‌ ‌ ‌‌𝒞𝘭𝘰𝘦𝘥𝘰𝘳𝘢 dan repost
دیلی های 400- این پیامو فور بزنید اینجا جوین باشید ازتون حمایت کنم پست فور کنم و فیوامو جوین شم❤️.


𝗖𝗵𝗮𝘀𝗶𝗻𝗴 𝗛𝗲𝗮𝘃𝗲𝗻𝘀. dan repost
𝘐𝘯𝘴𝘰𝘮𝘯𝘪𝘢

چشم‌های سرخ و خشک‌ شده‌ش رو روی هم فشار داد . علتش؟ بی‌خوابی طولانی و خیره شدن به یک تکه آیینه‌ی برهنه توی اتاق خالیش.  سوزش آزار دهندهٔ ناشی ازش رو بار دیگه تا مغز استخوان حس کرد؛ بار چندم بود که امروز اینکار رو میکرد؟ پنج‌هزار؟ شش هزار؟ نمی‌دونست. اونقدر ذهنش از خالی پر شده بود که حتی تمرکزش به شمارش چنین چیز ساده‌ای هم قد نمی‌داد.
هر بار دیوهایی که همه زاده ذهن زخمی خودش بودن پشت پلک‌های عاری از اشکش نقش می‌بستن، و اون با وجود اینکه تنش از وحشت روبه رو شدن باهاشون به رعشه می‌افتاد و از عرق سرد خیس می‌شد ؛ با گام‌های سست بینشون قدم میزد و دنبال ریشه‌ی حضورشون می‌گشت.
تو اتاق نه‌متری مربع شکلش که وسایل کهنه‌اش رو مدتی قبل، شاید نزدیک یک ماه پیش دور ریخته بود ، تنها روی یک صندلی چوبی رنگ و رو رفته نشسته بود.
چرا؟ چون به اعتقاد خودش قبل از این کار توی اتاق خودش جایی برای خودش نبود.
تو تنهایی خود تنها نبودن آزارش می‌داد ، انگار حتی بدون اون وسایل مزاحم هم حالا تو اتاقی مملو از آب گرم و شور که با بی‌رحمی مدام به صورت بی‌رنگ و روش سیلی‌ می‌زد گیر افتاده بود، انگار اقیانوس افکارش از این بازی باهاش لذت میبرد و تا گرفتن نفس آخرش میلی به رها کردنش نداشت. هرشب و هجوم افکار، هر روز و مرور بی‌پایان خاطرات.
اشیاء رو از اتاق خارج کرد تا بلکه تو اون چهاردیواری بگنجه، اما مهم نبود چقدر خونه‌ی کوچیکش رو خالی می‌کرد ، ذهن اون لحظه به لحظه درحال لبریز شدن بود.
لاغر شده بود؛ بهتره بگیم به زور ازش چیزی باقی‌مونده بود. اما تا وقتی هنوز میتونست توی اقیانوس افکارش غرقآب بشه، یعنی هنوز زنده بود.




The Weeknd dan repost
ᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠᅠ‏ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 𝗍𝗁𝖾 𝖻𝖾𝗌𝗍 𝗌𝗍𝗋𝖺𝗒 𝗄𝗂𝖽𝗌 𝖼𝗁𝖺𝗇𝗇𝖾𝗅𝗌 ✔️
بهترین چنلهای استری کیدز که میتونید داشته باشید، برای اد کردنشون کافیه تپ تپ کنید !


Bloody Rose dan repost
چنلای 500- فور کنید .


معرفی می‌کنم آرتیست خدا .

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.