,𝖪𝗂𝗍𝗌𝗎𝗇𝖾 dan repost
-ذهنی آکنده از افکار خونین.
بویی که مشامش را مست کرده بود شرابی از خون بود و چشمانش زخمی از برندگی بیش از حد اجسام اطرافش.
روحش فریاد میکشید و جسمش را به لرزه می انداخت اما غریبه ای که در سایه ها بود مانند عروسک خیمه شب بازی او را بازیچه هوس خود کرده بود.
بویی که مشامش را مست کرده بود شرابی از خون بود و چشمانش زخمی از برندگی بیش از حد اجسام اطرافش.
روحش فریاد میکشید و جسمش را به لرزه می انداخت اما غریبه ای که در سایه ها بود مانند عروسک خیمه شب بازی او را بازیچه هوس خود کرده بود.