نفسی گرفت و سرش رو کمی به طرف تهیونگ کج کرد.
+ خیلی داری کم کاری میکنی!
تهیونگ که هدف پشت حرفشو فهمیده بود هردو طرف کمرش رو گرفت و بدون هیچ رحمی دیکش رو محکمتر و با شدت بیشتری به درون پسر فرو کرد.
_ مواظب اون زبون کوچولوت باش بچه جون!
جونگکوک آه بلندی از حس درد و لذتی که همزمان به درون بدنش تزریق شده بود کشید، درحالی که دستش رو به سمت تهیونگ میبرد زمزمهوار با لحنی خسته ولی شیطنتبار گفت:"میدونستی زبونم کارایی زیادی داره؟"
تهیونگ لبخندی زد و به ناگهان جونگکوک رو از جا بلند کرد و روی پاهاش نشوند، سرش رو درون گردن کبود شدهاش برد و درحالی که دستش تمام تن کوک رو با ردهاشون رنگ میکردن گفت:" پس بهم نشونش بده سوییتهارت."
کوک خندید و همینطور که دست کشیدهاش رو به دور عضو پسر میپیچید و سرش رو نزدیک میکرد گفت:" همینکارو میکنم."
پسربزرگتر با حس کردن نرمی لبها و داغی زبون کوک هیس بلندی کشید و نفس حبس شدهاش رو به بیرون فرستاد.
لبهاش بدون صبر عضو پسر رو لمس میکردن و طاقتش رو طاق...
تهیونگ با بی تحملی به سرعت پسر رو بار دیگه از پشت به روی تخت انداخت و بدون دادن هشدار عضوش رو واردش کرد.
࿐taehyung
࿐jungkook
+ خیلی داری کم کاری میکنی!
تهیونگ که هدف پشت حرفشو فهمیده بود هردو طرف کمرش رو گرفت و بدون هیچ رحمی دیکش رو محکمتر و با شدت بیشتری به درون پسر فرو کرد.
_ مواظب اون زبون کوچولوت باش بچه جون!
جونگکوک آه بلندی از حس درد و لذتی که همزمان به درون بدنش تزریق شده بود کشید، درحالی که دستش رو به سمت تهیونگ میبرد زمزمهوار با لحنی خسته ولی شیطنتبار گفت:"میدونستی زبونم کارایی زیادی داره؟"
تهیونگ لبخندی زد و به ناگهان جونگکوک رو از جا بلند کرد و روی پاهاش نشوند، سرش رو درون گردن کبود شدهاش برد و درحالی که دستش تمام تن کوک رو با ردهاشون رنگ میکردن گفت:" پس بهم نشونش بده سوییتهارت."
کوک خندید و همینطور که دست کشیدهاش رو به دور عضو پسر میپیچید و سرش رو نزدیک میکرد گفت:" همینکارو میکنم."
پسربزرگتر با حس کردن نرمی لبها و داغی زبون کوک هیس بلندی کشید و نفس حبس شدهاش رو به بیرون فرستاد.
لبهاش بدون صبر عضو پسر رو لمس میکردن و طاقتش رو طاق...
تهیونگ با بی تحملی به سرعت پسر رو بار دیگه از پشت به روی تخت انداخت و بدون دادن هشدار عضوش رو واردش کرد.
࿐taehyung
࿐jungkook